آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 10 فروردین ماه 1392 = 30-03 2013

يک پسته در هر كيلو آجيل وزير خارجه رژیم

همسرم سفرهاي اروپايي را دوست ندارد / مشایی زیر نظرم کار می‌کند؛ منعی برای رابطه با انگلیس نداریم؛ کاندیدا نیستم

همشهری آنلاین: وزیر امور خارجه گفت: الان دبیرخانه جنبش عدم تعهد دبیرش آقای رحیم مشایی تعیین شده اما تمامی کارهایش را وزارت امور خارجه دارد انجام می‌دهد. کارهایی که در ارتباط با دبیرخانه باشد با هماهنگی و زیر نظر وزیر امورخارجه انجام می‌شود. معاونین ما و کارشناسان ما آنجا هستند و اینها یعنی وزارت امور خارجه. بالاخره وزارت خارجه آدم‌هایش موضوعیت دارد دیگر ساختمانش که موضوعیت ندارد.
علی اکبر صالحی در خصوص انتقادات مطرح شده پیرامون موازی کاری در سیاست خارجه گفت: من اعتقادی ندارم که هیچ دستگاهی با ما موازی کاری دارد، ما با آقای سعیدلو هم کاملا در ارتباط هستیم و اتفاقا ایشان هم باز با معاونین و کارشناسان ما هماهنگ هستند.

مهمترین اظهارات صالحی در این گفتگو را به نقل از مشرق بخوانید:

پاسخ‌های صالحی سئوالات و ابهامات
این بی انصافی بزرگی است. شما خودتان در فیلم‌ها نمی‌دیدید چه کسی جلسات را اداره می‌کرد؟ من با قاطعیت عرض می‌کنم که تمام کارهای اجلاس با وزارت امور خارجه بود. بله برای بردن نامه معمول است که نهادهای دیگر هم به کمک وزارت خارجه بیایند. ما باید برای 120 کشور و 20 نمایندگی دعوتنامه بفرستیم. خب معاون وزیر و مشاور وزیر رفتند، وزرای دیگر را ما خواهش کردیم رفتند، از معاونین رئیس جمهور خواهش کردیم و رفتند. چون همه اینها را که وزیر امور خارجه نمی‌توانست به تنهایی برود. در این صورت ما باید همه کارهایمان را تعطیل می‌کردیم و می‌رفتیم دعوتنامه‌ها را تقدیم می‌کردیم. بنابراین اصلا این حرف درست نیست.
اتفاقا این روش خیلی هم معمول است .ما می‌خواهیم یک دعوتنامه‌ای را محترمانه برای رئیس یک کشوری بفرستیم؛ الان وزیر امور خارجه نمی‌تواند برود، معاونش هم نمی‌تواند برود. خب طبیعی است که ما از یک برادر دیگری تقاضا می‌کنیم تا هم به ما کمک کند و هم شان طرف مقابل را حفظ کنیم. ایشان هم به عنوان نماینده رئیس جمهور می‌رفتند. بنده هم اگر می‌رفتم به عنوان وزیر امور خارجه دعوتنامه را نمی‌دادم، به عنوان نماینده رئیس جمهور می‌رفتم. چون قرار بود دعوت رئیس جمهور را به رئیس جمهور مقابل بدهیم. تمام اسناد و کارها را ما انجام می‌دادیم. بله دیگر حفاظت دست ما نبود. ما نمی‌توانستیم برویم با توپ و تانک شهر را اداره کنیم. اینها دست ما نبود.
ببینید جنبش عدم تعهد فقط آوردن چند تا آدم و نشاندن روی صندلی که نبود. 700 صفحه سند داشته، اداره جلسات را داشته. چه کسی این اسناد را آماده می‌کرد؟ چه کسی جلسات را اداره می‌کرد؟ چه کسی رایزنی‌هایش را انجام داده؟ چه کسی بیانیه تهران را نوشته؟ اینها مهم بود وگرنه بردن نامه و استقبال در فرودگاه و اینها که کار سختی نیست.
در ماجرای برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد دعوتنامه‌ها و بسیاری از هماهنگی‌ها از کانال‌هایی غیر از وزارت امور خارجه پیگیری می‌شد. تا حدی نقش وزارت امور خارجه را در برگزاری این اجلاس کمرنگ کرده بودند.

ببینید جنبش عدم تعهد دبیرخانه دائم ندارد. هر کشوری که ریاست جنبش را بر عهده می‌گیرد، یک دبیرخانه داخلی برای خودش ایجاد می‌کند که امورات این جنبش را اداره کند. اما دبیرخانه دائم مثل سازمان تعاون اسلامی ندارد که دبیری توسط اعضای جنبش انتخاب بشود. اما پیشنهاد شده که یک دبیرخانه دائمی برای جنبش ایجاد شود و جنبش را از این شکل جنبش بدون یک شاکله استوار به سمت یک جنبش دارای ساختار منسجم ببریم. الان جنبش ساختار ندارد بلکه یک چیزی در نیویورک دارد به نام C.O.B یعنی یک اداره خاص که سفرای کشورهای عضو جنبش که در نیویورک هستند هر از چندگاهی دور هم می‌نشینند که ریاست آن با ایران است. به علاوه جنبش چند دفتر هم در نیویورک و ژنو و وین دارد. البته اسمش دفتر است نه اینکه فکر کنید یک اتاقی وجود دارد و تشکیلات اداری دارد. درواقع این دفاتر به صورت مجازی هستند. روسای این دفاتر هم باز نمایندگان ایران هستند. مثلا در وین آقای سلطانیه هستند، در ژنو آقای سجادی و در نیویورک هم آقای خزایی هستند. حالا قرار است که البته در بیانیه تهران و اسناد آن هم آمده که سعی شود یک ساختار جدی‌تری به جنبش داده شود. الان جمهوری اسلامی دارد در این راستا و در این جهت حرکت می‌کند.
دبیرخانه جنبش عدم تعهد زیرنظر وزارت امور خارجه فعالیت می کند؟

الان دبیرخانه موجود دبیرش آقای مشایی تعیین شده اما تمامی کارهایش را وزارت امور خارجه دارد انجام می‌دهد.
همین دبیرخانه موجود که الان فعال است و دارد کارهایش را انجام می‌دهد زیر نظر وزارت خارجه فعالیت می‌کند؟

کارهایی که در ارتباط با دبیرخانه باشد بله. معاونین ما و کارشناسان ما آنجا هستند و اینها یعنی وزارت امور خارجه. بالاخره وزارت خارجه آدم‌هایش موضوعیت دارد دیگر ساختمانش که موضوعیت ندارد.
جلسات ما به طور منظم دارد برگزار می شود و کاملا با هم هماهنگ هستیم.
مشایی زیر نظر شما کار می‌کند؟

ببینید من واقعا داخل در مسائل سیاست داخلی نیستم. نه پیشینه‌ام این را نشان می‌دهد و نه علاقه مندی‌ام این را نشان می‌دهد. بنده هیچ وقت به عنوان فردی که منتسب به این جناح یا آن جناح باشم نبودم. خب بنده در زمان آقای خاتمی نماینده جمهوری اسلامی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی شدم. در زمان آقای هاشمی رفسنجانی بنده معاون وزیر علوم بودم. زمان آقای دکتر احمدی نژاد که واقعا ارادت دارم خدمت ایشان، خب در خدمت ایشان هستم در وزارت خارجه. یعنی به عنوان یک فردی که بخواهد خودش را درگیر جناح بندی‌های سیاسی و بگومگوهای سیاسی بکند، هیچ وقت نبودم و علاقه‌ای هم ندارم به این بگو مگوها. در هرجایی هم که بودم سعی کردم کارم را خوب انجام بدهم.
رابطه شما با جریان انحرافی به دلیل حضور آقای مشایی در دبیرخانه جنبش عدم تعهد و حاشیه‌هایی که او ایجاد می‌کند و همینطور انتصاب ملک زاده به معاونت مالی و حقوقی وزارت خارجه که حتی نزدیک بود به استیضاح منجر شود

شاید منظورتان معاونت امور بین الملل آقای رئیس جمهور باشد. نه اصلا من اعتقادی ندارم که هیچ دستگاهی با ما موازی کاری دارد. ما با آقای سعیدلو هم کاملا در ارتباط هستیم و اتفاقا ایشان هم باز با معاونین و کارشناسان ما هماهنگ هستند. ببینید وزارت امور خارجه در مجموعه کارهایی که دارد ماموریت های بسیار زیادی را انجام می دهد و با توجه به تحولاتی که در منطقه رخ داده و با توجه به تحریم یک حجم عظیمی از کارها را بر عهده دارد. یعنی وزارت خارجه در 34 سال گذشته هیچ گاه حجم کار هایش به این تنوع و به این حجم نبوده.
الان از بیداری اسلامی گرفته تا تحریم و مسائل سوریه و پرونده هسته ای و ... را در بر گرفته. خب اینها قبلا نبود. تا قبل از 10 سال پیش که اصلا موضوع هسته ای هم مطرح نبود. الان شرایط خیلی متفاوت است و ماموریت های ما خیلی حجیم و متنوع شده. آقای سعیدلو با ما در برخی امور همکاری می کنند آنهم با اختیاراتی که از آقای رئیس جمهور دارند که وقتی هماهنگی های لازم انجام می شود، برخی از امور اقتصادی را ایشان دنبال می کند. خب ببینید ما تعهدات زیادی در اینجا و آنجا داده ایم که ای کاش اینقدر تعهد نمی دادیم. هر عزیزی که به هر کشوری که رفته احساس کرده باید کاری انجام بدهد و تعهدی داده که الان این تعهدات خیلی زیاد شده است.
حقیقتا ما نیامدیم دسته بندی کنیم که در کدام دوره بیشتر بود. اما این تعهدات الان متراکم شده و کشوری که تعهد می دهد باید عمل کند. نمی شود شما بروید در یک کشوری یک حرفی بزنید اما به آن عمل نکنید. خب اینها را باید یک سروسامانی می دادیم و به نفع ما هم هست واقعا. چون صادرات ما را بیشتر می کند و بازار ما را متنوع تر می کند. اما خب مشکلاتی سر راه اینها بوده که باید رفع می شد. الان آقای سعیدلو دارند به ما کمک می کنند این مشکلات را رفع کنیم و با هم در تماس کامل هستیم. اصلا بحث موازی کاری نیست.
ما اتفاقا دلمان می خواهد ده ها ارگان به کمک ما بیایند. ببینید موازی کاری زمانی است که بخواهند دخالت در امور کار شما بکنند. یعنی بیایند افکار خودشان را تحمیل کنند. یا ماموریت شما را دستخوش آشفتگی بکنند. اما وقتی خودتان داوطلبانه دارید از ظرفیت های جاهای دیگر استفاده می کنید این معنایش موازی کاری نیست. ما از مجلس هم داریم استفاده می کنیم. مثلا چند وقت پیش آقای دکتر لاریجانی رفتند هند. خب بچه های وزارت خارجه و سفیر ما با ایشان بودند و هماهنگی های لازم را انجام دادند. همینجوری که نمی شود سفر کرد به یک کشور دیگر. چه کسی این سفرها را آماده می کند؟ چه کسی چارچوب مذاکره را مشخص می کند؟ همه اینها وزارت امور خارجه است و ما استفاده می کنیم. یعنی آقای لاریجانی وقتی می روند هند کمک بسیار موثری به ما می کنند و تمامی آن چیزهایی را که به دنبال آنها بودیم را با کمک ایشان چند قدم به جلو بردیم. یا مسئولین دیگری که می روند هم باز همینطور.
موازی کاری با وزارت خارجه

نه ما با هماهنگی با همدیگر کار می کنیم. ببینید مثلا ما فرضا در کشور الف یک بحث اقتصادی داریم. با حضور دستیار ویژه اقتصادی ما که دستیار ویژه ما است اما در خدمت ایشان هم هست و دارد کار می کند، و اداره مربوطه ما که در ارتباط با آن کشور است می نشینیم و در آنجا آقای سعیدلو با اختیارات ویژه مالی که دارند مسائل مالی ما را دنبال می کنند و مشکلاتی که ما در این خصوص داریم را دنبال می کنند. یعنی به جای اینکه من بروم با 10 ارگان دیگر رایزنی کنم که این مشکلات را حل بکنم ایشان با اختیاراتی که دارند این کار را برای ما انجام می دهند. بالاخره وزارت خارجه که خودش پول ندارد. فرض بفرمایید ما در جایی می خواهیم سرمایه گذاری صنعتی بکنیم. ما می رویم زمینه را فراهم می کنیم اما پول که دیگر در دست ما نیست. باید وزارت صنایع را ببریم آنجا، بانک مرکزی را ببینید، بانک توسعه صادرات و صندوق ضمانت را ببینید. بالاخره ما در کشور بروکراسی اداری را هم داریم وهمه اینها کار دارد. خب ایشان این زحمت ها را می کشند.
آقای سعیدلو هم زیر نظر شما کار می‌کند یا اینکه خودشان سازمان جداگانه‌ای هستند

