رنج نامه مادر ستار بهشتی خطاب به مردم ایران
گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی؛ در نامه ای خطاب به ملت ایران نسبت به اظهارات وزیر کشور در خانه ملت واکنش نشان داد.
به گزارش سحام، مجلس شورای اسلامی روز سه شنبه ۲۰ فروردین ماه، وزیر کشور را برای بررسی علت مرگ ستار بهشتی احضار کرده بود. علیرغم اینکه علی مطهری، نماینده سوال کننده از پاسخ های مصطفی محمد نجار قانع نشد، اما نمایندگان از پاسخ وزیر قانع شده و عملا پرونده ستار بهشتی در مجلس خاتمه یافت.
محمد نجار در مجلس مدعی شده بود: “ستار بهشتی، ضمن همکاری با عوامل معاند خارج از کشور اطلاعات غلط و کذب را به معاندین و دشمنان انقلاب اسلامی ارائه میکرد.”
مادر ستار بهشتی در این نامه خطاب به این اظهارات و ادعاها آورده است: “همانگونه که بارها اعلام نموده ام، فرزندم بصورت انفرادی و مستقل دردهای جامعه را آنگونه که بود مطرح می نمود و از دیدگاه خویش درد دل می کرد تا شاید گوش شنوایی برای شنیدن این مشکلات بیابد.”
خانم گوهر عشقی در بخش دیگری از نامه خود آورده است: “شاید جناب وزیر پیشنهاد ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی دیه را کمک مادی و تهدید و فحاشی و ضرب و شتم من و دختر و پسرانم را که همگی از آل سادات هستند دلجویی معنوی می دانند. ای بسا که اکثریت مردم اینگونه دلجویی ها را به عینه دیده اند و نیازی به بازگویی دوباره من نیست.”
وزیر کشور در اظهارات خود در مجلس گفته بود:”ما برای کاهش آلام خانواده متوفی کمک های لازم مادی و معنوی را انجام داده ایم.”
ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس اهل رباطکریم بود که به دلیل انتشار مطالب انتقادی علیه حکومت توسط پلیس فتا دستگیر شد. وی نهم آبان ۱۳۹۱ دستگیر و به زندان اوین تهران منتقل گردید، لیکن چهار روز بعد در حالی که به بازداشتگاه پلیس منتقل شده بود، در آنجا درگذشت.
خانواده ستار، هنگام دفن جسد وی آثار کبودی را در بخش هایی از بدن او مشاهده کرده بودند.
اکنون پس از گذشت ماه ها از آن واقعه، هنوز به پرونده قتل این فعال وبلاگ نویس رسیدگی نشده است.
متن کامل این نامه که جهت انتشار در اختیار سحام قرار گرفته بدین شرح است:
به نام خدا
مردم شریف ایران
این صدای یک مادر است. صدای یک مادر که فرزند جوان و مهربانش را در سخترین هنگامه زندگی و پیری از دست داد. صدای مادری که فرزندش، پرستارگونه به گرد او می چرخید. هم نان آور خانواده بود و هم دل نگران جامعه و مادر و خانواده خویش.
اکنون ماههاست که این فرزند مهربان را از من ستانده اند و در همین ماه ها من و فرزندان دیگرم را از انواع تهدیدها و تهمت ها و افترا ها، بی نصیب نگذاشته اند.
طبیعتا طی این مدت افراد مختلف بنا به نوع وظیفه و یا سمت و فعالیت خود، اظهارتی را مطرح نمودند. اما من به عنوان مادر ستار و نیز یکی از شهروندان این جامعه، نسبت به اظهارات مسئولان رده بالای نظام، خصوصا بالاترین مقام مسئول در پرونده فرزندم؛ از وزیر کشور انتظار دیگری داشتم. حداقل این انتظار، سخن گفتن بر اساس مستندات واقعی و نه تحریف شده بود. سخنان چند روز گذشته آقای وزیر کشور در صحن مجلس، دو باور به به ذهن من شاکی القاء می کند:
۱- یا آقای وزیر محترم کشور، گزارش های غیر واقعی را خوانده و دریافت نموده اند.
۲- و یا متاسفانه ایشان نیز بر خلاف واقعیت گزارشی را ارائه نمودند.
من به عنوان مادر ستار و کسی که شاکی این پرونده بوده و هست و نیز به عنوان کسی که طی این مدت ماه های فراق فرزند، زیر سخترین فشارها، تهمت ها و ضربات روحی و جسمی قرار داشته، به پیشگاه ملت ایران و نمایندگان آنان در مجلس عرض می کنم که برخلاف گزارش و اظهارات آقای وزیر، بنده و خانواده ام هیچ مبلغی را دریافت نکرده ام و همچنان به عنوان یک مادر و نیز از منظر حقوقی به عنوان یک شاکی؛ پیگیر پرونده قتل فرزندم خواهم بود.
چگونه است که مدعی اسلامیت جامعه هستیم و وزیر این کشور، خارج از مبانی اسلامی و انسانی سخن به میان می گوید؟
چگونه است که فرزند جوانم را چهار روز پس از دستگیری، در روز عید غدیر به شهادت رساندند در حالی که ستار، یک سادات بود.
من و خانواده ام کجا و حسین(ع) و فرزندان و خانواده اسیرش کجا؟! لیکن آنچه طی این ماه ها از همان هنگامه دستگیری ستار تا پس از مراسم خاکسپاری و ختم و … او، بر ما گذشت؛ مرا یاد بندبند آن واقعه عاشورایی می انداخت و پرسش های گوناگونی از ذهن پرسشگر من مادر می گذشت.
مردم فهیم ایران
نیک می دانم که شما آگاهید بر مصائبی که بر خانواده ما رفته و یقین دارم باور دارید همانگونه که با دیگر خانواده های قربانی و داغدار که عزیزی از دست داده اند، رفتار کرده اند، با ما نیز همان خواهند کرد. خانواده قربانیان فجایع کهریزک، که حتی رهبری دستور رسیدگی و تعطیلی آن را صادر نمودند؛ هنوز در راهروهای عدالت خانه ایران، نه برای احقاق حق که به دنبال عامیلین این اتفاقات می گردند؛ و متاسفانه پس ازگذشت حدود چهار سال، هنوز هیچ متهمی برای این اتفاقات محکوم نشده است.
جناب وزیر کشور که خود را پیرو ائمه هدی می داند بزرگترین ضربه را با این رفتار غیر اسلامی بر پیکره اسلام و دین وارد نموده و بجای مرهم دردها نمک بر زخممان گذاشتند.
من به عنوان یک مادر، از آن مهمتر، به عنوان مادر ستار بهشتی؛ عزم خود رو جزم نموده تا به همه دست اندرکاران نظامی که ادعای مردمی بودن دارند نشان دهم که از هیچ اتفاقی گریزان نیستم و برای آنچه که از آن به آزادگی و عدالت حسین(ع) معتقدم، تا رسیدگی کامل و عادلانه به پرونده فرزندم، از پای نخواهم نشست.
یقینا هستند اجیر شدگانی که به اندک اشاره، این مادر داغدیده را نیز از پای در آوردند و چه گواراست وصال به فرزند دلبندم.
بارها اعلام نمودم و می نمایم که ما خانواده ای سیاسی نبوده و نیستیم اما قرار نیست اگر ادعا می کنیم سیاسی نیستیم قادر به پاسخگویی به ادعاها نباشیم.
وزیر کشور در سخنانی عنوان می نماید که فرزندم با افرادی معاند در خارج از کشور ارتباط داشته(!) که تحت هیچ شرایطی این ادعا مصداق واقعیت ندارد. همانگونه که بارها اعلام نموده ام، فرزندم بصورت انفرادی و مستقل دردهای جامعه را آنگونه که بود مطرح می نمود و از دیدگاه خویش درد دل می کرد تا شاید گوش شنوایی برای شنیدن این مشکلات بیابد.
اگر امروز اسم ستار در صدر بسیاری رسانه های خارجی نمایان است و این واقعه برای برخی آقایان نامطلوب است، بدانند که اثر مستقیم بی تدبیری خودشان و ادامه اصرارشان بر طی همین روند است و تا زمانی که به صورت عادلانه به خواسته این مادر داغدار نشود، ستار و ستارها بر صدر رسانه های “به قول ایشان معاند”، خواهد بود.
ادعای دیگر و خلاف واقع جناب وزیر کشور این بود که رسما در خانه ملت اقدام به تهمت نموده و ادعا کرده است که از خانواده ستار بهشتی به لحاظ مالی و معنوی دلجویی به عمل آمده است! در این باب لازم است قویا این موارد را تکذیب نمایم و هشدار دهم در برابر اینگونه رفتار های وقیحانه به حتم ایستادگی خواهم نمود.
شاید جناب وزیر پیشنهاد ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی دیه را کمک مادی و تهدید و فحاشی و ضرب و شتم من و دختر و پسرانم را که همگی از آل سادات هستند دلجویی معنوی می دانند. ای بسا که اکثریت مردم اینگونه دلجویی ها را به عینه دیده اند و نیازی به بازگویی دوباره من نیست.
ملت آگاه ایران
بارها ادعا کرده و باز می کنم که خون فرزند من فروشی نبوده و نیست و من نیز در صدد گسترش حکم سلب حیات یا اعدام نیستم. اما اگر حکومت در موارد مشابه اقدامی موثر و پیشگیرانه انجام می داد یقینا شاهد چنین فاجعه ای نبودیم و امروز اگر اینکار صورت بگیرد بی شک در آینده شاهد چنین قتل ها و برخوردهایی نخواهیم بود.
من بعنوان مادری داغدار تنها خواسته ام از قوه قضائیه و رییس محترم آن این و بوده و هست که طبق قوانین جاری به این پرونده رسیدگی گردد.
در پایان لازم می دانم تذکر دهم که افرادی متعدد در قالب های مختلف خبرنگار و فعال، خود را به ما نزدیک نموده و سعی در تغییر مسیر عدالت خواهی ما داشتند که خوشبختانه همانگونه که خداوند حکیم فرموده: یدالله فوق ایدیهم؛ دست آنان برملا گشت و هویت آنان نیز فاش گردید. در آینده ای نه چندان دور شرح این رفتارها را برای آگاهی عموم مردم اعلام خواهم کرد.
از تمامی کسانی که از ابتدای این ماتم ما را همراهی نموده و یا بصورت حضوری و غیر حضوری ما را یاری نمودند کمال تشکر را داشته و آرزو می کنم کشور عزیزمان ایران به زودی از این آفتها رهایی یابد و در سایه عدالت ائمه هدی و لطف پرودگار، شاهد رفتاریهمراه با تواضع و خرد و احترام متقابل با هم باشیم.
گوهر عشقی
۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۲