نمی توان انکار کرد كه تحريمهاي غرب عليه جمهوری اسلامی ایران صرفاً نمايشي نيست، كاغذ پاره هم نيست و اثر واقعي دارد اما بخش مهمي از اين اثر از طريق تحريك رواني مردم و بخصوص فعالان اقتصادي ما اعمال ميشود. به همين دليل هم هست كه آمريكا و شركاي غربياش، تحريمهاي اقتصادي ايران را ذره ذره و با سر و صداي زياد اعلام ميكنند و براي هر تحريم جديد كه ممكن است تصميم واقعاً جديدي هم نباشد، چندين و چند جلسه برگزار و بحث ميكنند چرا كه به فضاسازي نياز دارند و ميدانند تحريمها عليه كشورمان بيشتر از اينكه اثر عملياتي واقعي داشته باشد، اثر رواني دارد و با اثر رواني، هدف عملياتياش هم محقق ميشود.
ابزار اجراي اين برنامه شوم در داخل بازارها و محيطهاي اقتصادي ما، توليد و پخش شايعات و اخبار دروغ است. اخباري كه به بيننده الغا كند دست ايران براي دور زدن تحريمها بسته است، همه دنيا عليه ايران بسيج شدهاند، بانك مركزي ايران اسكناس و طلا براي تزريق به بازار ندارد، ارزش واقعي پول ملي ايران، بسيار كمتر از اين حرفها است و...
برخي از اين اخبار و شايعات چنان اطلاعات و تحليلهاي سست و عوامانهاي دارند كه حتي افراد اقتصاد نخوانده هم غيرواقعي بودن آنها را تشخيص ميدهند اما چه ميشود كرد كه بخش اعظم عاملين اقتصادي در بازار ايران، تحصيلات اقتصادي و تحليل عميقي ندارند و تحت تاثير شايعات قرار ميگيرند.
در اين شرايط كه شايعات و جنگ رواني دشمن، اثر واقعي و مستقيمي بر اقتصاد ما ميگذارد، رسانه ملي بايد با تمام توان در صحنه حاضر باشد و به طور مرتب به سوالات و ابهامات پاسخ دهد تا زمينه انتشار و تاثير شايعات و جنگ رواني دشمن از بين برود.
رسانه ملي در روزهايي كه اقتصاد ايران به شدت به او محتاج است، غيبتي عجيب و غير قابل توجيه دارد. صداي سيما ما كه خبر كاهش يك رتبهاي اعتبار يك كشور اروپايي را تيتر اول اخبار مي كند و براي آن تحليل و ميزگرد ميگذارد، چطور نصف شدن ارزش پول ملي در طول يك ماه را نديد؟ آيا رسانه ملي مخاطبان و بينندگان خود را اينقدر احمق فرض كرده است؟ یا اینکه برایش مهم نیست که ایرانیان برای دریافت اطلاعات و تحلیل های اقتصادی به رسانه های دشمن پناه ببرند؟
در شرايطي كه اقتصاد ايران تحت تاثير جنگ رواني بسيار پرحجم و پر دامنهاي قرار گرفته، خالي كردن فضا و سكوت رسانه ملي درباره شايعات و تحولات اقتصادي، همراهي و همدستي با دشمن است. اگر مسوولان تيم اقتصادي دولت شهامت و عرضه مصاحبه و پاسخگويي به سوالات و ابهامات را ندارند، رسانه ملي ميتواند حداقل كارشناسان اقتصادي ساده دعوت کند تا به سوالات ساده افکار عمومی درباره بازار ارز و طلا پاسخ دهند و مردم بگويند تقاضاي طلا و ارز موجود در بازار نسبت به ذخاير بانك مركزي هيچ است و اين تحليلهاي آبكي درباره قيمت طلا و ارز در آينده تا چه حد عوامانه و سست است.
وقتي صدا و سيما حتي اين وظيفه ساده خود را نيز انجام نميدهد، زمينه را براي تاثير بيشتر شايعات فراهم ميكند و مردم را بسوي تحليلها و اخبار منتشره از سوي دشمن هدايت ميكند. امروز و در بحبوحه جنگ رواني غرب عليه اقتصاد ايران، سكوت و بي عملي صدا و سيما، بهترين هديه دشمن است و مسير او را براي توليد و انتشار شايعات بيشتر و موثرتر، هموار ميكند.