یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با ایلنا ضمن مخالفت با موتورسواری بانوان آن را اقدامی «ناپسند و ناسازگار با فرهنگ جامعه دانست" و در توضیح این نظر گفت که موتورسواری بانوان به «تبرج» یا به بیان روشن آشکار شدن اندام بانوان منجر می شود.
محمد سراج در ادامه افزود : «حفظ پوشش برای خانمها هنگام راندن موتور سیکلت نکته بسیار مهمی است و خانمهایی که پشت موتور مینشینند نمیتوانند پوشش مناسب خود را حفظ کند، زیرا دو دست آنان درگیر هدایت وسیله نقلیه است و در معرض باد قرار دارند و از این رو موتورسواری خانمها «تبرج» محسوب میشود» که به گفتۀ نمایندۀ مجلس اسلامی قطعاً با مخالفت متدینین روبرو میگردد.
سراج در جای دیگری از سخنانش مدعی شد که «ذات ملت ایران دینی است» و به همین خاطر نمایندگان مجلس نیز با صدور گواهینامۀ موتورسیکلت برای بانوان مخالفت خواهند کرد. این نمایندۀ مجلس اسلامی ایران در پایان گفته است: «اینکه خانمها نتوانند به خوبی پوشش خود را حین موتورسواری حفظ کنند، این تبرج است و قطعاً آثار منفی زیادی به همراه خواهد داشت. به عنوان نماینده مجلس، من نیز مخالف این موضوع هستم و نمیخواهم که در بین بستگانم کسی از خانمها سوار موتورسیکلت شود».
رادیو فرانسه گفت: اگر استدلال محمد سراج را مبنا قرار دهیم، بخش بزرگی از فعالیتهای روزمره زنان باید ممنوع اعلام شود: از دوچرخهسواری و کوهپیمایی گرفته تا رانندگی خودرو، ورزش در ملأ عام، حمل کیف و کولهپشتی یا حتی راه رفتن در هوای بادخیز. چرا که در همۀ این موارد نیز- طبق منطق محمد سراج - امکان «تبرج» یا «آشکار شدن اندام زنان» وجود دارد. معنای این استدلال در عمل چیزی جز حذف زنان از عرصۀ عمومی و محدود کردن حضور آنان به چهاردیواری خانه نظیر آنچه مثلاً طالبان در افغانستان میکنند نیست.
اما پرسش اصلی این است: چرا برای اسلامگرایان و به قول سراج «متدینین» مسلمان، بدن زنان تا این اندازه مسئلهساز است و باید آن را پنهان یا محو کرد؟ پاسخ را باید در پیوند میان کنترل بدن زنان و تثبیت قدرت سیاسی-مذهبی یک نظم پدرسالار جستجو کرد.
در این ایدئولوژی، زن نه به مثابۀ انسان یا فردی مستقل، بلکه در درجۀ اول به عنوان محرّک امیال جنسی و در عین حال حامل «ناموس» مردان و امت تلقی میشود. بدن زن عرصۀ هویت و حیثیت دینی است و از این رو هرگونه نمود علنی از اندام زنانه خودبهخود به «تهدیدی علیه اخلاق عمومی» تعبیر میگردد. به بیان دیگر، پنهانسازی یا محو بدن زنان به ویژه با اتکا به حجاب اجباری ابزاری است برای نمایش تسلط مردانه و حراست از نظمی که در آن زن باید تابع، محجوب و در سایه باشد.
با این وسواس و تسلط بر اندام زنان، اسلامگرایانی نظیر محمد سراج در اصل در پی آنند که فضای عمومی را برای قدرت خود «امن» نگه دارند. زن آزاد و حاضر در جامعه، که بدنش را به ابزار کنترل سیاسی تسلیم نمیکند، به معنای شکستن یکی از تابوها یا ستونهای اصلی قدرت و نظم مستقر اسلامی است. از همین روست که در این تلقی حتی اموری چون موتورسواری، دوچرخهسواری یا ورزش زنان به معضل بزرگ ایدئولوژیک بدل میشوند: هر حرکتی که بدن زن را مرئی کند، تهدیدی برای حفظ نظم دینی-سیاسی است.
در نهایت برای اسلامگرایان مسئله نه موتورسواری یا ورزش زنان، بلکه خودِ وجود (بدن) زن در عرصۀ عمومی است که باید با پارچهای سیاه که نماد مرگ و عزاداری است پوشیده، ناپیدا و مطیع بماند تا قدرت و مذهبی خدشهدار نشود.
اظهارات محمد سراج آنهم در سالگرد کشته شدن مهسا امینی و خیزش «زن، زندگی، آزادی» علیه حجاب اجباری نشان میدهند که اسلامگرایان حاکم بر ایران هیچ درسی از گذشته نیاموختهاند و همچنان بدن زن را مسئلهای امنیتی و ایدئولوژیک میپندارند. واقعیت جامعه امروز ایران ــ با زنان و نسلی که خواهان آزادی و برابریاند ــ کمترین نسبتی با این نگاه ندارد، اما حاکمان در جای همان خطاهای پیشین ایستادهاند: تلاش برای محو زنان از عرصه عمومی.
A member of the Iranian Parliament's Social Commission, Mohammad Siraj, expressed opposition to women riding motorcycles, deeming it "inappropriate and incompatible with societal culture." He argued that motorcycle riding leads to "tabarroj," or the exposure of women's bodies, as maintaining proper attire is challenging while riding. Siraj claimed that the religious nature of Iranian society would lead to resistance against issuing motorcycle licenses to women. He emphasized that the inability to maintain proper coverage while riding has negative implications, and he personally opposes women riding motorcycles.