ممانعت از حضور خانوادههای زندانیان اعدام شده در گورستان خاوران با حفر قبرهای جدید و خاکسپاری شهروندان بهائی در محل قبرهای دستهجمعی زندانیان سیاسی همزمان شده است.
نیروهای امنیتی امروز از حضور خانوادههای دادخواه زندانیان سیاسی اعدام شده در سال ۱۳۶۷ در گورستان خاوران جلوگیری کردند. یکی از حاضران به بیبیسی گفت فردی جلوی در ایستاده بود و از افرادی که برای حضور در خاوران آمدند درخواست نشان دادن کارت ملی میکرد، اما خانوادهها از ارائه کارت ملی خودداری کردند. به گفته این منبع خانوادههای دادخواه گلهای خود را پشت درهای بسته قبرستان خاوران گذاشتند.
خانوادههای دادخواه هر سال دو بار، جمعه اول شهریور و آخرین جمعه سال در گورستان خاوران برای یادبود زندانیان اعدام شده جمع میشوند، اما به گفته یکی از خانوادهها از زمانی که ابراهیم رئیسی، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده است، سختگیریها چند برابر شده: «عملا نمی دانیم آن داخل چه می گذرد.»
تلاش برای تخریب خاوران
طی بیش از سه دهه که از اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و دفن مخفیانه آنها در گورستان خاوران، میگذرد، حکومت جمهوری اسلامی بارها تلاش کرده این محل را تخریب کند یا تغییر کاربری دهد.
حفر قبرهای جدید، دیوارکشی بتنی، خاکبرداری و به آتش کشیدن محوطه گورهای دستهجمعی از جمله مواردی است که طی سالهای گذشته جمهوری اسلامی از طریق آنها سعی داشته چهره خاوران را تغییر بدهد.
حکومت ایران بهطور مشخص از سال ۱۴۰۰ در قطعه نزدیک به گورهای دسته جمعی زندانیان سیاسی، اجساد شهروندان بهائی را خاک کرد. حکومت برای اینکه بهائیان را وادار کند تا شهروندان فوت شده را در قطعه گورهای دستهجمعی به خاک بسپارند، اجساد آنها را به مدت طولانی در سردخانه نگه میداشت.
همان زمان به دنبال حفر دستکم ۱۰ قبر جدید در گورستان خاوران، جامعه جهانی بهائی مستقر در ژنو نیز در بیانیهای اعلام کرد تخریب و هتک حرمت گورستان بهاییان در ایران، بخشی از سیاست دیرینه دولت برای آزار و سرکوب بهاییان است و با دفن بهائیان در محل گورهای دستهجمعی زندانیان سیاسی اعدام شده مخالفت کردند.
خردادماه ۱۴۰۱ خانوادههای دادخواه خاوران از دیوارکشی بتنی و نصب دوربینهای مدربسته در اطراف محوطه خاوران خبر دادند.
جمعی از خانوادههای دادخواه خاوران آن زمان دیوارکشی بتنی و نصب دوربینهای مداربسته را به شدت محکوم کردند و طی بیانیهای نوشتند: «بیش از چهل سال از دههی دهشتناک ۱۳۶۰ و سی و چهار سال از فاجعه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سیاه ۱۳۶۷ می گذرد. ما خانوادههای جانباختگان در تمامی این سالهای سخت، حتی برای کوچکترین حق، یعنی حق سوگواری برای عزیزانمان با آزار ماموران در گلزار خاوران مواجه بودهایم. بارها و در دورهی زمامداری دولتهای مختلف به مسئولین وقت نامه نوشتیم و خواستار پاسخگویی به سوالات خود در ارتباط با این فاجعه شدیم اما نه تنها هرگز پاسخی نشنیدیم که همواره برای حضور بر سر مزار عزیزانمان با تهدید و ارعاب نهادهای امنیتی مختلف مواجه شدهایم.»
سازمان عفو بینالملل نیز در واکنش به این اقدام جمهوری اسلامی طی بیانیهای ضمن محکوم کردن دیوارکشی به دور خاوران، این ساخت و سازها را نگران کننده خواند و اعلام کرد «دیوارکشی به دور گورهای جمعی کشتار ۶۷ نشاندهنده نیاز فوری به انجام تحقیقات بینالمللی است.»
اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ نیز شهروندان تحت فشارهای نهادهای امنیتی همچنان مجبور به دفن عزیزان خود در محل گورهای دستهجمعی خاوران شدند. تعدادی از خانوادههای بهائی به دلیل سر باز زدن از این اقدام بازداشت شدند.
جامعه جهانی بهائی (BIC) در بیانیهای به دفن اجباری شهروندان بهائی و بازداشت آنها اعتراض کرد و دفن مخفیانه و اجباری شهروندان بهائی بدون رعایت آداب کفن و دفن بهائی را «بیرحمانه» خواند.
همان زمان انجمن «بیداران» که شامل گروهی از خانوادههای دادخواه خاوران است، با انتشار بیانیهای درتاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ خواهان پشتیبانی همگانی برای ماندگاری گورستان خاوران شد. انجمن بیداران درفراخوان خود از همگان خواسته بود از «پایداری و حق خاکسپاری بهائیان در آرامستانهای ویژه خود حمایت کنند.»
در کوچه های بی چراغ؛ با یادِ اخترانِ خفته به خاوران
ماهنامه پیام پارس
در کوچه های بی چراغ - رضا بی شتاب
با یادِ اخترانِ خفته به خاوران
از آفاقِ بی آفتاب فرود آمدند
با دشنه ها وُ شلاق های بافته از جنون
با لَباده های باروت رنگ
در شبستانِ یشم وُ وحشت
با همیانِ نهانِ وهمی از لاژورد
فرمانروایانِ عرصۀ زوال وُ اِدبار
نفرینِ مجسّمِ جاری
بر هر راه وُ کوره راه
بر هر کنار وُ جانب وُ جدار
برودتِ مرگبار بر رُخ
کاهیده روح در نگاه:
میانِ دلها نرده ای باید
چشم بندی بر دیدگان
بندی به بند، بر نایِ آرزو
بر اندامِ بُرنایِ روزگار...
و جهان در سُکراتِ سکوت
به کِسوتِ دلالانِ خون
زمینِ تفته در هذیانِ تب می سوخت
آن دم که ریگبادِ تگرگ وُ درد
بر بومِ نفرت بارید
و ابتذال وزیدن آغازید
خورشید شرمسارِ خویش وُ تنها
بال های آتشین وانهاد
ماهِ گرفتار در چمبرِ پرچین
سرودی خواند وُ خاموش گشت
و جهان در سُکراتِ سکوت
به کِسوتِ دلالانِ هرجایی
شقایق ها با گلوی بُریده
تا دیرگاه پَرپَر زدند
و خطِ خون بر خاک کشیده شد... سنگین سنگین
در مسلخِ سرخِ بی قراریِ زمان
در خاورانِ تا جاودان سرخ
پشنگه های آبشارِ بشکوهِ شادی
یخ زد ز کابوس بی درنگ
آبدانه های نورَسِ رؤیا
در بطنِ غوغای خویش، قندیل بست
آنی؛ خیال تبخیر شد به شبیخون
جهان؛ ریسمانی از تشنّجِ جانِ در آونگ
در تشییعِ ستارگان
پلکِ پَندامِ1 چاه
ناگاه به غریو، به هم برآمد
و در پِلّکانِ گودِ بی فردا درغلتید
و جهان در سُکراتِ سکوت
به کِسوتِ دلالانِ مَجیز گوی
اینک از یاقوتِ قلب شان
درفشی درخشان برافراز
پاینده وُ درخشان وُ سرفراز
در کوچه های بی چراغ
ــــــــــــ
1- پَندام = آماس، وَرَم