هفتصد و اندی میلیارد دلار زبان بسته چه شد؟ - شاهین فاطمی

از عجایب روزگار است که با چنین سرعتی تجربه دوران ناکام ریاست جمهوری خاتمی به فراموشی سپرده شده است وپاره ای اشخاص ساده لوح از امامزاده روحانی انتظارمعجزه دارند. خاتمی را برای فرارازعقوبت جنایت میکونوس آوردند وزمانیکه کشورهای اروپائی فریب لبخندهای اورا خوردند وروابطشان راباجمهوری اسلامی عادی ساختند دیگر نیازی به وجود او نبود. امروز هم روحانی راآورده اندتا از شر تحریم ها رهاشوند. ماهیت نظام جمهوری اسلامی دستخوش هیچگونه تغییری نشده است.

فساد وتباهی، ظلم وتجاوزبه حقوق شهروندان، قلدری وچپاول اموال مردم کماکان ادامه دارد. عنوان رئیس جمهور درکشوری که همه قدرتها در دست یک فرد انتخاب نشده متمرکز است، بیشتر به یک شوخی تلخ شباهت دارد. زمانیکه درمجلس دست نشانده خمینی برایش قانون اساسی می نوشتند آنقدر اختیارات رئیس جمهوررامحدودکرده بودندکه آیت الله منتظری ساده لوحانه پرسیده بودبا چنین شرایط ومحدودیت هائی کدام الدنگی حاضر است رئیس جمهورشود؟

این روزها مثل این که برخلاف نصیحت "رهبر معظم" دارند این داستان حیف و میل هشتصد واندی میلیارد دلار ناچیز را بیخودی "کشش" میدهند تا بالاخره بازاین هم برای رهبر یک دردسر تازه شود. ازکی تا حالا قرارشده کسی در این رژیم حساب به ملت پس بدهد که حالا چند تازه بدوران رسیده یقه احمدی نژاد، رئیس جمهورسوگلی رهبررا چسبیده اند و از او حساب میخواهند؟ مگر ستاداجرائی فرمان "امام"، زیر نظر "رهبر،"به کسی حساب پس میدهد؟ مگربنیاد مستضعفان که همانند دیگرارگانهای انقلابی هزارها میلیارد تومان اموال مردم را بلعیده است، جزبه "آقا" به کسی حساب پس میدهد؟ اصلا کی گفته در مملکتی که هنوز پس از سی وپنج سال در حال "انقلاب" است باید حساب پس داد؟ طرح این مباحث دست کم فرصتی ایجاد کرده است تا گوشه ای از منازعات درونی رژیم وفساد و تباهی گسترده آن هویدا شود. دراین روزها، هم زمان با ریزش ممتد اعتبار و تسلط "رهبرمعظم"، ناظر برشدت وخشونت نزاع برسرقدرت وغارت سرمایه های کشورهستیم. ما بارها در این ستون یادآور شده ایم که سرانجام عامل اصلی ریزش و نابودی نظام کنونی، فساد حکومتی و فروپاشی اقتصاد کشورخواهد بود. با آنکه عوارض ونتایج فساد و ندانمکاری های حکومت که بر جامعه تحمیل می شود تدریجی است، زمانی که رویهم انباشته شود تأثیراتی عمیق دارد. اشتباهات اقتصادی حکومت موضوعی نیست که آثار آن از روزی به روزدیگر قابل مشاهده باشد. همانگونه که امروز در مورد دولت پیشین و احمدی نژاد مشاهده می کنیم مدت ها طول کشیده است تا بر اثر اشتباهات بیشمار او در امور اقتصادی کار به بحران امروز کشیده شود. مشکلاتی را که امروز اقتصاد ایران با آن رو به رو است نباید یکپارچه به حساب تحریم های خارجی واریز کرد. به احتمال بسیارزیاد حتی اگر تحریمی هم وجود نداشت بیش ازهفتاد درصد مسائل و مصائب کنونی در زندگانی روزمره مردم همچنان به جای خود باقی می بود.

مشکل نفس نظام جمهوری اسلامی است

مشکل، نفس وجود نظام جمهوری اسلامی است که از نخستین روزهای روی کار آمدنش نه تنها از فهم ساختار و پیچیدگی های اقتصاد مدرن بی خبر و ناآگاه بود بلکه تعمداً با دانش ستیزی و یاغی گری منکر علم اقتصاد شد. اگر امروزجانشینان احمدی نژاد ناچار به اذعان فشار روز افزون تورم بیش ازچهل درصدی و سیر صعودی بیکاری شده اند، در بدو امر رهبر و دیگر مسوولان رژیم با اقتدا به کلمات قصار آیت الله خمینی در مورد نفی علم اقتصاد دلخوش بودند. آنگاه که اقتصاددانان دلسوز و برجسته کشور در مورد مسائل و مشکلات اقتصادی کشور اظهار نگرانی می کردند، یا مورد بی اعتنایی و تمسخر قرار می گرفتند و یا خود را در پشت میله های زندان می یافتند. از آنجا که نتیجه اشتباهات اقتصادی حکومت برروی هم انباشته میشود، آنهائیکه قضاوتشان بر مبنای ظاهر مسائل است، از درک اثرات آن عاجزند. در مورد حکومت اسلامی مسأله از این هم پیچیده تراست زیرا رهبرنظام هم همانند احمدی نژاد معتقند است اقتصاد غربی نمی تواند پاسخگوی مسائل ایران باشد. مسأله اساسی آن نیست که این حضرات باید در باره اقتصاد صاحب نظر باشند. در دنیای امروزبسیاری ازرهبران سیاسی در مورد مسائل مالی و اقتصادی الزاماً دارای تخصصی ویژه نیستند اما آنقدر عقل و درایت دارند که در پیرامون خود از وجود شایسته ترین کارشناسان بهره مند شون. متاسفانه پاره ای از آنهایی که امروزسعی میکنند باحمله به احمدی نژاد برای خود سپر بلائی بسازند همان کسانی هستند که برای تداوم ریاست جمهوری او آرای مردم رادزدیدند وزمانی که با اعتراض میلیونی مردم مواجه شدند نداها وسهراب ها وصدها دیگرجوان ایرانی رابی رحمانه به شهادت رساندند. امروز هم هیچ چیز عوض نشده است. بازی همانست که بود. بازیگران برحسب ضرورت زمان جابجا شده اند.

