نمک بر زخم مان نپاشید - فیس بوک

صفحه فیس بوک بی من و تو ما

مدتهاست که منتقدان و مخالفین اسمی ورسمی حکومت اسلامی دارند اینگونه مطرح میکنند، چگونه است که سران حکومت اسلامی ، و جباران و گزمه های اطلاعاتی و سپاهی اش که کمترین تحملی در مواجه با انتقادات ومخالفت های قلمی وزبانی را بر نمی تافته و هرصدائی را با خشن ترین شکل ممکن خاموش نموده ومینمایند، چگونه است که محمد نوریزاد را این چنین رها و آزاد گذاشته که بی باکانه حاکمان اسلامی را به چالش بگیرد و دردهای بیدرمان جامعه در حال تلاشی، وبی کفایتی و غارتگری وجنایتهای حکومت به اصطلاح اسلامی را اینگونه پوست کنده قلمی نماید و رئشه بر اندام پوسیده و ترک برداشته نظام وعناصر آن بیندازد،کاری ندارند؟؟


پرسش و ابهام آفرینی ، وتوهمی بغایت مسخره وسبکسرانه! ،اینان غافلند که در بهمن 57 چه کردند ونتایج شوم آن با اینکه سی وچهار سالست جلوی چشم شان است، چه شد، وچند نسل در آتش این معرکه سوختند وخاکستر شدند!؟ این جماعت کماکان غافل وعافیت طلب ، و در جهاتی خنثی و شاید دارای منافع معتقدندکه نوری زاد سالیان درازی همراه این حکومت بوده وبرای آن تبلیغ میکرده، فیلم میساخته، و همصدای آنها در همه این سیه روزی ها بوده است. واینگونه طرح میکنند، چگونه میتوان باور داشت که چنین عنصری بناگهان بیاید و با چرخشی یکصد وهشتاد درجه ای به مخالفی این چنین آتشین بدل شود، و حکومت تا دیروز مقبولش را مورد باچنین بیان وافشاگریهای سهمگین وخرد کننده ای موردتهاجم قراردهد؟؟،

بواقع بایداساس چنین اندیشهای مسمومی تداعی کننده این واقعیت باشد که حضرات دستخوش توهم، اعتقادی به بیدارشدن وجدان وشرافت انسانها ندارند، ولابد براین اندیشه پای میفشرند که نوری زاد یا نوری زادهای دیروز انقلابی وهمراه انقلاب اسلامی هرگز قادر نبوده ونخواهند بود که در یک مقطع ار تاریخ زندگیشان از خواب غفلت ونادانی، وآرمانهای دوران خامی بیرون بیایند و با شکستن پوسته نادانی به بیرون بجهند که میتوان حدس زد همین امرمیتواند باعث گرددتا بسیاری از نیروهای انقلابی که بهر دلیلی میخواهند از بدنه این حکومت فاسدجدا شوند وراهشان را بسمت مردم بگشایند .از ترس چنین اتهامات وتوهماتی با تردید و دو دلی مواجه شوند که خود داستان جدائیست وحکایتی تلخ

بواقع نوری زاد باراهی که برگزیده و آنچه که دارد انجام میدهد، ضمن اینکه بصورت تمام قد درمقابل نظام اسلامی ایستاده وبدون توجه به اینگونه مسائل تفرقه افکن از راس تا ذیل حکومت را به چالشی جدی فراخوانده، دقیقا"دارد یک پیام روشن را به خادمان بیدار شده این حکومت میفرستد که بیدار شوید وخودتان را از این مهلکه هولناک بیرون بکشید. نوری زاد با حرکت شجاعانه خودش دارد فرهنگ و شجاعت تابو شکنی را القا مینکد که تا به امروز در گستره جمهوری اسلامی، وبارگاه فرعونی ولایت مطلقه فقیه سابقه نداشته است .

محمد نوری زاد تا همین حالا که در خوزستان ودر سفر صلح ودوستی بسر میبرد وفجایع مشهود در طول سفر را با کمترین ملاحظه سیاسی مینویسد ومنتشر میکند حکایت عجیبی است که درپهنه یک حکومت سراسر تملق و دروغ وریا کاری بی بدیل بوده است وهست. وقتی چنین آدمی که هنوز هم میتوانست چون گذشته در حاشیه ای امن بنشیند و روزگاری بدور از هراسها و اتفاقاتی که هر آینه میتواند حیات اورا با یک شلیک غیبی به پایان برساند را سپری نماید، چگونه میتوان او در مظان اتهامات بیهوده وتصورات سرشار از زشت بینی ها قرار داد؟؟

بارها وبارها در گفته ها ونوشته هایش از آنچه که در دوران جوانی بدان فکر میکرده و برایش شاید مقدس بوده، اعلام ندامت ونادانی وخامی نموده است . براستی یک جوان ایرانی انقلاب زده دیروز، و سرگردان در دنیای آرمانهای نشات گرفته از یک عمر دروغ شنیدن، و حالا روشن بین وآگاه ودانا باید چگونه باشد که ما وشما وآنها بپذیریم که دیروز نمیدانسته وامروز با وجدانی آگاه وبیداربه فهم لازم رسیده ودر پی جبران اشتباهات گذشته بر آمده؟

بدنیست آن دسته از اندیشه گران توهم وتوطئه، ومنفی نگران سیاسی درخلوت خودشان به این مهمفکر کنند که این کشور طاعون گرفته وملا خور شده، افرادی مشابه نوری زاد باسابقه انقلابی و افتاده در دام ملایان بسیار داریم. ولی چرا تعداد متنبه شدگان واستحاله شده هائی چون نوری زاد، از درون انبوه انقلاب سازان وانقلابیون انگشت شمار است؟؟؟

توی این 34 سال چند تا نفر را سراغ دارید که مثل نوری زاد بنویسد وچنین شجاعانه جان برکف بگیرد ودر میدان مین قدم بردارد.میخواهم به آن دسته یا گروه یا لشکر منفی باف وچرائی تراشان همیشگی که تعداشان کم هم نیست با قاطعیت بگویم که محمد نوری زاد در چند نوبت گفته وتکرار نموده است که من یکبار آمده ام ویکبار هم خواهم رفت. وگفته میخواهم وقتی میروم با روح و اندیشه وخیالی آسوده وبا نامی پاک و اگر بشود ماندگار به دیار باقی بشتابم.

بعنوان یک ایرانی فکر میکنم لشکریان طرفدار اندیشه توهم وتوطئه چون چنین نیرو ومقاومتی را در خود نمی بینند، نشسته اند ومدام برطبلی میکوبند که دیرزمانیست پوست آن پاره شده وصدائی ندارد.

محمد نوری زاد آنطور که در سفر نامه های کردستان وحالا در سفر نامه خوزستان زر خیز نوشته ومینویسد هراسی از مرگ ندارد ومیداند که باید آن گذشته دوران خادم بودن وهمراهی کردن با جمهوری اسلامی را جبران نماید و این شجاعت وایستادگی در وجود بسیاری عافیت طلبان اپوزیسیونی یا مرده است، و یاچندان اعتقادی به: بمیری بنام نمانی به ننگ ندارند.

دریک کلام نق زنان، اگر ومگر گوها، و چرا تراشان بیرون نشین باید بدانند عرصه مبارزات در جمهوری اسلامی به مردان وزنانی نیازمند است که مرگ با عزت در راه اعتلا وسربلندی کشور را اعتقاد خود بدانند و نام ماندگار را بر رفتن وفراموش شدن ارجح بدانند. محمد نوری زاد، وقلیلی دیگراز مبارزان درون کشوربا چنین اندیشه ای رو در روی این حکومت جبار ایستاده اند. لازم دیدم این چند خط را بنویسم تا پاسخی باشد برای آنها که در اردوگاه توهم وتوطئه سرگردانند و عافیت طلبی بخشی از زندگی سیاسی آنهاست. اگر شفا بخش زخم مان نیستید ونبوده اید ، نمک پاش زخم مان نباشید.

پنجشنبه، 21 آذر ماه 1392 برابر با 2013-12-12 ساعت 04:12
خبر بعدی : یارانه ۶۰۰ میلیونی برای یک روزنامه
خبر قبلی : گنداب ولایی فساد! - شهباز نخعی


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -