خبرآنلاین: اخیرا با یک نسخه ارزشمند از تفسیر کبیر فخر رازی از سال 726 آشنا شدم که به خاطر یکی دو نکته مهم که در پشت آن نوشته شده بود، تصمیم گرفتم یادداشتی برایش بنویسم. برای آن که جذاب بشود این تیتر را انتخاب کردم.
ما یک جماعتی هستیم که از نسخه خطی خوشمان می آید و از دیدنش لذت می بریم، شاید بیش از کسانی که از کشیدن تریاک و قلیان احساس لذت می کنند! این که چرا به این روز افتاده ایم و از این کهنه آثار این اندازه مشعوف می شویم، دلیلش غالبا بر خودمان هم روشن نیست، اما بنده در حد خودم این قدر می دانم که این احساس به قدری نیرومند است که اگر کسی نسخه ای داشته باشد و آن را پنهان کند، احساس خوبی نسبت به او ندارم. اما اگر این شخص رئیس کتابخانه ای باشد حاوی نسخ خطی که آنها را پنهان کند و در اختیار نگذارد، بدم نمی آید بلایی سرش بیاورم، یعنی جوری بشود که آنجا را بگذارد و برود. آیا این احساس، نوع خاصی از جنون است یا شعبه ای از عشق یا چیزی که هنوز نامی برای آن پیدا نشده نمی دانم. فقط خدا کند دستم به این افراد نرسد.
لذت بردن از نسخه خطی مخصوصا نسخه های هنری که زیبایی خاصی دارند، امری عادی است. اما برخی دیگر، حاوی معلوماتی هستند که آدمی با دیدن آنها، فکر می کند، آری فقط فکر می کند که دنیایی بر روی او گشوده شده است. واقعا معلوم نیست این احساس درست باشد، اما آدم، چنان که خداوند فرموده، از داشت های خود لذت می برد. هر کسی از کار خود. کل حزب بما لدیهم فرحون. ما جماعت هم یک جورایی از اول که معلوم نیست این اولش هم کجا بوده، توی این مسیر افتادیم و از این قبیل داشت ها لذت می بریم. به عکس مطمئن هستم بسیاری نه تنها از نسخه خطی خوششان نمی آید که بسا ما را متهم کنند که یکی از عوامل آلودگی هوای تهران هستیم که این نسخه ها را با گرد و غبار هفتصد هشتصد ساله زیر و رو می کنیم!
حالا فکر کنید این مطالب چه ربطی به کسانی دارد که بیچاره ها به دنبال اخبار تر و تازه توی خبرآنلاین می گردند و یک مرتبه بیلشون به مطلب ما در باره یک نسخه قدیمی مثلا قرن هشتی گیر می کند. واقعا آدم دلش به حال اینها می سوزد. خواهند گفت: آخه پدرت خوب، مادرت خوب، اینها چیه نوشتی؟ بکار کی میاد؟ چه فایده ای داره؟ ما که کتابهای روزش رو هم نمی رسیم بخونیم و دنبال بدبختی و یک لقمه نانیم، چه برسه به این نسخه های کهنه بد خط آش و لاش.
حالا هم یک نسخه ای رو دیدم از تفسیر کبیر فخر رازی. از جمادی الاولی سال 726 . راستش این آدم عجیب و غریبی است و تفسیرش هم بسیار شگفت. از اول هم خیلی طرفدار داشته. اکثر آثارش خواندنی است و تفسیرش هم که سرجای خود. نسخه یاد شده را یک مراغی نوشته. یعنی آدمی که حتما آذربایجانی بوده است. عبدالوهاب بن محمود بن احمد المتطبب مراغی از اولاد کمال حکیم. خدا می داند که بوده است. شاید متخصصان تاریخ مراغه هم بدانند. هرچه بوده از مراغه است، مراغه عصر ایلخانی، جایی که خواجه نصیر آنجا بود و رصد خانه ساخت. این نسل بعد از اوست.
نکته دیگر این نسخه این ست که به بخارا سفر کرده و آنجا بوده است. روی صفحه اولش نوشته شده:
از جمله کتب برادر دینی مولانا ناصرالدین اُتراری است زید توفیقه. و عاریت است در کتابخانه دارالفقراء که در کوی دهقان است در شهر بخارا لازالت معموره و بالبرکات الالهیة مغموره و آن یک دفتر از پنج دفتر تفسیر کبیر امام فخر رازی است رحمه الله. اقرّ بذلک و شهد له العبد محمد الحافظی البخاری
این نسخه ها از ماوراءالنهر به استانبول کوچ کرد و یکی هم همین است. زمانی که ایران حد فاصل این دو دیار شد و صفوی ها اینجا آمدند، عشق ماوراءالنهری ها به سلاطین ترک پایدار ماند و هر سال نسخه های زیادی به کتب خانه های استانبول می رفت.
اما صفحه اول این تفسیر را هم آوردم. چون بسیار زیبا کتابت شده و شروع قشنگی داشت. بسم الله و آیه اول سوره.
پنجشنبه، 10 بهمن ماه 1392 برابر با 2014-01-30 ساعت 03:012004- 2024 IranPressNews.com -