آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 2 خرداد ماه 1392 = 23-05 2013

رضایی: سیاستمداران بی‌خیال از زندگی مردم هستند

محسن رضایی : سوءظن‌ها و اصطکاک‌ها زیاد می‌شود و به تبع آن تفرقه با آسیب دیدن انسجام ملی بیشتر می‌شود که به نظر من دیگر استمرار این فضا و شرایط کافی است و باید فضای تخاصم و تنازعی را تمام کرد..

روزنامه اعتماد: باید به سمت زندگی مردم برویم. باید آزادی‌های مردم را در چارچوب ارزش‌های انقلاب تامین کنیم. سلام بر زندگی یعنی آنکه آرامش، نشاط، معیشت و سلامت روحی و فکری را به مردم بازگرداندن. مردم الان اینها را می‌خواهند. مردم از دعوای سیاسیون ناراحتند. مردم سوال دارند که چرا اصحاب قدرت در حال دعوا کردن با هم هستند در حالی که زندگی‌شان با سختی مواجه است. مردم توقع دارند که مسوولان و سیاسیون به فکر حل مشکلات آنها باشند

مردم نظام را به این دلیل که مال خودشان می‌دانند هرگز رها نمی‌کنند. مردم برای این نظام قیمت پرداخته‌اند. سرمایه‌گذاری کردند. یعنی یک خانواده‌یی که برای ساختن ساختمان و خانه خودش کلی زحمت کشیده است به راحتی که دست از خانه خود بر نمی‌دارد. می‌آید و تغییر تحولاتی در آن شکل می‌دهد که اذیت نشوند. بر همین اساس مردم همه مسوولانی که دعوا می‌کنند را به زودی در همین انتخابات کنار می‌گذارند

از آن روزی که لباس فرم نظامی و پوتین‌هایش را با کت و شلوار و کفش مردانه عوض کرده، ۱۶ سال می‌گذرد. او فرماندهی سپاه را رها کرد تا بخت خود را در عالم سیاست بیازماید. محسن رضایی با همین نگاه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ تلاش کرد تا خود را علمدار جریان سوم سیاسی معرفی کند که اتفاقاتی منجر به کناره‌گیری او در انتخابات شد. سال ۸۸ که فرا رسید رضایی باز هم برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت نام کرد و این‌بار کنار نکشید. ۴۵۶ رای را در سبد آرای خود دید. محسن رضایی اما ناامید نشد و در انتخابات آتی هم ثبت‌نام کرد تا نشان دهد که برای رسیدن به پست ریاست‌جمهوری، جدیتی تمام دارد. در گفت‌وگو با محسن رضایی درباره فضای سیاسی، مشکلات کشور و برنامه‌هایش برای اداره کشور صحبت کرده‌ایم. رضایی معتقد است که باید فضای امنیتی حاکم بر کشور را به سمت فضای اقتصادی و فرهنگی برد. او می‌گوید که برای این کار برنامه دارد.

‌ آقای رضایی فضای کشور کمی رنگ و بوی امنیتی دارد، می‌خواستم ببینم جنابعالی از این مساله نگرانی‌ای دارید یا نه؟

این نگرانی‌هایی که شما خبرنگاران دارید تنها منحصر به شما نیست، کارآفرینان، هنرمندان و خیلی از افراد دیگر هم این نگرانی را دارند که ما باید فضا را از فضای امنیتی- سیاسی به سمت فضای فرهنگی

- اقتصادی ببریم.

‌ ‌ چه آسیب‌هایی به کشور وارد می‌شود اگر این فضای امنیتی فضای غالب کشور باشد؟

سوءظن‌ها و اصطکاک‌ها زیاد می‌شود و به تبع آن تفرقه با آسیب دیدن انسجام ملی بیشتر می‌شود که به نظر من دیگر استمرار این فضا و شرایط کافی است و باید فضای تخاصم و تنازعی را تمام کرد.

‌ ‌ سرچشمه این سوءظن‌ها کجاست؟ چرا که ایرانیان ملتی نبودند که چنین خصوصیتی در وجودشان باشد. سیاسیون‌مان هم کمتر از افشاگری و پرونده‌سازی و بگم بگم استفاده می‌کردند. چه شد که مبتلا به چنین شرایطی شدیم.

بعد از امام (ره) در حقیقت تا ۴، ۵ سالی همه خوب بودند اما قریب به ۲۰ سال است منازعات سیاسی شکل گرفته که ریشه همه سوء‌ظن‌ها و بی‌اعتمادی‌ها آن منازعات سیاسی است.

‌ ‌ می‌توانیم بگوییم که یک جنگ قدرت تمام‌عیار شروع شده است؟

حالا نمی‌دانم که بشود گفت جنگ قدرت یا نه، اما کاملا ملموس است. این منازعات سیاسی که در حقیقت میان قدمای سیاست راه افتاده است همه بدنه را – که متشکل از تمامی گروه‌های مرجع است – هم آسیب زده است. این منازعه را نباید اجازه داد که ادامه پیدا کند. باید یک تاریخی را برای پایان دادن به این منازعات اعلام کنیم که به نظر من این انتخابات بهترین تاریخ ممکن برای این کار است. این کار را باید انجام دهیم تا آرامش به کشور بازگردد. اما لازمه کار این نیست که فقط از دیگران بخواهیم منازعه را آنها پایان دهند بلکه باید یک برنامه‌یی برای آینده داشته باشیم که همه در آن برنامه مشارکت داشته باشند.

‌ ‌ چه برنامه‌یی؟

یک برنامه فرهنگی- اقتصادی که اساس آن هم باید توجه به مرم باشد. باید توجه‌ها را از سمت قدرت به سمت زندگی ببریم. قدرت هست و همه هم می‌توانند از آن استفاده کنند اما مهم الان زندگی مردم است.

‌ ‌ اما در صدر این قدرت قرار گرفتن منازعه‌آفرین است و شاید با توجه به منازعات همین انتخابات بتوان گفت که نمی‌شود نگاه‌ها را از قدرت به سمت دیگری برد.

قدرت، محور وحدت ما نمی‌تواند باشد. اما زندگی مردم می‌تواند محور وحدت باشد. در حقیقت قدمای سیاست نشان داده‌اند که با محوریت قدرت هرگز به تفاهم و سازش نمی‌رسند و امتحان بدی پس داده‌اند اما اگر همه بیایند بر روی زندگی مردم، که همه‌مان زندگیمان را فدای زندگی مردم کنیم، وحدت حاصل می‌شود.

‌ ‌ در عالم واقعیت این شدنی است؟

من به شخصه برای این کار برنامه دارم. انگیزه من از حضور در انتخابات همین است.

‌ ‌ شعاری هم که طی یکی، دو سال با عنوان دولت ائتلافی داده‌اید با همین محور است که همه سلایق را در کابینه خود بیاورید و به زندگی مردم برسید؟

الزاما نه از همه سلایق سیاسی بلکه از همه توانایی‌ها.

‌ ‌ همه توانایی‌ها به چه معنا؟

توانایی‌ها فراتر از سلایق سیاسی است. برای مثال چه ایراد دارد که در دولت آینده از کارآفرینان هم باشد و کارگزاران هم باشد، اقوام مختلف هم باشند. احزاب سیاسی باشند. هیچ ایرادی ندارد که ما دولتی تشکیل بدهیم که این دولت بیاید و از همه توانایی‌های کشور استفاده کند، منتها هدف را روی تقسیم قدرت و سهم دادن به احزاب و گروه‌های سیاسی نگذارد، چرا که دوباره بحث قدرت و منازعات ادامه پیدا می‌کند. بنا را باید بر روی این بگذاریم که همه توانایی را بسیج کنیم تا زندگی مردم را درست کنیم.

‌ ‌‌ آقای رضایی این در عالم تصور، عالم قشنگی است اما عملیاتی کردن آن در عالم واقعیت کار راحتی به نظر نمی‌رسد.

من می‌گویم سلام بر زندگی دیگران. شعار انتخاباتی من هم همین شعار است.

‌ ‌ اتفاقا قبل از مصاحبه پوسترهای انتخاباتی‌تان را دیدم که نوشته شده بود سلام بر زندگی، چرا سلام بر زندگی؟ به این دلیل که زندگی مردم این سال‌ها خیلی گران شده است؟

بله به این دلیل که مردم تحت فشار هستند و سیاستمداران بی‌خیال از زندگی مردم هستند. سیاستمداران دنبال کار خودشان هستند و مردم را رها کرده‌اند و وقتی من می‌گویم سلام بر زندگی یعنی آهای مسوولان به فکر زندگی مردم باشید و به داد مردم برسید.

‌ ‌ بعد از ۳۵ سال هم جالب است که یک کاندیدای انتخابات شعار انتخاباتی خود را سلام بر زندگی مردم می‌گذارد…

خب وقتی چنین مشکلی وجود دارد باید به این سمت رفت. باید به مسوولان فهماند که مردم این روزها سخت زندگی می‌کنند و باید به دادشان رسید.

‌ ‌ چرا سیاستمداران از مردم دور افتاده‌اند؟ بگذارید از یک زاویه دیگر وارد این بحث شویم. انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو به نظر می‌رسد که انتخابات به‌شدت حساس‌تری نسبت به انتخابات‌های گذشته است. یک جناح سیاسی بزرگ و با اقتدار اجتماعی به دلایل مختلف از فضای سیاسی کشور حذف شده است و به تبع آن گفتمان اصولگرایی، گفتمان غالب فضای سیاسی و مدیریتی کشور شده است. جنابعالی هم سال گذشته گفته بودید که اگر گفتمان اصولگرایی به این روند خود ادامه دهد می‌میرد. در حال حاضر که اصلاح‌طلبان از معرفی مرد محبوب خودشان محرومند، اصولگرایان با حداکثر چهره‌های خودشان وارد انتخابات شده‌اند و فریاد انا رجل همه کاندیداهای این جریان هم بلند است. شاید همه این چهره‌ها هم مانند شما بخواهند به زندگی و معیشت مردم سروسامان بدهند. همه هم می‌دانند که چه اتفاقات ناخوشایندی در این هشت ساله رخ داده است…

مشکل بزرگ اصولگرایان و اصلاح‌طلبان این است که ارزشگرا نیستند و وضعیت‌گرا هستند.

‌ ‌ به چه معنا؟

یعنی در یک وضعیتی که فرهنگ سیاسی‌شان شکل می‌گیرد در همان وضعیت می‌مانند و نمی‌توانند وضعیت‌شان را با وضعیت‌های جدید سر و سامان بدهند. خیلی از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در وضعیت ۱۰ سال پیش خود مانده‌اند.

‌ ‌ یعنی معتقدید که هم اصولگرایان متحجرند و هم اصلاح‌طلبان؟

دقیقا همینطور است. اصلاح‌طلبان سنتی و اصولگرایان سنتی دیگر الان با شرایط سازگار نیستند و تحلیل وضعیت‌های موجود برایشان سخت است و نمی‌کشند.

‌ ‌ چرا؟

به این دلیل که اگر ارزشگرا بودند همیشه ارزش‌ها را حفظ می‌کردند اما در وضعیت‌ها نمی‌ماندند و وضعیت‌هایشان را تغییر می‌دادند.

‌ ‌ این ارزش‌ها را تفسیر کنید چرا که هر گروه سیاسی می‌تواند ارزش‌ها را با قرائت خودش داشته باشد.

برای مثال مهم‌ترین ارزش در نگاه اصلاح‌طلبان، ارزش آزادی است در حالی که مهم‌ترین ارزش اصولگرایان، دین و عدالت است. هر جناحی دو سه تا ارزش کلیدی دارد مانند دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در امریکا اما آنها هیچ‌وقت در وضعیت گذشته خود نمی‌مانند. یا آقای اوبامای امروز که دموکرات است با کلینتون فرق نمی‌کند؟ یا کلینتون با کارتر فرقی ندارد؟ این تفاوت‌ها و فرق‌ها در احزاب امریکایی هم وجود دارد اما ارزش و محورشان، آزادی است.

‌ ‌ یعنی با تحولات اینها وضعیت‌شان را تغییر می‌دهند؟

بله، اینها وضعیت‌گرا نیستند و ارزشگرا هستند. اصولگرایان هم باید ارزش‌گرا باشند نه وضعیت‌گرا. یک وضعیتی ۱۰ سال پیش بوده، خیلی خب اما وضعیت امروز که وضعیت ۱۰ سال پیش نیست. ارزش‌ها را باید با وضعیت امروز تغییر بدهند و در چارچوب ارزش‌هایمان باید وضعیت‌ها را تحلیل کنیم و بفهمیم که چه تدبیری برای آینده باید داشته باشیم. جناح‌های سیاسی به این دلیل که پویایی ندارند از ابتدای مشروطه تا به امروز هم نتوانسته‌اند عمری بیش از ۱۰ سال داشته باشند. نخستین جناح‌های سیاسی ایران که اعتدالیون و عامیون در مشروطه بوده‌اند چقدر عمر کردند؟ بعد بیایید سراغ جبهه ملی و حزب توده که اینها هم زیاد عمر نداشتند. بعد بیایید در انقلاب که جناح چپ و راست مطرح شد که اینها هم ۸-۷ سال عمر داشتند. بعدش اصلاح‌طلب و اصولگرا شد که اینها هم ۶- ۵ سالی است کارایی ندارند.

‌ ‌ آقای دکتر به بحث اول‌مان درباره منازعات سیاسی بازگردیم. به واقع چگونه باید این منازعات را تمام کرد؟

راهکارش همان تغییر وضعیت از قدرت به زندگی مردم است. باید به سمت زندگی مردم برویم. باید آزادی‌های مردم را در چارچوب ارزش‌های انقلاب تامین کنیم. سلام بر زندگی یعنی آنکه آرامش، نشاط، معیشت و سلامت روحی و فکری را به مردم بازگرداندن. مردم الان اینها را می‌خواهند. مردم از دعوای سیاسیون ناراحتند. مردم سوال دارند که چرا اصحاب قدرت در حال دعوا کردن با هم هستند در حالی که زندگیشان با سختی مواجه است. مردم توقع دارند که مسوولان و سیاسیون به فکر حل مشکلات آنها باشند.

‌ ‌ این روند اگر پیدا بکند و شاهد افزایش گلایه‌ها و نارضایتی‌های عمومی باشیم چه تبعاتی برای کلیت نظام سیاسی خواهد داشت؟

مردم نظام را به این دلیل که مال خودشان می‌دانند هرگز رها نمی‌کنند. مردم برای این نظام قیمت پرداخته‌اند. سرمایه‌گذاری کردند. یعنی یک خانواده‌یی که برای ساختن ساختمان و خانه خودش کلی زحمت کشیده است به راحتی که دست از خانه خود بر نمی‌دارد. می‌آید و تغییر تحولاتی در آن شکل می‌دهد که اذیت نشوند. بر همین اساس مردم همه مسوولانی که دعوا می‌کنند را به زودی در همین انتخابات کنار می‌گذارند.

‌ ‌ آقای دکتر در حال حاضر دو نگاه کلی به وضعیت کشور وجود دارد. یک نگاه معتقد است اگر مدیران ارشد نظام نتوانند از این بزنگاه با تدابیر درست عبور کنند و مدیریت بحران صورت نگیرد ممکن است نظام سیاسی با بحران‌های بسیار جدی روبه‌رو شود اما یک دیدگاه دیگر حاکم وجود دارد که اگر بتوانیم بحران‌ها، تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی را تا یکی، دو سال دیگر تحمل کنیم شاهد فروپاشی نظام‌های قدرتمند غربی خواهیم بود و بر همین اساس دلارهای این کشور‌ها به سمت ایران و برخی کشورها مانند چین سرازیر خواهد شد. به اعتقاد چهره‌های سرشناس این جریان تحمل این فشارها تا دو سال آینده، آینده خوبی را برای ایران به ارمغان خواهد آورد و ایران پس از آن یکی از قطب‌های اصلی در آرایش سیاسی جهان خواهد بود. جنابعالی جزو کدام یک از این دو طرز تفکر هستید و اینکه از نگاه شما ایران در چه شرایطی قرار دارد؟

نظام جمهوری اسلامی هیچ‌وقت سقوط نمی‌کند اما مردم دولتمردان را کنار می‌گذارند.

‌ ‌ یعنی باید منتظر حذف خیلی از چهره‌های سیاسی در این انتخابات باشیم؟

بله، جناح‌های سیاسی راهی جز تمکین به خواسته مردم را هم ندارند. این انتخابات خیلی مهم است.

‌ ‌ نماد و نمود گلایه مردم تنها در کنار گذاشتن چهره‌های سیاسی و مسوولان پر ادعا خواهد بود؟

بله. مردم طلبکارها و پر مدعاها را کنار خواهند گذاشت و به سراغ کسی خواهند رفت که حرف دل آنها را بزند و با آنها یک ارتباط عاطفی برقرار کند. مردم در چهره کسانی که برای انتخابات آمده‌اند نگاه می‌کنند که آیا این فرد می‌تواند به آنها خدمت کند یا نه.

‌ ‌ آقای رضایی گفته می‌شود که دولت یک بدهی ۹۵۰ هزار میلیاردی دارد که کار را برای دولت بعدی بسیار سخت می‌کند. اگر فرض را بر ریاست‌جمهوری شما بگیریم چه راهکاری برای حل این مشکل چیست؟

در اینکه دولت بدهی عظیمی دارد شکی نیست اما این اعداد هم درست نیست. ولی عقب ماندگی اعتبارات به بانک‌ها بالاست. برنامه من هم برای حل این موضوع تولید ثروت است. تولید ثروت در ایران هنوز رقم نخورده است. این سه دولتی که در ایران بر سر کار آمدن تنها مصرف‌کننده ثروت بودند. یعنی نفت را استخراج می‌کردند و می‌فروختند. ما برعکس این دولت‌ها نمی‌خواهیم ثروت موجود کشور را خرج کنیم. ما می‌خواهیم ثروت جدید تولید کنیم و سپس همین ثروت تولید شده را خرج کنیم.

‌ ‌ پس دولت شما دولت نفتی نخواهد بود؟

بله دولت من دولت صنعتی و کشاورزی خواهد بود.

‌ ‌ محور اصلی این فکرتان چیست؟ در چه صنایعی و کجا‌ها می‌خواهید تولید ثروت کنید؟

در شهرها. تمامی شهر را شناسایی کردیم، صنعت و کشاورزی شهری را پای کار می‌آورم.

‌ ‌ فدرالیسم اقتصادی‌ای هم که می‌گویید در همین نقشه است؟

لازمه این کار، فدرالیسم اقتصادی است. یعنی ما می‌خواهیم ثروت شهری و ثروت خانواده‌ها را جایگزین ثروت ملی که نفت است بکنیم. برای این کار هم باید اختیارات و اهمیت به شهرها و سرمایه‌های خانوارها بدهیم.

‌ ‌ با این تفاسیر محور اقتصاد ملی در نگاه جنابعالی یک اقتصاد ملی مبتنی بر سرمایه‌های مردمی است؟

بله اقتصاد ایران با این کار از یک اقتصاد کاملا دولتی خارج شده و مردمی می‌شود.

‌ ‌ فکر می‌کنید مردم می‌توانند به دولتی اعتماد کنند که سرمایه‌هایشان را در اختیار آن دولت بگذارند؟

به هر کسی نه.

‌ ‌ به شما اعتماد می‌کنند؟

به نظرم به من اعتماد می‌کنند.

‌ ‌ شما چه خصوصیتی دارید که فکر می‌کنید مردم حاضرخواهند شد به شما اعتماد کنند؟

خصوصیت من این است که مثل خط مقدم جنگ می‌روم کنار مردم.

‌ ‌‌ مردم آقای احمدی‌نژاد را هم کنار خود دیدند…

مردم ایشان را دیدند اما او کاری نکرد اما ما با برنامه خواهیم رفت. ایشان که می‌رفت مدام به مردم وعده می‌داد که من برای شما جاده می‌کشم اما ما می‌رویم و می‌گوییم که آمده‌ایم تا با کمک همدیگر جاده بکشیم. ما می‌خواهیم کشاورزی و صنعت را با کمک مردم جلو ببریم و دولت تنها مجری این کارها نباشد و کارها به خود مردم واگذار شود. مدل رفتن مسوولان میان مردم که در همه دولت‌ها بوده است اما احمدی‌نژاد یک کم دوزش را بیشتر کرد وگرنه همه دولت‌ها بین مردم می‌رفتند. من با یک دید ملی خواهم رفت نه با یک نگاه مصرفی. مرحله دوم یارانه‌ها را با همین نگاه می‌خواهیم تولیدی کنیم نه یارانه مصرفی.

‌ ‌ پس مثل دولت آقای احمدی‌نژاد شما می‌خواهید یارانه‌ها را به مردم پرداخت کنید.

بله. ۴۵ هزار تومان یارانه احمدی‌نژادی و ۶۵ هزار تومان یارانه تولیدی خواهیم داد که سر ماه می‌شود ۱۱۰ هزار تومان.

‌ ‌ یعنی هر خانواده‌یی تولید نداشته باشد این ۶۵ هزار تومان را نمی‌گیرد؟

نه این یارانه در بخش تولید می‌رود و با یک سودی به دست همان خانوارها باز می‌گردد.

‌ ‌ چه کالایی قرار است که تولید و جایگزین نفت به عنوان ثروت ملی شود؟

برای هر استانی یک کالا را در نظر گرفته‌ایم برای مثال بین پیرانشهر و سردشت یک دره‌یی هست که دره انگور به آن می‌گویند که ۲۷ نوع انگور در آنجا تولید می‌شود. در اینجا می‌توانیم از صنایع تبدیلی استفاده کنیم و آبمیوه‌گیری انجام شود و با بسته‌بندی درست و اینها را در بازار ایران بفروشد. با استفاده از این صنایع تبدیلی حتما قیمت میوه کاهش پیدا می‌کند و دیگر لازم نیست از مصر انگور و پرتقال وارد کنیم.

‌ ‌ برخی تحلیلگران اعتقاد دارند که حل مشکلات اقتصادی ایران بدون حل مسائل بین‌المللی ممکن نیست. با این تفسیر گفته می‌شود که ما حتی اگر تولیدات خوبی هم داشته باشیم بازار مصرف خارجی خوبی برای صادرات نمی‌توانیم داشته باشیم.

این درست است اما موفقیت در مذاکرات از تولید ملی می‌گذرد نه اینکه تولید ملی از مذاکرات بیرون ‌آید.

‌ ‌ پس معتقدید که اگر اقتصاد کارآمدی داشته باشیم می‌توانیم در مذاکرات بین‌المللی هم موفق باشیم؟

صدر درصد. آنها می‌فهمند که تحریم‌ها در حال بی‌خاصیت شدن است و همین مساله طرف‌های مقابل ایران را به مذاکره ترغیب می‌کند. بر همین اساس کسانی که می‌گویند تولید ملی از مذاکرات می‌گذرد در حال کلاه گذاشتن سر مردم هستند یا متوجه نیستند. به تعبیر دیگر یا سیاست خارجی نمی‌فهمند یا اگر می‌فهمند، می‌خواهند مردم را فریب دهند.

‌ ‌ تعدادی از کارشناسان خبره اقتصادی معتقدند که فدرالی شدن اقتصاد ایران در افزایش فاصله‌ها میان اقوام و گویش‌های مختلف ایرانی بسیار موثر است. به اعتقاد اینان ممکن است امکانات لجستیکی بین شهرها و قطب‌های اقتصادی‌ای که مد نظر شماست به صورت مساوی تقسیم نشود و همین مساله به انشقاق و نه وحدت ملی بینجامد.

وضعیت امروز که اینگونه است و همه استان‌ها ناراحتند و می‌گویند که ۵۰ درصد امکانات در تهران است و همه‌چیز در تهران متمرکز شده و ما می‌خواهیم که عدالت را برقرار کنیم.

‌ ‌ یعنی رقابت بین فرهنگ‌ها و اقوام مختلف منجر به افزایش تنش‌ها نمی‌شود و به نفع همه است؟

معلوم است که به نفع همه خواهد بود. تنها راه جهش در ایران این است که بین آذربایجان و اصفهان و لرستان ما یک رقابت ایجاد کنیم، مانند جنگ تحمیلی. یعنی وقتی اقوام به رقابت با یکدیگر کشیده شوند ایران به‌صورت شتاب آلوده‌یی جلو می‌رود. از سوی دیگر ما تقسیم کار ملی می‌کنیم. هر استانی متناسب با ظرفیت‌های خودش تولید خواهد داشت. با این نگاه بیش از دو-سه کالای اساسی نمی‌تواند تولید کند. هیچ استانی در همه زمینه‌ها موفق نیست.

‌ ‌ یکی نبودن خروجی‌ها منجر به تخاصم بین استان‌ها نمی‌شود؟

اینها به هم نیازمند می‌شوند. یعنی اصفهان می‌فهمد که به آذربایجان نیاز دارد و آذربایجان هم می‌فهمد که نیازمند اصفهان است. بر اساس این سیاست، استان‌ها در عین رقابت، مکمل یکدیگر می‌شوند. ما به دنبال آن هستیم تا استان‌ها در عین رقابت، برخی از کالاهایشان را با یکدیگر مبادله کنند تا نیازهای یکدیگر را پوشش دهند. تقسیم کار ملی دقیقا باعث همبستگی و پیوستگی استان‌های کشور می‌شود.

‌ ‌ گفتمان‌تان در عرصه سیاست خارجی چه خواهد بود و چه سیاست‌‌هایی را دنبال خواهید کرد؟ چهره آقای رضایی در عرصه بین‌المللی به نظر می‌رسد که چهره محبوبی نیست فکر می‌کنید اگر رییس‌جمهور شدید می‌توانید تخاصمات و تنازعاتی که در عرصه بین‌المللی داریم را حل کنید؟

اروپایی‌ها و امریکایی‌ها من را کاملا می‌شناسند و از داخلی‌ها هم بهتر می‌شناسند. می‌دانند که من ‌آدم با ثباتی هستم. روی چه چیزهایی با آنها توافق می‌کنم و روی چه چیزهایی توافق نخواهم کرد. آنها می‌دانند که من روی منافع ملی ایران پافشاری خواهم کرد اماروی همکاری‌های منطقه‌یی و جهانی با آنها جدی خواهم بود. بر همین اساس چهره من برای خارجی‌ها شفاف‌تر از همه چهره‌های دیگر است. در سیاست خارجی، محبوبیت و غیر محبوبیت اصلا مطرح نیست. اینکه طرف مقابل قابل ارزیابی هست یا نیست دارای اهمیت است. در چه محدوده‌هایی می‌توانند با او کار کنند و در چه مرحله‌هایی نمی‌توانند کار کنند. مشکلی که ما در ایران داریم همین است. ضمن اینکه همه می‌دانند من برای وطنم جنگیدم اکثر خارجی‌ها احترام خاصی برای من قائل هستند. حتی آن زمانی که من در سپاه بودم و کارهایی که در آن مقطع می‌کردیم کاملا انسان‌دوستانه بود.

‌ ‌ مشکل خارج از کشور از طریق اینتر پل ندارید؟

نه.

‌ ‌ سر ماجرای میکونوس؟

نه آنکه حل شد و خود غربی‌ها هم فهمیدند که چنین چیزی درباره من صحت نداشته و خودشان این مساله را حل کردند و من مرتب به خارج از ایران سفر داشته‌ام.

‌ اخیرا به کجاها سفر کردید؟

روسیه، ترکیه و کشورهای اروپایی رفتم و برگشتم و مشکلی هم ایجاد نشد.

‌ ‌ بعد از ۸۸ به کدام کشورها سفر کردید؟

چند بار به دعوت آقای گل به ترکیه رفتم.

‌ ‌ با توجه به اینکه جنابعالی بیش از یک دهه فرمانده سپاه بودید این سوال را می‌خواهم مطرح کنم که خیلی از منتقدان معتقدند امکانات و تجهیزات لجستیکی سپاه اجازه رقابت را به هیچ یک از پیمانکاران بخش خصوصی نمی‌دهد. جنابعالی اگر رییس‌جمهور شوید چه بخشی از اقتصاد کشور را به سپاه واگذار می‌کنید؟

همه فعالیت‌های اقتصادی دولت از نیروهای مسلح تا وزارتخانه را باید در اختیار مردم بگذاریم چرا که می‌خواهیم اقتصاد مردم را پیاده کنیم. بنابراین تمامی فعالیت‌های اقتصادی را دست مردم می‌دهیم مگر آنکه در مساله مرزها که آن هم یک جاهای خاص است و اگر ضرورتی باشد آن را به نیروهای نظامی واگذار می‌کنیم یا محصولات به کلی سری مانند تسلیحات خاص، اینها را به نیروهای مسلح واگذار می‌کنیم. تمام فعالیت‌های اقتصادی را از دولتی‌ها و نظامی‌ها می‌گیریم و به مردم بر می‌گردانیم.

‌ ‌ آمار دقیقی از فعالیت‌های اقتصادی سپاه دارید؟

من همه‌چیز را در کشور می‌دانم و از این موضوع هم بی‌اطلاع نیستم.

‌ ‌ پس برای حل این مساله مشکل برنامه دارید؟

بله، من همه‌چیز را شناسایی کرده‌ام که ان‌شاء‌الله اینها را به مردم واگذار کنیم.

‌ ‌ آقای رضایی این سوال را به این جهت پرسیدم که هستند کسانی که معتقدند سپاه پاسداران در حال تبدیل شدن به حزب بعث است، جریانی که هم فعالیت اقتصادی دارد و هم فعالیت نظامی و امنیتی و سیاسی. شما به عنوان کسی که فرماندهی سپاه را بر عهده داشته‌اید به این انتقاد اعتقاد دارید که سپاه پاسداران قابلیت تبدیل شدن به حزب بعث را دارد؟

نه، من معتقدم این اتفاق نمی‌افتد. به این علت که سپاه زیرنظر رهبر انقلاب است و رهبر انقلاب بیش از همه به آینده نظام جمهوری اسلامی متعهد است و خودش را متعهد می‌داند، لذا چنین اتفاقی نمی‌افتد. البته در دنیا همه ارتش‌ها روزنامه و سایت دارند. الان حتی لشکرهای پنتاگون هم وب‌سایت دارند.

‌ ‌ سایت سیاسی دارند؟

نه سایت دارند.

‌ ‌ سایتی که انتشار‌دهنده خبرهای آن لشکر یا مقر نظامی باشد با سایتی که فعالیت سیاسی بکند متفاوت نیست؟

مهم این است که نیروهای نظامی در چارچوب قانون و مقررات اعلام شده فعالیت بکنند. شاید قوانین یک سری ضعف‌هایی داشته باشد که ما باید اینها را در بیاوریم. یعنی وقتی قوانینی وجود نداشته باشد ممکن است درباره یک کاری عده‌یی بگویند این سیاسی است و عده دیگری بگویند سیاسی نیست. اما اگر قانون باشد دیگر با معیار و ملاک قانون می‌توان فهمید که این کار سیاسی است یا سیاسی نیست. در این صورت دیگر کسی نمی‌تواند چند تا تفسیر داشته باشد و از قانون فرار کند.

‌ ‌ آقای رضایی من خاطرات شما و آقای هاشمی و افراد دیگری که در انقلاب نقش داشتند را وقتی می‌خواندم، دیدم که وقتی انقلاب پیروز می‌شود چند تا جریان به دنبال ریاست مرکز اسناد ساواک بوده‌اند. یکی از آن افراد جنابعالی و تیم‌تان بودید که بعد از آن هم خیلی علاقه داشتید که سیستم امنیتی و اطلاعاتی کشور را شما تشکیل بدهید که البته این اتفاق رخ نداد و کسی مثل آقای جواد مادرشاهی به ریاست مرکز اسناد ساواک رسید که ایشان بعدها هم تا مشاوره ریاست‌جمهوری بالا آمدند. یک شباهتی که بین شما و آقای مادرشاهی وجود داشت این بود که هر دو معتقد به تمرکز فعالیت‌های اطلاعاتی و سازمانی بودن تشکیلات امنیتی بودید. در حال حاضر اما شاهد موازی‌کاری‌های اطلاعاتی هستیم. می‌خواستم بدانم که آیا همچنان دغدغه اول انقلاب خود را دارید که فعالیت‌های اطلاعاتی را متمرکز کنید و مفروض بر ریاست‌جمهوری دیدگاه اویل انقلاب خود را برای ادغام تمامی ارگان‌های اطلاعاتی – امنیتی در یک سازمان و سیستم محقق کنید یا اینکه قائل به همین سبک و سیاق فعلی هستید؟

به نظر من مدل‌هایی که در حال حاضر در اروپا و امریکا وجود دارد، مدل‌های بدی نیستند. تجربه خوبی دارند. ما باید یک نوع یکپارچگی در اطلاعات کشور درست کنیم حالا یا با یک دفتر ویژه اطلاعاتی یا تحت یک شورای عالی اطلاعات کشور یا یک سازمان اطلاعاتی که بتواند همه اینها را با هم هماهنگ کند. این مساله را بعد از موفقیت در انتخابات با رهبر انقلاب باید صحبت بکنیم و با نظر ایشان یک یکپارچگی را در فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی ایجاد کنیم.

‌ آقای رضایی نظرتان درباره کاندیداتوری آقای هاشمی‌رفسنجانی و مشایی چیست؟ آیا معادلات سیاسی تغییر کرده است؟

اگر همه اینهایی که آمده‌اند، بروند یا بمانند هیچ تاثیری در ماندن من ندارد و یک مقدار هم با آمدن این آقایان فضای انتخابات گرم‌تر شده و از آن حالت سرد و بی‌روح خارج شده است و ای کاش آقای خاتمی هم می‌آمد. اگر آقای خاتمی می‌آمد فضای انتخابات گرم‌تر از این چیزی که این روزها می‌بینیم، می‌شد. مهم اینها نیست. مهم آن است که منازعات راه نیندازیم.

‌ ‌ انتخابات چند قطبی خواهد بود؟

انتخابات قطعا دو قطبی نخواهد بود.

‌ ‌ انتخابات دو مرحله‌یی خواهد شد؟

احتمالش هست .

‌ ‌ و شما امیدوارید که یکی از آن دو نفری که به مرحله دوم انتخابات می‌روند باشید؟

ان‌شاء‌الله.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: