سمفونی مرگ در زيرزمين‌های مخوف نواخته می‌شود

روزنامه مردمسالاری: حرف اول: روز اول فقط 2 تا سلول است. نه قابل ديدن است و نه حس کردن! ماجرا با همين دو سلول آغاز مي‌شود. وقتي شکل بگيرد شروع به رشد مي‌کند. سلول‌ها تکثير مي‌شوند و هر يک شبيه خودشان را مي‌سازند. روز بيست و يکم، دو سلول اولي تبديل به يک توپ کوچک شده‌اند که پر است از سلول‌هاي هم شکل. از روز بيست و يکم نحوه رشد سلول‌ها تغيير مي‌کند و حال هر سلول به صورت تخصصي رشد مي‌کند.

يکي سلول مغز مي‌شود و ديگري سلول قلب! رشد تخصصي سلول‌ها ادامه پيدا مي‌کند تا روز 90! در روز نود يک آدم کوچولو شکل گرفته که همه اجزاي بدن را دارد. تصورش هم جذاب و هيجان انگيز است. اما او به اين چيزها فکر نمي‌کند؛ مادرش را مي‌گويم! نه برايش جذاب است و نه هيجان انگيز. به جنيني که در رحمش شکل گرفته و روز به روز بزرگتر مي‌شود به چشم يک دشمن نگاه مي‌کند. دشمن آبرويش!

آبرويي که براي ريخته نشدنش بايد فرياد بي‌صداي جنين را در سکوت، خاموش کند؛ پيش از آنکه چشم‌هايش به دنياي وارونه باز شود و صداي گريه‌اش اتاق آبي بيمارستان را پر کند. آن وقت است که در و ديوار به او خواهند گفت: هيچکس منتظر تو نيست.

جدال مرگ و زندگي پشت درهاي بسته

برداشت اول: شهرها بزرگتر مي‌شوند، خانه‌ها بلندتر و آدم‌ها بي‌خبرتر. کسي خبر از حال همسايه‌اش ندارد. سمفوني‌هاي آشنايي سالهاست که نواخته نمي‌شوند. اما در اين شهر شلوغ‌ هنوز هم نت‌هاي موسيقي در جريان است. بعضي‌ها در زيرزمين و بعضي‌ها در ملاء عام. موسيقي که زيرزميني مي‌شود، همه در بوق و کرنا مي‌کنند و آنقدر گفته مي‌شود و شنيده مي‌شود که همه خبردار مي‌شوند. اما در اين شهرهاي شلوغ زيرزمين‌هاي مخوفي هستند که در آن سمفوني مرگ نواخته مي‌شود و هيچ کارشناسي در هيچ برنامه تلويزيوني آن را تحليل نمي‌کند. همه نگران موسيقي زيرزميني هستند آخر و کسي نگران سمفوني مرگ نيست. سمفوني‌هايي که در زير روپوش‌هاي سفيد سکوت آنچنان مخوف نواخته مي‌شوند که هيچ کس دلش نمي‌خواهد گوش‌هايش را باز کند تا شايد بشنود صداي فرياد زن‌هايي را که آماده نبودند نام مادر را از آن خود کنند و چاره‌اي نديدند جز اينکه راهي اين زيرزمين‌ها شوند و تالب مرگ جان دهند و جنيني را که محکم به رحمشان چسبيده با زجر و درد از بين ببرند تا اگر جان سالم به در بردند، راز سر به مهرشان را همانجا چال کنند و به زندگي عادي باز گردند.

هيچ کارشناسي از آنها سخن نمي‌گويد و هيچ کس نمي‌داند در پستوها، زيرزمين‌ها و خانه‌هايي در کوچه پس کوچه‌هاي شهرها چند زن جان بر کف دست نهاده جان خود را به دست ماماهاي تجربي و دکترهاي بي‌تعهد داده‌اند. هيچ کس آمار سقط جنين‌هاي غيرقانوني را رو نمي‌کند و حقيقت‌ها در سکوت خودشان را جا مي‌کنند که آدم‌ها نبينندشان.

بيست ساله است و 2 سال است که ازدواج کرده. به گفته خودش بچگي کرده و حالا... آمادگي مادر شدن را ندارد اما جنين سمجش، سخت به بطن او چسبيده و به قول خودش ول کن معامله هم نيست. همسر بيست و دو ساله‌اش هنوز کار درست و حسابي ندارد و خانم جوان ناچار است از پدر خودش خرجي بگيرد. مي‌گويد وارد زندگي که شديم تازه فهميدم خيلي زود ازدواج کرده‌ام و نه خودم و نه همسرم آمادگي مسووليت زندگي را نداريم. اما چاره‌اي ندارم چون پدر و مادرم که به دليل پافشاري‌هاي سرسام‌آور من با ازدواجمان موافقت کردند با هر دوي ما اتمام حجت کردند که بايد مسووليت تصميمان را بپذيريم. آن روزها شور عشق درسرمان بود و به حرفشان مي‌خنديديم اما طولي نکشيد که فهميديم نگراني‌هايشان چقدر منطقي بود.

زندگي در خانه 30 متري زير پله‌اي اجاره‌اي، اوايل جذاب بود اما بعدها که اجاره همانجا را هم نداشتيم زجرآور شد. حالا يک بچه ناخواسته قدم به وجود من گذاشته. وجودي که اين روزها من را هم به زور تحمل مي‌کند چه برسد به بچه‌ام!

وقت دکتر گرفته‌ام و پول هنگفتي هم به دکترم پرداخت کرده‌ام تا سه، چهار تا آمپول به من تزريق کند. دکتر از همسرم تعهد گرفته که همه چيز پاي خودمان است. حتي اگر جانم را از دست بدهم کسي نمي‌تواند ثابت کند که در آن مطب سقط کرده‌ام.

من هم پذيرفته‌ام حتي ‌مي‌دانم که ممکن است ديگر هيچ وقت بچه‌دار نشوم.

اما چاره‌اي ندارم چون بچه ناخواسته عواقب زيادي بعد از تولد دارد. آن هم براي ما که هم کم سن و سال هستيم و هم وضعيت اقتصادي و روحي نابساماني داريم.

وقتي حرف مي‌زند صدايش مي‌لرزد، رنگ به چهره ندارد ترس به تک‌تک سول‌هايش نفوذ کرده. آنقدر تحقيق کرده که اطلاعاتش در مورد سقط جنين خيلي زياد است. مي‌گويد: يکي از دوستانم پيش يک ماماي تجربي سقط کرده بود.

مي‌گفت شبيه جلادها بود پيرزن! ماما سکينه صداش مي‌کردند. چاق بود و خشن! تنها ابزار کارش سيخ بود و يک لوله براي مکش. دوستم خودش را به دست آن جلاد سپرد و تا پاي مرگ پيش رفت اما بعد از کلي خرج و درمان، زنده ماند و توانست بچه‌اش را سقط کند. اما من پيش ماما نمي‌روم، قرار است يک دکتر، جنين مرا سقط کند. فردا صبح وقت دارم.

او با استرس در حال حرف زدن است و من فکر مي‌کنم که در روز، سلامتي چند زن زير دست ماماهاي تجربي به خطر مي‌افتد و زندگي چند کودک خاتمه مي‌يابد؟ و چند کاسه توالت تا حالا گلوله‌هاي سفيدي که قرار بود يک ماه، دو ماه، 9 ماه بعد با فرياد، پا به اين دنيا بگذارند را بي‌صدا بلعيده است و چند زن تا لب مرگ جان داده‌اند؟

سقط جنين موضوع جديدي نيست. اين مساله بحث داغ تمام دنياست و نظرات مختلف و گاه متفاوتي در اين مورد ارائه شده است. سالانه در دنيا 75 ميليون حاملگي ناخواسته به وجود مي آيد که روانشناسان معتقدند اکثر زناني که دچار چنين بارداري‌هايي مي‌شوند، به خودکشي فکر مي‌کنند. همچنين در بسياري موارد اين بارداري‌ها موجب بروز بيماري رواني در زنان مي‌شود. در دنيا اظهارنظرهاي مختلفي در مورد سقط جنين وجود دارد. برخي بر اين باورند که جنين، انسان نيست و از بين بردن آن مشکلي ندارد و برخي ديگر بر اين عقيد‌ه‌اند که سقط جنين، کشتن يک انسان است.

اين در حاليست که سقط جنين پس از دميدن روح در جنين از ديدگاه اسلام مجاز نيست.

واقعيت اين است که بسياري از مادران به اين دليل اقدام به سقط جنين ناخواسته خود مي‌کنند که توانايي اقتصادي کافي براي تامين معاش اين کودک ندارند. جنين‌هاي ناخواسته وقتي به دنيا مي‌آيند مشکلات فراواني براي خانواده خود ايجاد مي‌کنند و در صورت سقط شدن هم مشکلات عظيمي را به دنبال خواهند داشت. چنانچه در برخي موارد مرگ زنان باردار را در پي دارد. به عقيده يک روانشناس، سقط جنين مثل از دست دادن يک عزيز مراحل سوگواري دارد که فرد بايد آن را طي کند. اين مساله چه به صورت قانوني و چه غيرقانوني در ماه‌هاي آخر بارداري شدت بيشتري پيدا مي‌کند. در اين شرايط حمايت اطرافيان بسيار مهم است. دکتر مريم اهري در اين باره مي‌گويد: بايد با زني که بچه‌اش را سقط کرده حرف زد و پاي درد دل او نشست. اما وقتي سقط به صورت غيرقانوني انجام مي‌شود، حمايت قانون را در پي نخواهد داشت و چنانچه جنين غيرشرعي هم باشد، فرد حمايت اطرافيان را هم از دست خواهد داد و لحظات دردناکي را سپري خواهد کرد. او به خانمي اشاره مي‌کند که چند سال پيش فرزندش را سقط کرده بود. او مي‌گفت: 20 ساله بودم که کودکم را در زير زمين يکي از خانه‌ها سقط کردم. از آن موقع به بعد هر شب خواب مي‌بينم که بچه‌اي از کاسه توالت بيرون مي‌آيد با يک سر بزرگ و دست و پاي کوچک و مي‌خواهد من را با خود به قعر زمين ببرد. او در ادامه مي گويد: وقتي زني به هر طريقي (مشروع يا نامشروع) باردار مي‌شود، تغييرات فيزيولوژيک در بدن او ايجاد شده و با سقط دچار مشکلات جسمي خواهد شد. وقتي شرايط سقط غيراستريل و محيطي امن و آرام براي استراحت زن هم وجود نداشته باشد، مشکل دو چندان خواهد شد. مضاف براينکه در جامعه از اين افراد حمايت بيمه‌اي هم نمي‌شود و آنها علاوه بر تقبل هزينه‌هاي مادي، حتي در بهترين شرايط، ضربه‌هاي رواني بسيار مي‌خورند. تحقيقات سازمان جهاني حاکي از آن است که از هر 5 مورد حاملگي در دنيا، دو مورد ناخواسته است و برخلاف تصور عموم، اکثريت زناني که مرتکب سقط جنين مي‌شوند يا ازدواج کرده يا رابطه‌هاي پايدار دارند و معمولا داراي يک يا چند بچه هستند. تحقيقات اين سازمان نشان مي‌دهد، اگر جنين‌هاي سقط شده به دنيا مي‌آمدند به طور سيستماتيک احتمال داشت در شرايط نامطلوبي زندگي کنند. 60 درصد احتمال داشت تنها با يکي از والدين روزگار بگذرانند. 50 درصد ممکن بود فقير شوند. 45 درصد احتمال داشت در خانواده‌هايي زندگي کنند که تحت حمايت هيچ بيمه‌اي نيستند و مهم‌تر از همه اينکه 40 درصد آنها در سال‌هاي اول زندگي تلف مي‌شدند.

سالانه 45 ميليون سقط جنين در جهان اتفاق مي‌افتد

برداشت دوم: قديم‌ها آزمايشگاه‌هاي مجهز وجود نداشت. آن هم در روستاها! بيبي چک و اينجور چيزها هم نبود. سقط جنين فقط در صورتي معني داشت که جنين خود به خود و به صورت طبيعي سقط شود.

اين روزها اما همه چيز عوض شده، علم پيشرفت کرده و نحوه تولدها هم عوض شده، پدر و مادرها توان نگهداري از چند کودک را ندارند و وضعيت وخيم اقتصادي اين حق را به آنها مي‌دهد که حق زندگي را از کودک ناخواسته‌شان بگيرند.

دکتر سميرا احمدي مي‌گويد: سقط جنين به صورت طبيعي هم اتفاق مي‌افتد و آن زماني است که حاملگي قبل از هفته بيستم پايان يابد و اين حالت خود به دو دسته تقسيم مي‌شود: سقط‌هاي زير12 هفته و سقط‌هاي بالاي 12 هفته. مادراني که جنين خود را زير 12 هفته سقط مي‌کنند: دليلش مشکلات کروموزومي جنين است و آنهايي که محصول بارداريشان را بعد از 12 هفتگي سقط مي‌کنند به دليل نارسايي رحم است. به اينگونه سقط‌ها اجتناب ناپذير گفته مي‌شود. اما يک سري سقط‌هاي غيرقانوني هم وجود دارد که تعدادشان کم نيست.

به گفته دکتر احمدي اکثر اينگونه سقط‌ها توسط کساني اتفاق مي‌افتد که فقط به صورت تجربي سقط جنين را آموخته‌اند. معمولا بعد از چنين سقط‌هايي، مادر با عفونت و خونريز‌ي‌هاي شديد به بيمارستان مراجعه مي‌کند. و ديگر کاري از دست ما بر نمي‌آيد و مادر جان خود را از دست مي‌دهد. او با اشاره به اينکه تعداد سقط جنين‌ها هر روز در حال افزايش است، مي‌گويد: عدم آموزش به زوج‌هاي جوان يکي از مهمترين دلايل سقط جنين است. چرا که آنها آمادگي تامين اقتصادي را ندارند و مي‌خواهند به هر نحو ممکن جنين ناخواسته خود را از بين ببرند به همين دليل به ماماهاي تجربي مراجعه مي‌کنند. يادم مي‌آيد چند سال پيش خانمي به همين دليل در اثر پارگي رحم جان خود را از دست داد.

به گفته اين پزشک متخصص زنان و زايمان، وقتي خانمي جنينش را سقط مي‌کند مقداري خون از دست مي‌دهد و وقتي اين کار به صورت غيرقانوني و توسط يک ناوارد انجام مي‌شود مضاعف خواهد شد.

همچنين وقتي خانمي براي اولين بار باردار مي‌شود، دهانه رحمش سفت است و اعمالي که ماما‌هاي تجربي انجام مي‌دهند باعث چسبندگي مخاط داخلي رحم مي‌شود.

به گفته او، آماري از اينگونه سقط‌ها در دست نيست اما باتوجه به مراجعات خانم‌هاي بد حال به بيمارستان مي‌توان گفت که تعداد اينگونه سقط‌ها زياد است. هرچند خانم‌هايي که با خونريزي شديد به بيمارستان آورده مي‌شوند اين موضوع را انکار مي‌کنند.

با تمام اين حرف ها اين اتفاق هرچند پنهاني اما در حال رخ دادن است و نمي‌توان زير سرپوش‌هاي سکوت از آن چشم پوشي کرد. اين يک رخداد است. آن هم پنهان که زياد بازگو نمي‌شود. اتفاقي که سالانه 45 ميليون بار در جهان رخ مي‌دهد. جنين‌هايي که زير فريادهاي زجرآور يک مادر از بين مي‌روند و مرگشان در هيچ دفتري ثبت نمي‌شود و هيچ قبري هر چند بي‌نشان آنها را در آغوش نمي‌گيرد. شنيده‌ها حاکي از آن است که وقتي زباله‌هاي شهري سوزانده مي‌شوند به همراهشان جنيني هم آتش مي‌گيرد.

آمار جهاني نشان مي‌دهد که سقط جنين در ميان دختران 15 تا 19 سال، 19 درصد. 20 تا 24 سال 33 درصد و 30 سال و بالاتر 25 درصد است و آمار غير رسمي خبر از مرگ دختران زير 16 سال در اثر سقط جنين مي‌دهد به طوري که از هر 10 زير 16 سال يکي مي‌ميرد و مرگ بهاي کمي براي يک دختر جوان نيست.

کودکاني که نيامده محکوم به رفتن هستند

برداشت سه: ثابت شد مشکلات اقتصادي، مواردي چون تجاوز و بارداري‌هاي ناخواسته، در بسياري موارد باعث سقط جنين مي‌شود و سايت‌هاي اينترنتي خبر از سير صعودي سقط جنين غيرقانوني در ايران مي‌دهند. در اين شرايط است که مادران دل به دريا زده و براي رهايي خود و کودک از آينده نابسامان جانشان را به زير زمين‌ها مي‌برند و به دستان باندهاي غيرقانوني سقط مي‌سپارند و گاه به جاي گهواره کودک، تابوتي براي مادران خريداري شده تا از زير زمين بيرون آورده شوند. هرساله 585 هزار زن در جهان براثر عوارض ناشي از بارداري مي‌ميرند و درصدي از اين تعداد به علت سقط جنين غيرقانوني است.

دختري که به هر دليلي با يک حاملگي ناخواسته مواجه شده است، آبرو و حيثيت او و خانواده‌اش مطرح است. اگر هم بچه را به دنيا بياورد او را نخواهند پذيرفت و او را در گوشه خيابان رها خواهند کرد.

امروزه 25 درصد از مردم جهان در کشورهايي زندگي مي‌کنند که يا سقط جنين به کلي ممنوع است يا تنها در مواردي خاص انجام مي‌شود اکثريت اين کشورها در آمريکاي لاتين، آفريقا و آسيا هستند و در کشوري مثل شيلي، هنوز هم زنان به خاطر سقط جنين به زندان مي‌روند. کارشناسان معتقدند هر روزه با سقط جنين‌هاي غير عمدي و عمدي در کشورمان مواجه هستيم. تحقيقات حاکي از آن است که اکثر سقط جنين‌ها عمدي هستند و در شرايط غيرقانوني و غير بهداشتي انجام مي‌شوند. چرا که در کشور ما هم سقط از نظر فقهي مورد تائيد نيست و به همين دليل مادران در شرايط غيرقانوني و غير بهداشتي با مواجهه با خطرات فراوان اقدام به سقط جنين مي‌کنند.

تولد يک فرزند ناخواسته خود مي‌تواند به عنوان يک معضل اجتماعي مطرح شود. اگر کشور خود را با کشورهاي ديگر مقايسه کنيم خواهيم ديد در برخي مواقع مادر به خاطر اين جنين دچار ناراحتي‌هاي رواني مي‌شود و در ايران به خاطر مجاز نبودن سقط، سقط جنين به صورت غيرقانوني و سنتي انجام مي‌شود، در حالي که آمار حاکي از آن است که اگر سقط به صورت قانوني انجام شود، سقط جنين کمتر خواهد شد و آمار مرگ و مير مادران هم کاهش خواهد يافت.

علي‌رغم تصور بسياري که فکر مي‌کنند سقط جنين را بيشتر، زناني انجام مي‌دهند که رابطه نامشروع داشته‌اند، آمار نشان مي‌دهد که بيشتر متاهلان که داراي رابطه مشروع هستند به خاطر مشکلات اقتصادي و فرهنگي اقدام به اين کار مي‌کنند.

اين روزها صرفا براي پدر و مادر به دنيا آوردن يک کودک مطرح نيست. آنها مي‌دانند که بايد پس از تولد کودک بهداشت رواني، مادي، فيزيکي و اجتماعي کودک را تامين کنند و در غير اين صورت ترجيح مي‌دهند او را به دنيا نياورند. اکنون نسل جوان در برخي موارد از پدر و مادر خود مي‌پرسند اگر نمي‌توانستيد ما را تامين مالي کنيد پس چرا ما را به دنيا آورديد؟

در چنين شرايطي بهتر است که سقط جنين قانوني انجام شود تا آسيب‌هاي وارده به مادر و جامعه کمتر شود. اين روزها سقط جنين آن هم به صورت غيرقانوني زياد انجام مي‌شود اما عددي برايش نداريم.

همه چيز در پشت پرده‌هاي اطلسي خون پنهان است. مشکلات اقتصادي و غيره فرزندان ناخواسته را به شدت براي زنان تحمل ناپذير کرده است. اين در شرايطي است که اين روزها در اتوبانها و خيابان‌هاي شهر تبليغات جديدي مي‌بينيم با اين مضمون که «با يک گل بهار نمي‌شه»!

اين تبليغ که تک فرزندي را ناپسند مي‌داند هيچگاه اعلام نمي‌کند که در شرايط نا مناسب اقتصادي اگر تعداد گل‌هاي زندگي زياد شود، چه کسي تضمين خواهد کرد مخارج آنها را؟!

اين يک سوي ماجراست و سوي ديگر مادراني هستند که از بارداري‌هاي ناخواسته رنج مي‌برند و معتقدند ورود يک فرد جديد به خانواده آرامش مقطعي آنها را که به زحمت به دست آمده از بين خواهد برد و زندگي را دچار مشکل خواهد کرد. بارداري ناخواسته فقط مختص اين روزها نيست و اين اوضاع زنان در طول تاريخ همواره براي بارداري ناخواسته چاره‌هاي مختلفي انديشيده‌اند و انواع کورتاژ‌ها در شرايط بهداشتي بسيار نامناسب جان بسياري از زنان را به خطر انداخت تا اينکه درخواست سقط جنين قانوني به يکي از خواسته‌هاي زنان در جوامع مختلف تبديل شد. مبارزات طولاني و دشواري در اين راه انجام گرفت تا اينکه در برخي از جوامع، زنان موفق شدند با قانوني کردن سقط جنين در شرايط بهداشتي مناسب‌تري اين کار را انجام دهند.

سقط جنين اين روزها جزو جرايمي است که نيازي به شاکي خصوصي ندارد.

جرمي است که به حد وفور انجام مي‌شود. براي تحقيق در اين مورد نياز به جامعه آماري داريم چرا که ميزان وقوع جرم از محلي به محل ديگر فرق مي‌کند در برخي کشورها مثل ژاپن براي سقط جنين مجازاتي وجود ندارد و در برخي کشورها مثل فنلاند و دانمارک و انگليس با سقط جنين موافقت مشروط شده و در شرايط حساس و ضروري اجازه سقط داده مي‌شود. در نظام حقوق اسلام هم با مساله سقط جنين برخورد شديد شده و اين عمل جرم، قلمداد مي‌شود و ارتکاب آن هم مجازات دارد.

در ماده 180 قانون مجازات عمومي مصوب 1304 آورده شده که هرکس به واسطه نوع اذيتي که موجب سقط حمل زني گردد، حبس جنايي درجه يک از سه سال تا 10 سال حبس دارد. در ماده 182 نيز براي سقط جنين عمدي مادر يک تا سه سال حبس جنايي پيش‌بيني شده است. در اين ماده ذکر مي‌شود اگر اقدام زن در نتيجه امر شوم باشد، زن از مجازات معاف شده و شوهر بايد محکوم شود. در ماده 489 قانون مجازات اسلامي هرگاه زني جنين خود را سقط کند، ديه آن را در هر مرحله‌اي که باشد بايد بپردازد.

همچنين در کشورهايي مثل فرانسه، ايتاليا، بلژيک که تحت تاثير اخلاق مذهبي کليسا قرار دارند به طور کامل با سقط جنين مخالفت و برايش مجازات در نظر گرفته شده است.

در کشور ما قانون فقط در زماني که حيات مادران به خطر مي‌افتد سقط جنين را مجاز مي‌داند که آن هم با تائيد پزشکان متخصص و پزشکي قانوني است.


دوشنبه، 9 دی ماه 1392 برابر با 2013-12-30 ساعت 13:12
خبر بعدی : خاله، دایی، عمه و عموی ایرانی در معرض انقراض
خبر قبلی : امام جمعه اهل سنت با غده ای در شکم در زندان


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -