گسل شمال تهران؛ شبح ویرانی بر فراز پایتخت
روزنامه شرق: زمینلرزههای مخرب تاریخی در ناحیه شهرری در سده چهارم پیش از میلاد مسیح و همچنین زلزلههای تاریخی سالهای 743، 855 و 958میلادی شهری ری و از سوی دیگر، رخداد زلزلههای مهم 1177 و 1962 میلادی بویینزهرا در جنوب دشت قزوین در غرب تهران -که برآورد میشود همگی بزرگایی بیش از هفت داشتهاند - نمایانگر احتمال رخداد زلزلههای مخرب در ناحیه شهری یا در نزدیکی گستره شهر تهران است.
گسل شمال تهران با جابهجاکردن نهشتههای کواترنر در ناحیه شمالی تهران همراه بوده است و آخرین بررسیهای دیرینهلرزهشناسی گویای لرزهزا بودن آن، حتی در مدتزمان عهد حاضر (هولوسن) بوده است. جمعیت تهران نیز در 50 سال اخیر به بیش از 10 برابر افزایش پیدا کرده، به نحوی که امروزه جمعیت تهران بزرگ در حدود 13میلیوننفر برآورد میشود.
گسل شمال تهران، از ناحیه شهری کل مناطق شمالی شهر تهران و در ادامه، از پهنه مسکونی جنوب شهر کرج عبور میکند و هماکنون بخشهایی از منازل مسکونی رو یا در فرادیواره این گسل ساخته شده یا در مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 21 و 22 شهرداری تهران در حال ساخت است، همچنین نزدیکی گسل مشاء به ناحیه شمال و شمالشرقی تهران و عبور آن از حدود 36کیلومتری شمالشرق این شهر در تلاقی با گسل شمال تهران در محل روستای کلان و در نهایت وجود گسلهای ایوانکی، شمال و جنوب ری و کهریزک و خطوارههای مهم ساختاری در ناحیه جنوب و جنوبغربی تهران، مشخص میکند که پهنه شهری کنونی در معرض گسیختگی مستقیم گسلش زمینلرزهای واقع بوده یا در نزدیکی پهنههای لرزهزا قرار دارند. از سوی دیگر ساختوساز در حریم گسلهای فعال در محدوده شهری کرج بزرگ، مارلیک، ماهدشت نیز در حال انجام است. در بررسی زلزلهخیزی این مناطق، موارد زیر را باید در نظر داشت:
1- از نظر موقعیت، نمیتوان کلانشهر تهران را از محل گسلهای لرزهزا دور کرد. از گسله شمال تهران با طول تقریبی 100 کیلومتر، گسلی فعال است که متوسط دوره بازگشت زلزلههای روی این گسل حدود سههزارو500سال است. چنانچه نابودی تمدن قیطریه در هزار تا هزارو200سال قبل از میلاد (بر اساس حفاریهای باستانشناختی دهه 40 در محدوده پارک قیطریه) به رخداد زمینلرزه مربوط باشد. به باور نگارنده چهبسا بتوان رخداد زلزله مزبور را در اثر فعالشدن گسل شمال تهران در سههزارو200سال قبل دانست. ممکن است زلزله 1177میلادی (شرق بویینزهرا-اشتهارد) ناشی از فعالیت این سامانه گسلی بوده باشد. دیرینهلرزهشناسی روی این گسله -در منطقه وردآورد در نزدیکی کرج نشان میدهد که زمینلرزه باستانی در حدود سههزارسال قبل در اثر جنبایی این گسل رخ داده است. با توجه به روابط تجربی موجود و لحاظکردن طول آن، گسل شمال تهران توان ایجاد زمینلرزههایی با بزرگای بیش از هفت را دارد. بر اساس شواهد ریختزمینساختی از وقوع زمینلغزشهای بزرگ (در شمال و شمالغرب تهران) روی این گسله میتوان رخداد زمینلرزههای گذشته -و در نتیجه توان لرزهزایی- با بزرگای 7/5 را نیز برای آن لحاظ کرد.
2- گسله مشاء با طولی بیش از 180کیلومتر از ناحیه شمالشرقی تهران و شمال کوههای توچال میگذرد و در غرب به گسل طالقان میپیوندد. وجود محل تلاقی دو گسل مشاء و شمال تهران در روستای کلان در شمالشرق سد لتیان، از نکات بسیار مهم در تعیین محدود با خطر بالا از دید لرزهزمینساختی است. به نظر میرسد که زمینلرزه 1830میلادی دماوند، شمیرانات - که در پایان زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار رخ داد - آخرین رخداد لرزه با بزرگای بیش از هفت مرتبط با این گسل باشد. نزدیکترین فاصله این گسل با شمالشرق تهران، محل روستای کلان(در حدود 35کیلومتری تهرانپارس) است که در همین محل، تلاقی گسل مشاء با گسل شمال تهران هم رخ میدهد و به واسطه همین تلاقی یک پتانسیل خطر مهم برای شمال تهران محسوب میشود.
3- پهنه گسل ایوانکی/ گسل ری در جنوب، جنوبشرق شهر تهران واقع شده است. سه شاخه گسلی شمال ری، جنوب ری و کهریزک با فواصل اندکی از یکدیگر قرار گرفته است. مطالعات مختلف بیانگر دوره بازگشت حدود سههزارسال برای این گسله و توانایی ایجاد زلزلهای با بزرگای حداکثر 7.5 است. محتمل است که زلزله سال 855 میلادی در اثر فعالشدن پهنه گسله ایوانکی رخ داده باشد.
4- گسل پیشوا در کنار شهر پیشوای ورامین قرار گرفته است. این شهر و کل محدوده ورامین و ری در زلزله سال 785 هـ. ق. (1384 میلادی) در زمان خلافت واثق دوم عباسی و همزمان با حمله تیمور لنگ، در اثر فعالشدن گسل پیشوا، ویران شد.
راهکارهای پیشنهادی برای مناسبسازی شهر تهران
1- انتخاب محل دیگری برای پایتخت ایران: یکی از راههای مناسبسازی شهر تهران بهعنوان شهری با ریسک کمتر زلزله، انتخاب محل و ساخت پایتخت جدیدی برای ایران است. بر مبنای ملاحظات گوناگون، مناطق مختلف ایران کمتر در معرض خطرهای طبیعی نظیر زلزله و سیل هستند و منابع طبیعی قابل استفاده صحیح، بیشتر در دسترس است، بهویژه در پهنه نوار سنندج- سیرجان، مثلا ناحیهای در نزدیکی گلپایگان یا ملایر. بر این اساس میتوان ناحیهای را که از نظر دسترسی، آبوهوا، آب زیرزمینی، امنیت و آسایش برای نسلهای بعدی مناسب باشد، انتخاب کرد. این شهر جدید باید مرکز اداری و حکومتی و همچنین مرکز علم و فناوریهای پیشرفته و شایسته مرکزیت برای غرب آسیا در آینده باشد. با ایجاد این پایتخت جدید، کاهش جمعیت و سپس ایجاد ثبات در جمعیت کلانشهر تهران بهعنوان یک راهبرد کاهش ریسک باید مورد توجه قرار گیرد.
2- ایجاد فضای سبز در مناطق با ریسک زیاد، برای کاهش ریسک و توسعه پایدار در آینده: در شهر کنونی تهران ضمن عدم رعایت استانداردهای اولیه زیستمحیطی نظیر فضای سبز و پاکی هوا -که در هر دو با توسعه شهر عملا در جهت کاهش شاخصها، پیش رفتهایم- با ساختوساز بیشتر، ضمن رشد اقتصادی متمرکز در پایتخت، توسعهای به شدت ناپایدار رخ داده است. هنگامی که در شمال شهر تهران در محدوده منابع طبیعی حاشیه (سابق) شهر تهران، در سوهانک، دارآباد، نیاوران، دربند، فرحزاد و کن، آپارتمان، مجتمع و شهرک ایجاد شده، ضمن اینکه به حریم منابع طبیعی جنوب البرز تجاوز شده است، میتوان بارزترین جنبههای ناپایداری توسعه را مشاهده کرد. چنین مسایلی امروزه در شمال ولنجک و در نزدیکی تلهکابین توچال، شمال سعادتآباد، سوهانک، مینیسیتی، شمال دربند، محله امامزاده قاسم، شمال نیاوران، شهرک نفت در شمال پونک و فرحزاد و شهرک جدید ایجادشده در ناحیه شمال روستای سابق کن در شمال تهران دیده میشود. در تهران آینده، باید در جهت توسعه پایدار با کاهش ریسک بر مبنای منطق یادشده برای توسعه و تخصیص فضای کافی به فضای سبز و پارکها حرکت شود. سالهاست که این موضوع در فرانسه و در شهر پاریس با توسعه «پشته سبز» برای محل عبور تاسیسات حساس در فضای شهری، رعایت میشود.
بر پایه آمار جمعیت برآوردشده در مناطق بیستودوگانه شهر تهران در سالهای 1385 و 1390 توسط مرکز آمار ایران و با درنظرگرفتن روند رشد جمعیت در شهر تهران، در پایان سال 1392 جمعیت شهر تهران هشتمیلیونوششصدوسیزده هزار (در شبها) خواهد بود. جمعیت ساکن روی پهنه گسله در مناطق 1، 2، 3، 4، 6، 21 و 22 در شمال تهران دومیلیونو چهلوششهزارنفر و در مناطق 18 و 19 و 20 در جنوب تهران 995هزارو600نفر است. بنابراین در شمال و جنوب تهران جمعا سهمیلیونو 41هزارو800 نفر روی پهنههای گسلهای فعال زندگی میکنند. البته این تنها ریسک مرتبط با زلزله برای شهر تهران نیست و فقط برآوردی از جمعیت ساکن در «پهنههای گسله در شمال و جنوب و شهر» را در پایان سال 92 نشان میدهد. بدیهی است، موضوع تراکم بالای جمعیت و بافت فرسوده بهویژه در مناطق 12، 14، 15، 16 و 17 تهران -که برآورد میشود در پایان سال 92 جمعا دومیلیونو121هزارنفر در آنها زندگی کنند- خود مسالهای جداگانه است. جنبش شدید در محدوده پهنه گسل و در بافتهای فرسوده (حدود پنجمیلیونو 163هزارنفر)، جمعا59.9درصد (حدود 60درصد) جمعیت تهران را در سال 92 شامل میشود. مرور اولیه همین آمار نشان از آسیبپذیری بسیار بالای شهر تهران (برپایه آمار جمعیت شب هنگام) دارد. توجه کنیم که در طی روز حدود چهار تا چهارونیممیلیوننفر برای کار به شهر تهران میآیند (حدود 52درصد اضافهبار جمعیت طی روز!) و در هر نوع سانحهای در طول روز، باید این جمعیت اضافه را بهعنوان افزایش آسیبپذیری شهر تهران در چنین شرایطی در نظر گرفت.