کوچ مربيان به کشورهای رقيب با پاداش وزارت ورزش

پاداش‌هايي که به مربيان برخي رشته‌هاي موفق در سي‌امين دوره بازي‌هاي المپيک از سوي وزارت ورزش و جوانان اهدا شد، نه تنها باعث خشنودي و رضايت آنها نشد بلکه زمينه جدايي آنها از ورزش ايران و پاسخ دادن به پيشنهادات خارجي را فراهم کرده است!
به گزارش مهر، درخشش ملي‌پوشان وزنه برداري و کشتي کشورمان در بازيهاي المپيک 2012 لندن در کنار مدال آوري در دووميداني و تکواندو باعث شد متوليان ورزش ايران سينه سپر کرده و رشد چشمگير ورزشکاران از المپيک 2008 پکن تا المپيک 2012 لندن را تاريخي و بي نظير توصيف کنند. ضمن اينکه کسب سه مدال طلاي کشتي فرنگي نيز شيريني اين پيروزي را صد چندان ساخت و حساب محمد بنا و همکارانش را از ديگر مربيان المپيکي جدا کرد. اما اتفاقاتي که در شب تجليل از قهرمانان و مدال آوران المپيک افتاد، همين افتخار آفرينان ديروز را به مربيان و ورزشکاران ناراضي امروز تبديل کرد و دوباره آتش نارضايتي و حاشيه را به جان ورزش انداخت. پاداش‌ 20 سکه اي مربيان المپيکي باعث شد برخي چهره‌هاي اصلي کاروان المپيکي کشتي ايران از عدم همکاري با مجموعه کنوني و حتي رفتن به کشورهاي رقيب خبر دهند. تهديدي که با رفتن محمد بنا به خارج از کشور تا حدي جدي به نظر مي‌رسد و با بي ثباتي در رياست فدراسيون کشتي به قطعيت نزديک مي‌شود. تنور نارضايتي از پاداش‌هاي بحث برانگيز را ابتدا مربيان کشتي روشن کردند و به تبع آن سرمربي تيم وزنه برداري نيز نداي اعتراض سر داد. مربيان معترض بر اين باورند که کسب 12 مدال رنگارنگ در المپيک، تنها بر پايه توان و تلاش ورزشکاران حاصل نشده و مربيان نيز با حضور طولاني مدت خود در اردوهاي آماده سازي از هيچ تلاشي براي کسب اين موفقيت‌ها فروگذار نبودند. تلاش دلسردکننده اي که با دوري از شهر و خانواده آغاز شد، با دستمزدهاي کم و معوقه مربيان ادامه يافت و با تجليل و تقدير دور از انتظار متوليان ورزش به پايان رسيد!
تجليل با چاشني توهين!
در اين ميان مي‌توان به اظهارات صريح و بي پرده ”رسول جزيني” مربي تيم ملي کشتي فرنگي اشاره کرد که به محض دريافت سکه‌ها به عنوان نخستين معترض سکوت خود را شکست:” هنوز باور نمي‌کنم اين پاداش‌هاي توهين آميز، دستمزد ماه‌ها کار و تلاش مربياني باشد که تاريخي ترين نتيجه ورزش ايران را در کشتي کسب کردند. به نظر من کسي که اين پاداش‌ها را تعيين کرده چيزي از ورزش نمي‌داند!" البته اين پايان اعتراضات نبود و خيرآبادي و اسفندياري فر نيز به عنوان ديگر مربيان تيم کشتي فرنگي به اين پاداش‌ها اعتراض کردند. آنها هزينه حضور طولاني مدت خود در اردوهاي متعدد تيم ملي در خانمه کشتي و هزينه اقامت در تهران را بسيار بيشتر از 20 سکه خواندند و اين پاداش‌ها را نوعي توهين به جامعه مربيان قلمداد کردند. خيرآبادي با اظهار تاسف از نحوه برخورد متوليان ورزش کشورمان گفت:” زماني که فرنگي کاران ما مدال مي‌گرفتند و جايگاه ايران را پله پله در جدول رده بندي بالا مي‌بردند، با وعده هاي رنگارنگ در صدد حفظ ما بودند، اما رفتار توهين آميز در نحوه تجليل از ما گوياي چيز ديگري بود!"
اعتراض مربيان کشتي آزاد و وزنه برداري
حجم نارضايتي مربيان المپيکي به همکاران محمد بنا و مربيان کشتي فرنگي منتهي نشد و بلافاصله از بين اعضاي کادر فني کشتي آزاد و وزنه برداري هم نداي گلايه به گوش رسيد. عليرضا رضايي که پس از حضور رسول خادم در راس امور تيم‌هاي ملي، به جمع مربيان آزادکار پيوست نيز پاداش وزارت ورزش را توهين خواند. رضايي گفت:” پس از بازيهاي آسيايي 2010 گوانگجو به مربيان کاروان اعزامي ايران 60 سکه دادند،اما حالا با 20 سکه از ما تقدير شد! آيا ارزش المپيک 2012 لندن در ذهن آقايان يک سوم بازيهاي آسيايي بود که 20 سکه به مربيان دادند؟ واقعا ملاک و معيار تعيين اين پاداش‌ها چه بوده و آيا کسي که اين پاداش را تعيين کرده اطلاعي از ورزش و سختي و مشقت اردوهاي تيم ملي کشتي دارد؟" کوروش باقري سرمربي تيم ملي وزنه برداري ايران در المپيک لندن هم در اظهار نظري مشابه بر اين باور است که انگار کسب يک مدال طلا، دو نقره و يک برنز در نظر آقايان، کار چندان بزرگي نيست و حتما متوليان ورزش با جوايز دور از انتظار خود به مربيان، همچنان انتظار تداوم اين موفقيت‌ها را دارند!
صداي جاماندگان از لندن هم در آمد
در شرايطي که مربيان المپيکي تيم ملي کشتي فرنگي به پاداش‌هاي وزارت ورزش اعتراض مي‌کردند و از رفتن و ماندن مي‌گفتند، صداي مربيان جامانده از المپيک هم در آمد! نداي عدم تمايل به همکاري مجدد و دلسرد شدن از ماندن، پيش از اعزام فرنگي کاران به المپيک هم از سوي اين دسته از مربيان شنيده مي‌شد. فرهاد اسماعيل نژاد، ناصر نوربخش و همچنين حسام الدين جعفري که ماه‌ها به عنوان مربي و سرپرست در کنار فرنگي کاران المپيکي بودند در ليست مربيان اعزامي به لندن جاي نگرفتند و به ناچار در سکوت و انزوايي سوال برانگيز از خانه کشتي به خانه شان رفتند! اين نفرات هم اشتياق چنداني به همکاري مجدد نشان نمي‌دهند و همچنان در انتظار تغيير و تحولات احتمالي در فدراسيون کشتي هستند. اعتراض اين مربيان زماني به اوج رسيد که مشاهده کردند برخي مسافران اعزامي به المپيک لندن به هيچ عنوان نقش و جايگاهي در آماده سازي ورزشکاران نداشتند، اما در عين ناباوري به جاي آنان به لندن رفتند!
صيد ماهي از آب گل آلود!
زماني که بسياري از ما با مشاهده افتخارآفريني ورزشکاران ايراني در المپيک 2012 لندن به خود مي‌باليديم و به بر افراشته شدن پرچم مقدس کشورمان افتخار مي‌کرديم، واسطه‌هاي کشورهاي رقيب بيکار نبودند و مدام به انواع مختلف به مربيان کشتي ايران پيشنهاد همکاري مي‌دادند. پيشنهاداتي که ممکن است هر مربي ناراضي را به وسوسه بيندازد و او را در برزخ ماندن يا رفتن قرار دهد. البته در آن روزهاي طلايي و ماندگار، پاسخ مربيان المپيکي ما به اين پيشنهادات نيز منفي بود، اما اهداي پاداش‌هاي عجيب و قريب به آنها باعث شد پرونده پيشنهادات چشمگير رقبا نيز دوباره باز شود و برخي از مربيان عرصه ملي با جديت به فکر آينده کاري خود و جلاي وطن بيفتند! طبيعتا در اين ميان بايد به جولان واسطه‌هاي داخلي و خارجي و نقش مخرب آنان در جذب مربيان المپيکي ما در کشورهاي رقيب نيز اشاره کرد، چرا که اين وضعيت نابسامان، مجال خوبي است براي تحقق اهداف اين دسته از افراد که چشم ديدن موفقيت هاي ورزش ايران را ندارند!