خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

چهارشنبه، 21 خرداد ماه 1404 = 11-06 2025

الهه حسین‌نژاد؛ آنها شاید ما را بسوزانند اما هرگز نمی‌توانند خاموشمان کنند

یونس قانونی (غلامی) – نویسنده و فعال حقوق بشر به نقل از کیهان لندن:

الهه حسین‌نژاد، قربانی یک ایدئولوژی خشونت‌گرا

قتل دلخراش الهه حسین‌نژاد، زن جوانی که نه سلاح داشت نه قدرت ، بار دیگر چهره‌ی هولناک «آتش به اختیار» را آشکار ساخت. این مفهوم، با فرمانی از سوی عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی، به مجوزی برای خشونت بی‌حد و حصر در خیابان‌ها تبدیل شده است. این رخداد نه تنها قتل یک انسان، بلکه ترور کرامت انسانی و خاموش کردن صدای آزادی با گلوله‌ای بی‌مسئولیت است.

«آتش به اختیار»؛ مجوز جنایت سیستماتیک

در ادبیات نظامی، «آتش به اختیار» به معنای اختیار کامل نیروها برای اقدام بدون دستور مستقیم است. اما در ایران تحت حاکمیت علی خامنه‌ای، این عبارت مفهومی سیاسی و ایدئولوژیک یافته؛ ابلاغی ضمنی برای سرکوب مخالفان، تهدید دگراندیشان و حذف صدای متفاوت. الهه حسین‌نژاد قربانی مستقیم همین فرمان است. قاتلان او، خود را مأمور حفاظت از «ارزش‌ها»یی می‌دانند که درواقع چیزی جز نفرت، زن‌ستیزی و ایدئولوژی مرگ نیست. فرمان «آتش به اختیار» رهبر، عملاً جان الهه را گرفت؛ زیرا وقتی فرمانده دستور قتل می‌دهد، این جنایت، جنبه‌ای سیستماتیک پیدا می‌کند.

ابعاد حقوقی و جامعه‌شناختی «آتش به اختیار»: نقض فاحش حقوق بشر

در جهانی که بر پایه حقوق بشر و احترام به کرامت انسانی بنا شده است، هرگونه اقدامی که منجر به نقض این حقوق شود، نه تنها محکوم است، بلکه نیازمند بررسی و پاسخگویی جدی از سوی جامعه بین‌المللی است. حادثه تلخ قتل الهه حسین‌نژاد، که به دست فردی تحت تأثیر مفهوم «آتش به اختیار» رخ داد، بار دیگر بر لزوم احترام به اصول انسانی و حقوق بین‌الملل تأکید می‌کند.

با استناد به ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر حق آزادی فکر، وجدان، مذهب و بیان تأکید دارد، و نیز ماده ۱۹ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که بر حق آزادی اندیشه، بیان، عقیده و مذهب تصریح می‌کند، هرگونه آزار و اذیت افراد به دلیل داشتن باورهای متفاوت، نقض آشکار این مفاد است.

از منظر حقوقی، هرگونه اقدام خشونت‌آمیز علیه فردی، چه در قالب «آتش به اختیار» و چه در هر شکل دیگر، نقض حقوق بشر است. قوانین بین‌المللی و داخلی کشورها بر حفظ امنیت جانی و حقوقی افراد تأکید دارند. زمانی که چنین اقداماتی بدون مجازات باقی می‌مانند، اعتماد به نظام عدالت و حاکمیت قانون به شدت تضعیف می‌شود.

از دیدگاه جامعه‌شناسی، مفاهیمی چون «آتش به اختیار» به تقویت فرهنگ خشونت و بی‌اعتنایی به حقوق دیگران منجر می‌شوند. این امر می‌تواند تنش‌های اجتماعی را افزایش داده و اعتماد میان افراد را کاهش دهد، که به نوبه خود، احساس بی‌عدالتی و نارضایتی گسترده‌ای در جامعه ایجاد می‌کند. هرگونه اقدام که منجر به نقض حقوق بشر و ایجاد فضای خشونت در جامعه شود، نه تنها ناقض اصول انسانی است، بلکه باعث تضعیف پایه‌های عدالت و همبستگی اجتماعی نیز می‌شود. برای پیشگیری از تکرار چنین وقایع و ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر، نیاز به بازنگری جدی در سیاست‌ها و احترام بی‌قید و شرط به حقوق بشر است.

آسیب‌شناسی یک فرمان: آنومی در نظامی فروریخته

از منظر آسیب‌شناسی اجتماعی، «آتش به اختیار» تجلی آنومی (ناهنجاری) در یک نظام فروریخته است. جایی که قانون کارکرد بازدارندگی ندارد و مرجع کنترل خشونت، نهادهای حقوقی نیستند، بلکه افراط‌گرایانی‌اند که خود را به مقام «نماینده خدا» رسانده‌اند. وقتی یک رهبر بجای دعوت به مدارا، نیروهای وفادار به ایدئولوژی‌اش را تشویق به «کنش مستقیم» می‌کند، جامعه دچار فروپاشی اخلاقی می‌شود. در چنین فضایی، مرز بین شهادت و جنایت، و بین امر به معروف و قتل به قصد سرکوب از میان می‌رود.

بذر نفرت، محصول خشونت

جمهوری اسلامی سال‌هاست که بجای پرورش «شهروند»، «پیرو» می‌سازد؛ پیروانی که نه دغدغه عدالت دارند و نه درکی از حقوق بشر. برای این دستگاه، فرد آزاد تهدید است و زن مستقل، دشمن. در این معادله، الهه‌ها باید خاموش شوند تا نظام بتواند به سلطه‌اش ادامه دهد. قاتل الهه حسین‌نژاد فقط یک فرد نیست؛ بلکه یک سیستم است. سیستمی که با سکوت، با مصونیت‌، و با حمایت ایدئولوژیک از جنایتکار، این قتل را ممکن ساخت.

مسئولیت جامعه جهانی: از بیانیه تا اقدام

وقتی یک حکومت بطور سیستماتیک خشونت را ترویج می‌کند، جامعه جهانی نمی‌تواند بی‌تفاوت بماند. نهادهایی چون شورای حقوق بشر سازمان ملل، عفو بین‌الملل و گزارشگران ویژه باید بجای صدور بیانیه‌های سرد، دست به اقدام بزنند: تشکیل کمیته حقیقت‌یاب مستقل، تحریم افراد و نهادهای مسئول، و حمایت همه‌جانبه از خانواده قربانیان. الهه حسین‌نژاد نه اولین است و نه، اگر جهان ساکت بماند، آخرین خواهد بود.

این خشم را باید نوشت

ما نمی‌توانیم با این فجایع کنار بیاییم. ما نباید کنار بیاییم. خشم ما از جنس نفرت نیست؛ از جنس بیداری‌ست. این خشم باید قلم شود، صدا شود، توفان شود. وگرنه قربانی بعدی همین حالا دارد میان ما قدم می‌زند…

نتیجه‌گیری
الهه حسین‌نژاد تنها یک نام نیست؛ او یک پرچم است. پرچمی بر قله‌ی دردهای نسلی که زیر سایه‌ی «آتش به اختیار» بزرگ شده، اما هنوز شعله‌ی آزادی را در دل دارد. آنها شاید ما را بسوزانند، اما هرگز نمی‌توانند خاموشمان کنند.

English Summary

The tragic murder of Elahe Hosseinzadeh, a young woman without weapons or power, highlights the horrific implications of the "fire at will" directive, which has become a license for unchecked violence in Iran. This concept, rooted in military language, has morphed into a political tool for suppressing dissent and promoting hatred. Hosseinzadeh's death exemplifies systematic violence against human dignity. The international community must respond to such human rights violations, emphasizing the need for accountability and respect for human rights. Her name symbolizes a generation's struggle for freedom, igniting a call for justice and change.


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
  به اشتراک بگذارید:









تبلیغات







به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.



بازگشت به برگ نخست