من و وزیر امور خارجه انگلیس سه یا چهار ماه پیش همدیگر را در افغانستان دیدیم. در رابطه با مسائل روابط دوجانبه و مسائل منطقه با هم گفتگو انجام دادیم.
منعی برای از سرگیری روابط وجود ندارد.
ما هیچ مشکلی نداریم. ما مصوبه مجلس را داریم که در آن اختیار به وزارت امور خارجه داده شده. ما بارها به انگلیس گفته‌ایم که می‌تواند کاردارشان بیاید و کارهایش را شروع کند.
ببینید رابطه که قطع نشده. قطع رابطه به ان مفهوم که الان نداریم. خواستند که دیپلمات ها برگردند به کشورهایشان. خب بالاخره آن اتفاقی که افتاد انصافا اتفاق سنگینی بود و نباید این اتفاق می افتاد. ما همان روز اعلام کردیم. هرچند این هم یکی از مظلومیت های وزارت خارجه است که به ما انتقادات زیادی به همین خاطر وارد کردند. من آن موقع جده بودم که به من راجع به این اتفاق خبر دادند. رفته بودم راجع به مسئله سوریه مذاکراتی انجام بدهم. اتفاقا یکی از مواردی که بحث بود این بود که سفارتخانه ها در سوریه امنیت ندارند و مورد حمله گروه های مختلف قرار گرفتند. من در آن جلسه داشتم از سوریه دفاع می کردم که یک دفعه به من خبر دادند که چنین اتفاقی در تهران افتاده. خب من آنجا خیلی آشفته شدم. همانجا در ماشین تلفنی با وزیر امور خارجه انگلیس صحبت کردم. یعنی او شماره من را گرفت و با هم صحبت کردیم و من گفتم که متاسفم از اتفاقی که افتاده و نباید این اتفاق می افتاد.
خب مجوزی داده شده بود که تظاهرات کنند و این ایرادی ندارد اما اینکه از دیوارهای سفارت بالا بروند بروند داخل سفارت و آن اتفاق ها را رقم بزنند. خب اگر آنها هم این کار را بکنند ما چه طور بگوییم که کار شما خطاست. خب الان به ما می گویند شما خودتان این کار را انجام دادید. این که درست نیست. ما این را اعلام کردیم اما شما ببینید چقدر مورد حمله قرار گرفتیم. اما یک کلمه نگفتیم و جواب ندادیم. اصلا یک جایی بیانیه داد که ما باید وزارت امور خارجه را تسخیر می کردیم نه سفارت را. باز ما گفتیم اشکال ندارد. تا اینکه مقام معظم رهبری آمدند محبت کردند و واقعا به ما کمک کردند. ما حتی در رفتار با دشمنانمان هم باید بر اساس قاعده رفتار کنیم. بالاخره انها در خانه ما و در سرزمین ما بودند و طبق مقررات و تفاهم هایی در اینجا مستقر بودند. خب ما یکدفعه آمدیم خلاف همه آن مقررات و تفاهمات عمل کردیم که این کار، کار درستی نبود. الان هم ما به آنها گفتیم که کاردار شما می تواند بیاید. برای این کار هم مصوبه مجلس را داریم که طبق آن مصوبه اختیار این کار با وزارت خارجه است و می تواند هر طور که خودش صلاح می داند عمل کند.
احتمال از سرگیری روابط با انگلیس

من هرگز از عبارت دیپلماسی تهاجمی استفاده نکردم و نمی کنم. دیپلماسی ما دیپلماسی عزت، حکمت و مصلحت است. همان چیزی که مقام معظم رهبری مشخص کردند. ما این دیپلماسی را پیگیری می کنیم. دیپلماسی تهاجمی را نمی دانم که یعنی چی. من نه گوینده این حرف را می دانم که چه کسی بوده و نه اصلا می دانم که دیپلماسی تهاجمی چه معنایی دارد و ویژگی های آن چیست. من البته خاطرم نیست این حرف را چه کسی زده اما اگر منظور این باشد که جمهوری اسلامی ایران حرفش را شفاف می زند و مواضع خودش را در ارتباط با موضوعات مختلف بین المللی مقتدرانه بیان می کند باشد خب اینها درست است و ما الان هم داریم همین کار ها را می کنیم. یعنی هیچ وقت عجولانه حرف نمی زنیم. مواضع مان را در کنوانسیون های مختلف و زمانی که توافق نامه های مختلف در حال شکل گیری است جمهوری اسلامی با قدرت حرفش را می زند.
در ابتدای دولت نهم عنوان می شد که دیپلماسی جدید ما دیپلماسی تهاجمی است

بله. ما با جناب آقای خرازی گاه و گداری در تماس هستیم. با آقای دکتر ولایتی بیشتر در تماس هستیم. آقای متکی هم دو 3 بار تشریف آوردند اینجا و دو سه بار هم جای دیگری ایشان را دیدیم و با ایشان صحبت کردیم. اما اینکه هر هفته یا هر دو هفته جمع بشویم نه اینطور نبوده.
ارتباط با وزرای خارجی قبلی

نه خب من قصد کاندیداتوری ندارم. شکسته نفسی هم نکردیم. بالاخره من می دانم که رئیس جمهور یعنی چه و میدانم که چه باری بر دوش رئیس جمهور است. حالا بعضی از عزیزان شاید از دور دستی بر آتش دارند اما من دارم با آقای احمدی نژاد زندگی می کنم و قبلی ها را هم دیده ام. کار دشواری است. تا آدم خودش را از نظر روحی و از جهات مختلف آماده این کار نبیند، صرف اینکه پیش خودش خیال کند که می تواند رئیس جمهور شود کافی نیست. من گفتم که رحمت خدا بر کسی باد که توانایی خودش را بشناسد. رئیس جمهوری یک آدم توانمند فرهیخته مورد اعتماد می خواهد که هم ملت به او اعتماد کنند و هم مقام معظم رهبری به او اعتماد داشته باشد و آدم توانمندی هم باشد. اینکه هر کسی دلش بخواهد رئیس جمهور بشود بیاید و بگویید من توانمندم و می توانم این کار را بکنم می تواند آثار مخربی داشته باشد.
حضور در انتخابات

آقای احمدی نژاد که اصلا زندگی‌اش را برای این کار گذاشته و من واقعا نمی‌دانم ایشان چطور می‌توانند این زندگی را تحمل کنند. من هیچ وقت از ایشان نپرسیدم که کار سختی می‌داند یا نه اما می‌بینم که با عشق و علاقه شبانه روز کار می‌کند. ایشان حتی سخنرانی‌های خودش را هم خودش می‌نویسد.
احمدی نژاد هم ریاست جمهوری را کار سختی می‌داند؟

یکی دو روز اول عید یک سفر داخلی رفتیم و بعد دیگر سفرهای خارجی آغاز می شود.
به شمال رفتیم. آنجا یک کلبه‌ای داریم که با خانواده به آنجا می‌رویم.
سفر در نوروز

در 30 - 40 درصد سفرهای خارجی می‌آید.
چون پایش درد می‌کند و خیلی نمی‌تواند راه بیاید در سایر سفرها حضور ندارد. آنهایی که مثلا صبح می‌روم و عصر برمی‌گردم دیگر نمی‌ارزد که بیاید. خودش بیشتر کشورهای آفریقایی و اسلامی را دوست دارد بیاید و خیلی راغب نیست در سفرهای اروپایی همراهم باشد.
حضور همسر در سفرهای خارجی

خیلی آجیل خور نیستیم. ولی سعی کردیم در هر یک کیلو آجیل یک پسته بگذاریم.
آجیل عید را تهیه کردید؟

سمند
اتومبیل شخصی



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: