سه شنبه، 16 اردیبهشت ماه 1393 = 06-05 2014اصفهان ديگر نصف جهان نيستروزنامه مردمسالاری: شبي از شبهاي زيباي پاييزي طي سفري از اصفهان گذر ميکردم. خوشحال بودم تا دوباره ميتوانم شهري از شهرهاي دوست داشتني زندگيم را ببينم. ساعت از نيمه شب گذشته بود، از کنار زاينده رود و پلهاي تاريخي خواجو و سي و سه پل گذشتم و بسيار بسيار غمگين و متأسف شدم از اينکه يک قطره آب در آن رودخانه بزرگ ديده نميشد. خشک خشک خشک و ديگر هيچ طراوت و شادابي در مناظر و طبيعت حاشيه اين رودخانه مشاهده نميشد. شايد بسياري از شما خوانندگان عزيز اطلاعات جامعي در مورد اين رودخانه داشته باشيد ولي خالي از لطف نيست به مواردي اشارهاي داشته باشم: زاينده رود يا زنده رود به معني دهنده . زندگي، بزرگترين رودخانه فلات مرکزي ايران است که از کوههاي زاگرس مرکزي سرچشمه گرفته و در کوير مرکزي ايران به سمت شرق حدود 200 کيلومتر پيش ميرود و در نهايت به مانداب گاوخوني ميريزد. (مانداب = باتلاق) تالاب بين المللي گاوخوني يکي از باتلاقهاي کشور در استان اصفهان به وسعت 476 کيلومتر مربع و در 167 کيلومتري جنوب شرق اصفهان در کنار شهر تاريخي و زيباي ورزنه (شهر زنان چادر سفيد) و در مجاورت تپههاي شني واقع شده است، اين باتلاق منابع زيستي غني اي دارد به انضمام فعاليتهاي ديگري که نسبت به محيط دارد و همچنين پناهگاهي براي پرندههاي مهاجر است که با اين ويژگيها يکي از جاذبههاي گردشگري است. بيشترين آب جاري در زاينده رود وارد استان اصفهان ميشد. در دورههاي مختلف براي انتقال آب کوهرنگ به اصفهان اقدامات زيادي به عمل آمده است. از آن جمله ميتوان به اولين تونل در منطقه کوهرنگ در زمان رضاشاه اشاره نمود. تونل دوم نيز در همين منطقه در زمان محمدرضا شاه راه اندازي شد. عمليات حفر تونل سوم در همين زمان شروع ولي با وقوع انقلاب اسلامي 57 متوقف شد و پس از پيروزي انقلاب و با تأخير زياد عمليات حفاري تونل از سرگرفته شد که از آب اين رودخانه براي آبياري باغها، عمارتها و کشتزارهاي داخل اصفهان استفاده ميشد. برداشت بي رويه ساليانه آب در بالادست رودخانه در محدوده سد تا پل کله توسط پمپاژ که به تنهايي بيش از کل ميزان آبي است که سالانه توسط تونل دوم و تونل سرچشمه لنگان وارد حوضه زاينده رود ميشود. در اين مدت که از خشک شدن زاينده رود ميگذرد کارشناسان حوزههاي مختلف هشدارهايي در مورد تأثيرات منفي خشکي اين رودخانه داده اند. به گفته فعالان و کارشناسان ميراث فرهنگي، نه تنها خشکي رودخانه زاينده رود پلهاي تاريخي به خصوص سي و سه پل را در معرض خطر قرار داده است بلکه کاهش سطح آب سفرههاي زيرزميني و افزايش سطح تبخير از جدارههاي بناها، ساير آثار را نيز در دراز مدت با مشکل اساسي رو به رو خواهد کرد. بناهاي تاريخي اصفهان به واسطه نوع ملات به کار رفته در آنها، همگي با آب پيوندي ديرنه دارند و قطع آب در شهر اصفهان و کاهش آبهاي زيرزميني به اين بناها لطمههاي جدي و جبران ناپذيري وارد ميسازد و حتي در پايان مسير اين رودخانه ديگر اثري از تالاب گاوخوني و منابع زيستي و پناهگاه پرندگان باقي نخواهد ماند. اين مطالب گفته شد مبني بر خواهشي از تمام مسئولين ذي ربط تا به دنبال راه حلي مناسب باشند تا بتوانيم از بحران خشکي زاينده رود به سلامت گذر کنيم. |