حاجی فیروزها بعد از عید کجا می‌روند؟

روزگار سیاه سیاه‌های خندان

چه مردهای آشنایی، قرابت هزارساله دارند باما؛ مردهای سیاه روی و سرخ پوش که دایره زنگی به دست در بین ماشین‌های چندین میلیونی می‌چرخند و صدایشان در گوش خیابان‌ها می‌پیچد: حاجی فیروزه سالی، یه روزه. اگر بر حسب اتفاق شیشه یکی از اتومبیل ها پایین باشد، دایره زنگی شان را بالا می‌آورند و آواز سر می دهند: ارباب خودم ساملبی بلیکم، ارباب خودم لطفی به ما کن. قصه روزگار این مردان عجیب است، زندگی پیش از عید آن‌ها با بعد از تحویل سال، زمین تا آسمان تفاوت دارد.یاآ می‌دانید، حاجی فیروزها بعد از عید کجا می‌روند‌.

خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی - حاجی فیروزها پیام آور نوروزند، پیام آور روزهای بهاری. حتما بارها و بارها دیده‌اید، پیش از نوروز، به ناگهان مردانی سیاه روی و سرخ پوش از کف خیابان سر بیرون می‌آورند، دایره زنگی به دست دارند در میان اتومبیل ها می‌چرخند و آواز می‌خوانند، حتی سنگدل‌ترین آدم‌ها هم قرابت عجیبی با این مردان احساس می‌کنند، انگار که از دل مردم آیینی دیرینه زنده می‌شود، به قول حافظ سماع وعظ کجا و نغمه رباب کجا؟

اگر حاجی فیروزهای قدیم، مردانی شرافتمند و معتبر با پیشه‌های مختلف بودند، شغل داشتند و درآمدشان مشخص بود و برای شکستن غرورشان و تنها برای شاد کردن مردم و به جا آوردن رسم دیرینه ایرانیان، لباس سرخ بر تن می کردند و با خواندن اشعاری به پیشباز آغاز سال نو و بهار طبیعت می رفتند و مردم برای قدردانی از آن‌ها، هدیه های کوچکی مانند آجیل، شیرینی یا سکه به آنها می بخشیدند، امروز حاجی فیروزهای ما به روایت خودشان یا کارگران فصلی‌اند، یا کودکان بی‌خانمان. آدم‌های معتاد و بیکار و بار.

شاید تنها نقطه مشترک این حاجی فیروزها با آن حاجی فیروزها، صورت سیاهشان که حکایتگر پایان سیاهی‌ها و ناپاکی‌ است، باشد با لباس قرمزی که به تن دارند، نشانگر خورشید و گرما و پیام آور بهار. حاجی فیروزهای دنیای ما هنوز هم می‌توانند، به مدد ترانه‌های قدیمی و تکرار حرکات آن‌ها، لبخند کوچک و ساده و گاه تمسخرآمیز را بر لب‌ها بنشانند، حتی اگر به بهای تکان دادن خود و رقصیدنشان باشد.

با اینکه آن‌ها بیشترشان عمیقا با این سنت آشنا نیستند و قصه‌اش را نمی‌دانند، نمی‌دانند که صورتشان نماد شب است و فرومردگی و افسردگی جهان و لباسشان نشان از رستاخیز دیگرباره گیتی، اما آن‌ها این مسئله را خوب می‌دانند که مردم حاجی فیروزها را دوست دارند، حتی اگر ترانه‌ها را غلط بخوانند و به جای دایره زنگی، تنبک به دست بگیرند. می‌دانند که مردم به همین حاجی فیروزهای غلط و غلوط پول خوبی می‌دهد.

حتی کار به جایی می‌رسد که می‌گویند، مسئول گدایان شهر، در روزهای پایانی سال، چهارراه‌ها را به حاجی‌فیروزها اجاره می‌دهد. گویا خیل کثیری از کارگران فصلی که شب‌های یخزده زمستان را به نیت آمدن بهار و شاید بازگشت پیش خانواده‌هایشان در شهرستان ها سپری کرده‌اند، حالا می‌توانند با دست پر پیش آن‌ها بروند.

این کارگران که اگر خوش شانس باشند، بیشتر شب‌ها در اتاق‌های کوچک، زیر سقف‌هایی نااستوار در کنار هم می‌خوابند، حتی به هم از کارشان نمی‌گویند. می‌ترسند، بگویند، حاجی فیروز شده‌اند. می‌ترسند، دست زیاد شود و بهای چهارراه‌ها گرانتر.

آن‌ها پیش از خواب صورت‌هایشان را می‌شویند و دیر هنگام زیر ملافه‌های چرک می‌خزند تا دوباره فردا برای مردم حاجی فیروزه سالی یک روز شوند. آن‌ها برخلاف حاجی‌فیروزهای قدیم که بشکن و بالا می‌زنند و مردم را می‌خنداند و بعد از لحظه تحویل سال سرپناه و شغلی داشتند، بعد از نوروز، با سالی سیاه رو به رو هستند. سیاه‌های روزگار ما، سیاه‌های خندان غمگینی هستند، سیاه‌هایی بدون آینده و جا و مکان و شغل مشخص.

شنبه، 2 فروردین ماه 1393 برابر با 2014-03-22 ساعت 23:03
خبر بعدی : فیلم؛ خلاصه اخبار هفته گذشته درمورد ایران
خبر قبلی : داستان زندگی مسافران هواپیمای گمشده مالزیایی


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -