پاسداران: عمق شكاف اصلاحطلبان افراطی با روحانی
عمق شكاف اصلاحطلبان افراطي با روحاني در سانسور حمايتهاي رئيسجمهور از سپاه
جوان آنلاین (پاسداران): خيلي دور از ذهن نبود كه جدال بين تندروهاي جريان اصلاحات با دولت يازدهم به شش ماه نكشيده شكل آشكارتري به خود بگيرد
خيلي دور از ذهن نبود كه جدال بين تندروهاي جريان اصلاحات با دولت يازدهم به شش ماه نكشيده شكل آشكارتري به خود بگيرد و اختلافات عميق فكري- اعتقادي بينشان در سطح گستردهاي نمود بيروني پيدا كند.
انگار قرار نيست تلاشهاي طيف تندرو - براي سرپوش گذاشتن به اختلافات مباني بين خود و دولت روحاني – نتيجهبخش باشد و هر روز گوشهاي از آن به شكل فاحشتري به سطح جامعه كشيده ميشود. هر چند يادمان نرفته كه چرخش به سمت روحاني در هفته منتهي به روز برگزاري انتخابات از سوي جريان اصلاحات از روي استيصال و درماندگي بود و گرنه تفكرات و اعتقادات روحاني كجا و روش و منش تندروها كجا! به محض آنكه روحاني از ملت رأي اعتماد گرفت جريان تندرو موفقيت وي را به نام خود ضرب كرد و براي پيروزي گفتمان اصلاحات جشنها گرفتند و سخنرانيها كردند. آنها به مصادره به مطلوب رئيس دولت يازدهم هم بسنده نكردند و سهمخواهي از كابينه و تعيين خط مشي براي دولت را هم به آن افزودند. از همان اول هم خوشبينترين افراد نميتوانستند براي سناريويي كه در آن «به رويگرداني از عارف و ملزمكردن وي به كنارهگيري و همچنين گردش تاكتيكي به سمت روحاني» ذكر شده، چشمانداز مناسبي مشخص كنند. چرا كه ايده و نگاه غوغاسالاران در غائله 78 با سخنراني كه تنها پنج روز پس از آن فتنه، تحركات ساختارشكنانه همين افراد را به باد انتقاد گرفت هيچگاه در مسيري پيش نميرود كه منتهي به هم شود. پيشتر از اينها بود كه روزنامه «جوان» در قالب گزارشها و تحليلهايي با بررسي عملكرد طيف تندروي اصلاحات در طول سالهاي پس از انقلاب پيشبيني كرده بود كه دوران خوشنشيني يا همان ماه عسل تندروها با دولت يازدهم به زودي به سر آيد و تفاوت مباني به زودي روايي ميشود. برگزاري مجمع فرماندهان سپاه فرصت تازهاي بود كه زخم كهنه اختلافات زيربنايي تندرويهاي اصلاحات با روحاني سرباز كند. به صورتي كه رسانههاي وابسته به جريان افراطي اصلاحات برخلاف محتواي سخنان رئيسجمهور درباره سپاه، با نوع انتخاب تيترها و عكسهاي خود به تخريب وجهه سپاه پرداخته و سعي كردهاند خط تاريخي هجمه و تخريب عليه سپاه را در پيش گيرند؛ تخريبي كه سابقه چندين ساله هم دارد.
سابقه تاريخي هجمه عليه سپاه
نقشآفريني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در حفظ و حراست از ارزشها و دستاوردهاي انقلاب اسلامي، باعث شد كه تخريب و تهاجم به اين نهاد از روزهاي نخستين شكلگيري آن همواره خط ثابت فعاليتهاي دشمنان انقلاب باشد. از آغازين روزهاي پيروزي انقلاب كه سپاه هنوز به طور كامل شكل سازماني و ساختاري به خود نگرفته بود، مأمور تأمين امنيت كشور و مقابله با كانونهاي ناامني نمود. برخورد با گروهك فرقان، مقابله با اقدامات تجزيهطلبانه و خرابكارانه در غرب و دفاع قاطعانه و كمنظير از مرزهاي سرزميني كشور، دشمنان را برآن داشت تا با تخريب و تخطئه اقدامات اين نهاد، مانع از تداوم نقشآفريني آن در مقابله با توطئهها شوند. رويكرد بنيصدر در يك سال آغازين جنگ كه فرماندهي را برعهده داشت هم براي مانعسازي از حضور سپاه به مسئله جنگ جان تازهاي به تخريبهاي سازماندهي شده عليه اين نهاد انقلابي داد و اين مقابله تا به امروز هم ادامهدار بوده است.
تخريب سپاه،هدف راهبردي تندروي اصلاحات
در دوره حاكميت اصلاحات هم كه تلاش ميشد مرز خوديها و غيرخوديها كمرنگ و دشمن دقيقاً همه چارچوبهاي اعتقادي و سياسي نظام را مورد هدف قرار داد، سپاه پاسداران به عنوان يكي از مهمترين موانع پيشبرد اهداف دشمن آماج حملات جنگ رواني جريانات تندرو قرار گرفت.
موجسواري براي حمله به سپاه از وقتي عملياتي شد كه برخي از مطبوعات سرسپرده به دشمن، سخنراني سردار سرلشكر رحيم صفوي در آن مقطع زماني را تحريف و آن را با شگردهاي خاص رسانهاي منتشر كردند. مطبوعات وابسته به تندروهاي اصلاحات ادعا ميكردند كه سردار صفوي در سخنراني خود اصلاحطلبان را تهديد به گردن زدن و زبان بريدن كرده است. يكي از ارگانهاي مطبوعاتي افراطيون، پس از تحريف سخنان سردار رحيم صفوي، در حملاتي بيسابقه او را با پل پوت (خون آشام كامبوج) و صدام مقايسه كرد! و زماني كه خبر قتلهاي زنجيرهاي رسانهاي شد، غوغاسالاران اين جريان با بهرهگيري از توطئه ذكر شده تلاش داشتند، آن سخنان را به اين قتلها پيوند زنند. روزنامه سلام به نقل از يك خواننده در همان زمان مينويسد: «آيا اين قتلهايي كه صورت ميگيرد، در حقيقت پيامد صحبتهايي كه راجع به گردن زدنها و زبان بريدنها بود، نيست؟ من فكر ميكنم كه مردم خوب ميدانند چه اتفاقي دارد ميافتد و بهتر است سفسطهبازي را كنار بگذارند. مشخص است كه دست چه كساني در كار است و چه كساني وعده گردن زدن و زبان بريدن ميدادند.»
هدف تندروها از تخريب سپاه
دراين شرايط مغز متفكر اين جريان پس از بيان لزوم ايجاد دوقطبي شديد در فضاي كشور يكي از سناريوهاي تندروها را رسانهاي كرد. راهبرد اصلي افراطيون در راستاي ايجاد اين دوقطبي شديد در جامعه مرعوب و منفعل كردن دستگاههاي انتظامي، امنيتي و سپاه پاسداران در دستور كار قرار گرفت.
سناريوهاي دشمن تنها به شانتاژهاي رسانهاي ختم نشد بلكه براي عملياتي كردن هدف غايي كه همان براندازي نظام بود غائلههايي نظير حوادث كوي دانشگاه و قتلهاي زنجيرهاي را پيادهسازي كردند تا ضمن زمينگيركردن سپاه براي نقشآفريني در عرصههاي فرهنگي اجتماعي نظام را هم دچار استحاله كنند. موج ديگر هجمه عليه سپاه و بسيج در اين مقطع زماني در حادثه كوي دانشگاه و انتشار نامه سرداران عاليرتبه سپاه پاسداران و فرماندهان جنگ به خاتمي شكل گرفت. در اين موضوع هم سپاه ضمن تحمل حجم گستردهاي از تخريب، متهم به دخالت در امور سياسي و زمينهسازي براي انجام كودتا، شد. در ماجراي ترور سعيد حجاريان نيز تخريب به شدت افزايش يافت و غائلهآفرينان تمام نهادهاي امنيتي و نظامي را به دست داشتن در اين حادثه متهم ميكردند:
«اگرچه عوامل محفلي ترور و خشونت از يكي از سه نيرو (وزارت اطلاعات) ظاهراً پاكسازي شدهاند، اما همچنان در دو نيروي ديگر (سپاه و بسيج) فعالند و تئوريسينهاي خشونت و عوامل آنها گاه و بيگاه از حذف مخالفان سياسي زنده، تهديد به گردن زدن و زبان بريدن ميكنند و از افشاي تاكتيك خود نيز ابايي ندارند.» طيف تندروي اصلاحات، سياست تخريب و مقابله با سپاه را حتي در اوج تهديدات مقامات جنگطلب امريكايي رها نكردند و تا آنجا پيش رفتند كه سردار ذوالقدر، جانشين وقت فرماندهي كل سپاه پاسداران را به دليل واكنش به اظهارات گستاخانه بوش كه ايران را محور شرارت و مستوجب مجازات خوانده بود، مورد شديدترين حملات قرار دادند.
حملات گسترده جريان تندروي وابسته به طيف اصلاحات در زمان حاكميتشان هرچند تنها به اين چند مورد ختم نميشود اما همانگونه كه اشاره شد با حمايتهاي قاطع روحاني در مجمع فرماندهان سپاه شكل تازهتري به خود ميگيرد.
اختلافات آشكار ميشود
در حالي روحاني از عملكرد سي و چند ساله سپاه تقدير و تشكر منحصر به فردي ميكند و با بيان جملاتي نظير: «سپاهيان افتخار بزرگي بر دوش دارند و آن پاسدار بودن است... سپاه پاسداران فرزند انقلابي است كه فاصله زماني با پيروزي انقلاب ندارد.» يا «سپاه در دل مردم، با مردم و كنار مردم قرار دارد و به معناي واقعي «حصون رعيه» هستيد، سپاه پاسداران بايد دژ مستحكم و پناه همه مردم باشد»؛ كه رسانههاي وابسته به جريان تندرو در اقدامي هماهنگ و هدفمند تلاش ميكنند تا با انتخاب تيترهايي شبيه: «تأكيد امام بر دوري سپاه از بازيهاي سياسي بود»، «سپاه ضامن حقوق شهروندي باشد»، «سپاه، سپاه همه مردم باشد»و «سپاه بايد از جريانهاي سياسي به دور باشد» اينگونه القا كنند كه روحاني ضمن گلايه از عملكرد سپاه، عليه فرماندهان سپاه هشدارهاي شديداللحني را در سخنانش بيان داشته است اين در حالي است كه روحاني – همانطور كه اشاره شد- ضمن ستايش بينظير از عملكرد سپاه، براي كمك سپاه به دولت مطالبات جدي را هم مطرح نمود.
نكتهاي بايد روي آن تأكيد داشت اين است كه جريان رسانهاي اصلاحات آن بخش از سخنان روحاني را كه برخلاف خواستهها و اميال جريانيشان است را حذف و يا دستكم كمرنگ ميكنند و آن بخش از سخنان دكتر روحاني را برجسته ميكنند كه منافع حزبيشان اقتضا ميكند. «حربه سانسور»كه شگردي مسبوق به سابقه در رسانههاي زنجيرهاي ياد ميشود در پوشش خبري سخنان روحاني هم به خوبي نمايان است.
اعتدال ميانهاي با افراطيون ندارد
با مرور آنچه در بخش نخست صفحات خبري روز سهشنبه جريان تندروي وابسته به اصلاحات ميتوان به راحتي برداشت كرد اين است كه نوع نگاه روحاني به موارد بسياري از جمله عملكرد و قابليت سپاه پاسداران دقيقاً 180درجه خلاف آن چيزي است كه حلقه تندروي جريان اصلاحات اعتقاد دارند، و همانگونه كه بارها از سوي رسانههاي وفادار به نظام وانقلاب در اين هفتهها اشاره شده رويه اعتدال دولت يازدهم سنخيتي با تندرويهاي افراطيون جريان اصلاحات ندارد و ديري نخواهد پاييد كه اين شكاف عميق روز به روز بارزتر از گذشته شود تا جايي كه افراطيون به تخريب و همجه دولت يازدهم هم روي بياورند.