خبرگزاري آريا -حسين طلا ، فرماندار سابق تهران روايتي جديد دارد از آنچه که در روزهاي پس از انتخابات دهم رياست جمهوري گذشت.
به گزارش آريا او مي گويد ، با بيان اينکه تست اول فتنه 88 در سال 78 انجام شد؛ گفت: در آن غائله پروژه کشته سازي راه انداختند. در دانشگاه خواجه نصير براي آنها ختم گرفتند، سياهي گذاشتند، قرآن گذاشتند، سوره الرحمن پخش کردند، حلوا پخش کردند، در حالي که اصلاً کسي کشته نشده بود. با اين بهانه کاذب يک جرقه را زدند و درگيريها در تهران شروع شد و به اغتشاشات خياباني کشيد و جمعيتشان براي ما خيلي عجيب بود. چون من در آن موقع مدتي در قرارگاه ثارالله فعاليت داشتم. يکدفعه ميديديم که اين جمعيت در بازار است، سپس اين جمعيت از پارک لاله سر در مي آورد و يکدفعه در ميدان امام خميني (ره) حضور پيدا مي کردند و به سمت روزنامه کيهان حرکت مي کردند. بعد آمدند بررسي کردند و متوجه شدند اين جمعيت هدفمند راه ميافتد. وقتي التهاب و آشوب ميشود، هرج و مرج و به هم ريختگي ميشود ولي آن جمعيت هدفمند حرکت مي کرد. ديدند يک عدهاي موبايلهايي دستشان است. به اين نتيجه رسيدند سيستم مخابراتي قطع شود. سيستم مخابراتي قطع شد و سازماندهي آنها به هم ريخت."
او که با ارگان رسانه اي جبهه پايداري گفت و گو مي کرد ادامه داده است: اينها يک تستي را در 10 سال پيش انجام دادند. اما آيا آن سازماندهي از بين رفت؟ نه؛ چرا؟ چون آدمهايي که سازماندهي کردند، همان کساني بودند که به عنوان برخي مسئولين دولتي و با هدايت آنها، در وزارت کشور را ميشکستند و به داخل ميرفتند. بعد ميرفتند براي آنها سخنراني مي کردند. اگر هرج و مرج باشد ميروند و ساختمان وزارت کشور را آتش مي کشند، نميآيد در را بشکند و به سخن مثلاً فلان معاون وزير گوش بدهد. همان آدمها و عناصر در انتخابات دهم رياست جمهوري و غائله 88 هم دوباره نقش آفريني کردند. پس از لحاظ ماهيت يکي بود. اما آنجا تست بود و اينجا سازماندهي قدرتمندتر شده بود.
وي در ادامه در مورد زمينه سازي هاي فتنه 88 نيز گفت: به عنوان مثال بر اساس دستورالعمل ها وقتي زمان اخذ راي پايان مي پذيرد، هرکس بيرون است داخل ميآيد و در را ميبنديم و از همه کساني که داخل هستند رأي ميگيريم. اما در انتخابات اخير ساعت دو نيمه شب زنگ زدند که در برخي شعب شهرک غرب يکسري فرياد مي زنند که ما ميخواهيم رأي دهيم، چرا درب شعب را بستيد. اين القائات همه برنامهريزي شده بود. گفتيم که رأي گيري تمام شده؟ گفتند که نه، يکي دو نفر ماندند. گفتيم ايرادي ندارد در را باز کنيد تا داخل بيايند. از اين 70 نفري که آمده بودند 40 تا 50 نفر آنها رأي داده بودند. معناي آن چيست؟ معناي آن اين است که يک پروسهاي استارت خورده است نيازمند يکسري مستندسازي است و اين مستندسازيها بايد انجام بگيرد.
فرماندار سابق تهران در ادامه با بيان خاطرات خواندني خود از روزهاي اوليه آشوب هاي خياباني مي گويد: بعد از ظهر روز 23 خرداد در خيابان مطهري، من با موتور اطراف را گشت زدم و يکلحظه احساس کردم همه جا از کنترل خارج شده است. نه من، همه غافلگير شده بودند. با برخي از دستگاه ها تماس گرفتم و گفتم يک نيرو بفرستيد. هدف اينها صندوقهاي انتخاباتي است. بياييد فرمانداري را حفظ کنيد که اين اسناد از بين نرود. اگر اين اسناد را از بين ببرند فردا شما هيچ چيزي را نميتوانيد ثابت کنيد. در اين حد هم موفق به هماهنگي نشديم. چون در جاهاي مختلف نيروهاي آنها درگير شده بودند. لذا يکسري از بچه هاي فرمانداري و بچههاي بسيج پايگاههاي اطراف را جمع کرديم و خيابان ميرعماد را بستيم و جمعيت بسيجي را نگه داشتيم. حتي آن موقع يک سري موتوري ميآمدند و سرک ميکشيدند ببينند هنوز بسيج هست يا نه.
وي درباره حوادث روز عاشورا نيز مي گويد: موضوع روز عاشورا را نميشود بدون بررسي روز تاسوعا صحبت كرد. در روز تاسوعا هم قرار بود همان كارها صورت بگيرد، اما نشد و همان تعداد اندكي هم كه آمد، چندان مشكلي را ايجاد نكرد. لذا فكر ميكنم يكي از دلايلي كه شايد دستگاهها در روز عاشورا يك مقدار دير عمل کردند، روز تاسوعا بود. من هم در روز تاسوعا و هم در روز عاشورا در خيابان رفت و آمد ميكردم. قسمت دوم هم تدبير بود که نبايد خيلي فضاي تهران را پليسي کرد.
فرماندار سابق تهران ادامه داد: نكته سومي كه ميخواهم عرض كنم اين است كه يك وقت مجموعه انتظامي حضور پيدا مي کند و نيروي کافي هم ميگذارد، ولي وقتي حركتي شكل و رنگ و بوي مردمي گرفت، خيلي جاها نياز به آن است كه مردم بيايند. در اينجا اعتماد علاقهمندان نظام با اين تصور که دستگاههاي مربوطه هستند و ميروند و اين كار را انجام ميدهند و واقعيت روزمرگياي كه در اين داستان پيدا شده بود ضربه زد و اين درگيري در خيابان انقلاب و نزديک دانشگاه تهران که تعداد زيادي از دانشجويان در دانشگاه مشغول عزاداري بودند، صورت گرفت.
اما موضوع اين گفتوگو به ماجراي فتنه محدود نشد و طلا در مورد وضعيت گروه هاي مختلف سياسي نيز به صراحت نظراتش را بيان کرد. وي معتقد است كه گفتمان جبهه پايداري گفتمان سالمي است و شايد بشود اينطور نتيجه گرفت كه از همان آرمانگرايي انقلابي و پايبندي به اصول با همان شدت و حدّتي كه حضرت امام گفتند، نشأت ميگيرد.
وي در پايان نيز ضمن تشريح سناريوهاي مختلف جريان فتنه و جريان نفوذي در دولت براي انتخابات، بر رقابت سالم ميان اصولگرايان تاکيد کرد و در عين حال هشدار داد كه "ما در عين رقابت بايد مراقب جرياني باشيم که محبت به امريكا دارد و لبخندي هم به امريكا مي زند، بايد مراقب باشيم اين اختلاف باعث ورود كساني نشود كه اين گفتمان اصولگرايي را قبول ندارند."