بازهم بوی کباب؟

دوران خاتمی رابه خاطر آورید وآن امیدهای بربادرفته وخیالات واهی. هرکسی در ظن خودآن خاتمی راکه آرزومیکرد ساخته بود. حرفهای دلنشین و وعده های سید خندان بخش بزرگی از جوانان رافریب داد. چندی نگذشت که "جامعه مدنی" کذائی اشهدش راگفت وبه "مدینه النبی" تبدیل شد. دولتی که دوران عمرش با قتلهای زنجیره ای ویورش به دانشگاه آغازشده بود، آنقدراز مردم وخواسته های آنها فاصله گرفت تا سرانجام کارش به کتک خوردن وزیرکشورش درمجلس کشید وشخص رئیس جمهورهمآنند سپهدار رشتی به "بی اختیاری" و "تدارکچی" بودن خود اعتراف کرد. آیا هم اکنون، یکبار دیگر، آن کمدی تراژیک در شرف تکرار نیست؟ کدام یک از وعده های رئیس جمهور منتخب شانس برآورده شدن دارد؟ برعکس، به خاطر دهن کجی به رئیس جمهورمنتخب دستور داده اند سرعت سربه نیست کردن شهروندان بی پناه بابه دار آویختن درملاءِعام دو برابرشود تا همگان بدانند که رئیس جمهورمنتخبشان هیچکاره است وآراءِ مردم پشیزی ارزش ندارد. همانگونه که ایشان حتی در انتخاب اعضای کابینه اش از آزادی عمل برخوردار نبود، اکنون هم اجازه ندارد بدون صلاحدید "آقا" دست ازپا خطاکند وهرآنگاه که اندکی جزدرمسیراوامر وی حرکت کند ویا در تملق گویی کوتاهی نماید، برادران لاریجانی که به امرآقا یکی برمسند ریاست قوه قانونگذاری نشسته است ودیگری بر قوه قضائیه صدارت میکند حسابش را خواهند رسید. همانگونه که در سازمانهای مافیائی افراد چاره ای جز اجرای اوامر ندارند، در نظام جمهوری اسلامی نیزعناوین ومقامات رسمی بازیچه ای بیش نیستند.

از عحایب روزگار است که با چنین سرعتی تجربه دوران ناکام ریاست جمهوری خاتمی به فراموشی سپرده شده است وپاره ای اشخاص ساده لوح ازامامزاده روحانی انتظارمعجزه دارند. خاتمی را برای فرارازعقوبت جنایت میکونوس آوردند وزمانیکه کشورهای اروپائی فریب لبخندهای اورا خوردند وروابطشان راباجمهوری اسلامی عادی ساختند دیگر نیازی به وجود او نبود. امروز هم روحانی راآورده اندتا از شر تحریم ها رهاشوند. ماهیت نظام جمهوری اسلامی دستخوش هیچگونه تغییری نشده است. فساد وتباهی، ظلم وتجاوزبه حقوق ، شهروندان، قلدری وچپاول اموال مردم کماکان ادامه دارد. عنوان رئیس جمهور درکشوری که همه قدرتها در دست یک فرد انتخاب نشده متمرکز است، بیشتر به یک شوخی تلخ شباهت دارد. زمانیکه درمجلس دست نشانده خمینی برایش قانون اساسی می نوشتند آنقدر اختیارات رئیس جمهوررامحدودکرده بودندکه آیت الله منتظری ساده لوحانه پرسیده بودبا چنین شرایط ومحدودیت هائی کدام الدنگی حاضر است رئیس جمهورشود؟ ازاینرونباید از احمدی نژادسراغ هفتصد و اندی میلیارد دلارزبان بسته را گرفت. اونیزدر این نظام "تدارکچی" دیگری بوده است.

پاریس:جمعه ششم دسامبر2013

آدينه، 15 آذر ماه 1392 برابر با 2013-12-06 ساعت 14:12
خبر بعدی : شرایط وخیم جسمی وبلاگ نویس زندانی
خبر قبلی : شرایط وخیم جسمی وبلاگ نویس زندانی


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -