![]()
- پلمب فلّهای اماکن عمومی با هدف بستن فضای اجتماعی و سرکوب مردم
- نشانههای افول هژمونی خامنهای وقتی پای حکومت او لب گور است - بازپسگیری بگرام؛ دو بازیگر برای بازگشت آمریکا به افغانستان بسترسازی میکنند - روز کولبر؛ با روایتهای شخصی قربانیان و آمارهای تکاندهنده - بازخوانی بحران سیاسی فرانسه در آینه تجربۀ جمهوری وایمار آلمان - احکام وحشیانه قطع انگشتان محرومان و عبور جامعه از نقطه هشدار - مرگ دریاچه ارومیه؛ بازتاب فساد ساختاری در نظام ولایت فقیه - تلاش برای حفظ ارزش پول به جای مصرف؛ ایرانیها برای بقا میجنگند - در درون بیت خامنهای فقط صدای تردید در حفظ نظام به گوش میرسد - قیام ۱۴۰۱ سه واقعیت بنیادی را بر صحنه سیاسی ایران حک کرد
- معمای پایگاه بگرام؛ رمزگشایی اهداف امریکا برای بازگشت به افغانستان
- زلنسکی در تنگنای دو رییس جمهور قدرتمند؛ فشار ترامپ، تهدید پوتین - آغاز اجرای مرحله دوم طرح خاورمیانهای ترامپ؛ خلع سلاح حشدالشعبی - ادامه اعتراضات نسل Z در جهان؛ خبرگزاری غربی: نگرانی شدید در تهران - هشدار شمخانی: سرنوشت کشتی تایتانیک در انتظار کشتی نظام است - فاجعه هوایی بیسابقه؛ هواپیما سالم نشست اما صدها نفر کشته شدند! - فیلم؛ افشاگری در باره نخستین جنایات پاسداران خامنهای از جمله شمخانی - میلیاردرهای فناوری برای چه چیزی پناهگاه آخرالزمانی میسازند؟ - روزنامه؛ یک رسوایی اخلاقی که ممکن است دلال نفتی خامنهای را نابود کند - اروپا در سایۀ وضعیت جنگی دایمی؛ بازدارندگی یا بازگشت به منطق ویرانی؟
- فیلم؛ افشاگری در باره نخستین جنایات پاسداران خامنهای از جمله شمخانی
- اعدام؛ تا امروز هیچگونه اسمی از اسرائیل در پرونده این شش نفر نبود - ایران؛ اعتصاب غذای ۱۹ زندانی سیاسی در زندانی که جهنم زنان است - بُهت و حیرت کارشناسان سازمان ملل از اعدامهای جنایتکارانه خامنهای - ایران؛ اعدام بیگناهان برای دور کردن اذهان مردم از پیامدهای جنگ
- ادامه اعتراضات نسل Z در جهان؛ خبرگزاری غربی: نگرانی شدید در تهران
- هشدار شمخانی: سرنوشت کشتی تایتانیک در انتظار کشتی نظام است - آغاز اجرای مرحله دوم طرح خاورمیانهای ترامپ؛ خلع سلاح حشدالشعبی - زلنسکی در تنگنای دو رییس جمهور قدرتمند؛ فشار ترامپ، تهدید پوتین - معمای پایگاه بگرام؛ رمزگشایی اهداف امریکا برای بازگشت به افغانستان
- فاجعه هوایی بیسابقه؛ هواپیما سالم نشست اما صدها نفر کشته شدند!
- میلیاردرهای فناوری برای چه چیزی پناهگاه آخرالزمانی میسازند؟ - شاهین سیاه؛ هلیکوپتری بدون خلبان با تکنولوژی پیشرفته: ببینید - فیلم؛ در باره جواهرات سلطنتی که روز گذشته از موزه لوور به سرقت رفت - رونمایی مرسدس بنز از خودرویی که بدنهاش برق تولید میکند؛ ببینید
- اینهم شب یلدای قسطی در حاکمیت سیاه ملایان؛ پایان شب سیه سیپد است
- فیلم؛ خواننده اپرا که مجذوب موسیقی محلی ایران بود: ویدئو را ببینید - نسخه بدون سانسور فیلمی که کارگردانان آن به اشاعه فساد متهم شدند - سرود "ای ایران ای مرز پر گهر" ۸۰ ساله شد؛ ویدئو با صدای بنان - نوبل ادبیات؛ نثر شاعرانهاش که شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند
- برادر بانوی ورزشکاری که حجاب را برداشت: بالهای خواهرم را چیدند!
- کاریکاتور اسرائیلی؛ حزبالله در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است - کاریکاتور؛ هر موقع این عصا را دست آقا دیدید یعنی بدجوری ترسیده - کاریکاتور فعال ضد اسرائیلی: گنبد آهنین عربی برای حمایت از اسرائیل - کاریکاتور انتخاباتی؛ در جمهوری اسلامی جایی برای انتخاب نیست ایرانپرسنیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمیکند. ![]() ![]() آدينه، 30 مهر ماه 1400 = 22-10 2021خودسوزی؛ اگر بجای حزبالله به روحالله کمک میکردند...
روابط عمومی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کهگیلویه و بویراحمد از درگذشت فرزند یکی از کشتهشدگان جنگ ایران و عراق خبر داد. این مرد روز سهشنبه گذشته جلوی ساختمان این نهاد در یاسوج دست به خودسوزی زد و روز پنج نشبه در بیمارستان امام علی شیراز بر اثر شدت سوختگی جان باخت. او که دارای سه فرزند بوده، به دلیل مشکل بیکاری به بنیاد مراجعه کرده بود. گفته شده که او قبل از خودسوزی، به پشتبام این ساختمان رفته بود و قصد داشت خود را به پایین بیاندازد. رحیم قمیشی «از رزمندگان و آزادگان خوزستانی» در یادداشتی در باره خودسوزی فرزند شهید نوشت: من اگر جای سید حسن نصرالله بودم پیام تسلیتی میفرستادم برای همسر و فرزندانش، و از آنها حلالیت میگرفتم. شاید پولهای حزبالله لبنان در ایران مانده بود، الان روحالله خودکشی نکرده بود. وی نوشت: روحالله برازیده ۴۰ سالش بود، آن وقتی که خیلی بچه بود پدرش را در جنگ از دست داده بود، بدون پدر و با سختی بزرگ شده بود. خودش تنها فرزند پدر جوانش بود، اما دو فرزند داشت که خیلی هم دوستشان داشت. آنقدری که هیچکس تا روز آخر نفهمید. بچههایش شنیده بودند پدرشان فرزند شهید است، شنیده بودند پدرشان خیلی شبیه پدر شهیدش است، فامیل همه میگفتند با دیدن او یاد شهید میافتند. بچههایش شنیده بودند به خانوادههای شهدا زیادی توجه میشود، شنیده بودند خیلی از بدبختیهای مملکت بهخاطر سهم خواهیهای خانوادههای شهداست. اما نمیدانستند چرا وضع آنها خیلی بد است. نمیدانستند چرا پدرشان هر شب آشفته میآید خانه، چرا هر شب به مادرشان میگوید اگر از تعمیرگاه عذرش را بخواهند چه خاکی باید به سرش بریزد! روحالله را از تعمیرگاه بیرون کرده بودند، وضع اقتصادی کارفرمایش خراب بوده. اما وضع روحالله خرابتر بود و او نمیدانست! سه روز پیش میرود بنیاد شهید که شما چه غلطی میکنید، ما به کجا باید پناه ببریم، چرا کمکی نمیکنید، مگر پدرم برای همین سرزمین جانش را نداد، مگر شما حقوق نمیگیرید تا فرزندان شهدا را خدمت کنید؟ چرا نباید در این کشور شغلی داشته باشم بدون ترس اخراج... روحالله جوابی نمیگیرد، نمیتواند برگردد خانه، نمیداند جواب همسرش را چه باید بدهد، جواب پسر و دخترش را...به آن مسئول گفته بود خودش را آتش میزند، اما او باور نکرده بود! میآید بیرون. قسم خورده بود! گالن بنزین را روی سر و تنش میریزد و یک کبریت میکشد. و همه چیز تمام میشود. نه دیگر طعنهای میشنود که تو فرزند شهیدی و بیدرد، نه فرزندش میگوید راست میگویند تو خیلی شبیه پدرت هستی، نه همسرش میگوید تقصیر خودت است پیگیری نمیکنی. نه احساس میکند با رفتن پدرش فراموش شده است. سه روز بیمارستان بستری میشود و مداواهای الکی شروع میشود، مگر کسی میتواند مردهای را زنده کند... روحالله قبل از ریختن گالن بنزین به سرش مرده بود، دلش مچاله شده بود، مگر دل مچاله میزند دیگر!؟ امروز گفتند روحالله برازیده در بیمارستان شیراز فوت کرد، فردا او را میبرند روستایشان زیلایی، همان بویر احمد، بعدا اطلاعیه مینویسند؛ او به پدر شهیدش پیوست! میدانم علما و بزرگان به تشییعش نمیروند، میگویند او خودکشی کرده و خودکشی کننده به جهنم میرود! نمیدانند او را قبلا کشته بودند... من اگر جای سید حسن نصرالله بودم پیام تسلیتی میفرستادم برای همسر و فرزندانش، و از آنها حلالیت میگرفتم. اگر جای بشار اسد بودم پیام تسلیتی میفرستادم، میگفتم میدانم خیلی از بودجهای که حق شما و مردمتان بوده صرف ماندن من شد، مرا ببخشید! من اگر جای مراجع تقلید بودم عمامه از سر میگرفتم و گریبان میدریدم، او فرزندشان بوده، امانت پدرش بود. من اگر جای رهبران کشور بودم سرم را در تنور میکردم و در میآوردم... بر سرم زده و بلند بلند میگفتم؛ این آتش دنیاست، آتش آخرت را میخواهی چهکار کنی؟! به اشتراک بگذارید:
|