دوشنبه، 14 بهمن ماه 1392 = 03-02 2014هرج و مرج کامل؛ رها کردن مسافران در اوج سرمااینکه تمامی پروازهای یک فرودگاه بر اثر بارش برف و بوران لغو شود، اتفاقیست که به نظر گریزی از آن نداریم، اما اگر با لغو شدن پروازها، همه چیز به حال خود رها شده و مسافران سرگردان را به حال خود رها کنیم، ماجرا فرق خواهد کرد. به گزارش ایسنا، «تابناک» در ادامه نوشت: در شرایطی که سرمای هوا موجب یخ زدن سطح باند و لغو پروازهای متعددی در روزهای گذشته شده، موجی از بینظمی و نارضایتی فرودگاههای کشور را در برگرفته است؛ نارضایتیهایی که نه از لغو پرواز، که از مدیریت ضعیف مسئولان و عدم کنترل اوضاع نشات گرفته است. در تازهترین نمونه از این دست، پس از آنکه شب گذشته باند فرودگاه شهر زیارتی و پر رفت و آمد مشهد شرایط پرواز را از دست داد و پروازها یکی پس از دیگری لغو شدند، انبوه مسافران جامانده از سفر که قصد برگشت به شهر و اقامت اجباری داشتند، خود را در مقابل مشکلی عجیب یافتند که حل ناشدنی مینمود: فقدان تاکسی و دیگر وسایل حمل و نقل! هفت پرواز لغو شده بود و جمعیت زیادی میبایست از فرودگاه خارج میشدند و طبیعی بود که تاکسی سرویسهای فرودگاه کفاف جمعیت را نداده و به چشم بر هم زدنی تمام شوند اما هیچ مسئولی یافت نمیشد تا شرایط را مدیریت کرده و اقدامی برای جایگزینی صورت دهد تا نهایتا تخلیه فرودگاه چندین ساعت به طول انجامیده و برخی مجبور شوند ساعتها در سرمای 15 درجه زیر صفر، سوز و سرمای شبانه را تحمل کنند. صحبت نه از چرایی لغو پرواز است که مقولهای فنی و در صلاحیت متخصصان امر است و نه از پذیرایی ساده و مرسومی که معمولا برای مسافران در صف انتظار پرواز در زمان تاخیر در نظر میگیرند اما اثری از آثار آن در فرودگاه مشهد نبوده، بلکه درباره بیتدبیری رخ داده است که نمیدانیم در شرایط بحرانی چه مشکلاتی میتواند به همراه داشته باشد. این گزاره زمانی تقویت میشود که حرفهای یکی از مسافران که در انتهای صف انتظار تاکسی مدت ها انتظار کشیده را بشنویم: با تاکسی بیسیم شهر تماس گرفتم تا شاید به این وسیله بتوانم به شهر برگردم و در پاسخ به درخواست تاکسی، گفتند که به فرودگاه تاکسی نمیفرستیم چون با ما برخورد میکنند. از انحصارطلبی تاکسیهای فرودگاهی که از قدیم رایج بوده و تلاشی برای شکستن آن صورت نمیگیرد که بگذریم، مشکلات فردای روز لغو پروازها در نوع خود قابل تر است؛ فرودگاهی مملو از مسافرانی که ساعتهای گذشته را در التهاب سپری کردهاند و اکنون نمیدانند آیا پرواز انجام خواهد شد یا خیر، آیا بلیت میتوان یافت یا خیر و...؟ اینجاست که آستانه تحمل افراد به شدت پایین آمده و هر از چندگاهی یکبار، از یک گوشه سالن سر و صدا و هیاهویی به گوش میرسد. البته همه این مشاجرهها مربوط به حاشیه است چراکه متن کار و جار و جنجال متاسفانه از گذشتههای دور و دراز با هم عجین شدهاند؛ کافی است یکبار صف انتظار خرید بلیت در فرودگاه را تجربه کرده باشید تا دستتان بیاید از چه سخن میگوییم. اکنون اگر بیاندیشیم که با حاکم بودن چنین جوی در شهر زائر پذیر و مملو از مسافری مثل مشهد، چه شرایطی در دیگر شهرهای کشورمان میتواند حاکم باشد، شاید بد نباشد که از مسئولان فرودگاههای کشور بخواهیم یک آییننامه برای اداره چنین شرایطی تدارک دیده و برای اجرا، ابلاغ نمایند تا شاید در سایه این اقدام تکریم مسافران در فرودگاهها کمی بهبود یافته و رتق و فتق امور در مواقعی مانند یخ بندان زمستان، مسئول پیدا کند! |