تحریم، مذاکره و سرنوشت ملت ایران - شاهین فاطمی

سرانجام بازی موش وگربه میان جمهوری اسلامی وجهان به آخرخط خواهد رسید ودیر یا زود رژیم یا ناچار به تغییرمسیرخواهد شد ویا اندک باقیمانده حیثیت، توان وسرمایه ملت ایران را در یک جنگ اجتناب ناپذیر قربانی خواهد کرد.

جمهوری اسلامی سعی میکند آنچنان وانمود کند که تنها با آمریکا طرف است در حالیکه بدون پشتیبانی و رأی مثبت چین و روسیه، شورای امنیت سازمان ملل هرگز نمی توانست تحریم های بین المللی راعلیه رژیم تهران به تصویب برساند. هم اکنون درمذاکرات پنج به اضافه یک درژنو به روایتی این جهان است که در غایت شورای امنیت سازمان ملل متحد دربرابر جمهوری اسلامی نشسته است. روسیه، چین ودیگرکشورهای معتبر جهان همان اندازه نگران برنامه های هسته ای ایران هستند که اروپا وآمریکا.

امروز دیگر مُشت های تهی باز شده اند و ادعاها ورجزخوانی ها موقتاً فروکش کرده اند. قراربود تحریم ها بی اثر باشند، "نسبت به سی سال قبل صد برابر قویتر باشیم" و بر مبنای توصیه و پیش بینی آیت الله خامنه ای "در برابرتحریمها واکسینه شده باشیم." حوادث چندماه اخیرنشان داده است که با نطق وخطابه به سختی میتوان بر مشکلات اقتصادی فائق آمد. تحریمهای به اصطلاح فلج کننده آنچنان زندگی رابرای ملت ایران طاقت فرساکرده که رژیم از بیم طغیان عمومی رهسپار میز مذاکره درژنو شده است. به عنوان یک پژوهشگرعلم اقتصاد و بر پایه مبانی علم اقتصاد نمی توان با محدود کردن گردش آزاد عوامل اقتصادی موافق بود. اما در مورد تحریم ها واقعیتی را باید در نظر گرفت که ماهیت تحریم های مختلف با یکدیگر متفاوتند و در نتیجه اثرات آن ها هم متفاوت خواهد بود. پاره ای تحریم ها زود گذرند وکمترآسیب درازمدت از خود بر جای می گذارند، در حالی که پاره ای از آن ها که آمریکایی ها تحریم های فلج کننده نامیده اند از نوع دیگری هستند. تحریم هایی که در گذشته انجام شده بیشترجنبه سمبولیک داشته است تا کارآیی. اما آنچه هم اکنون، و پس از به اجرا آمدن تحریم خرید نفت ایران و بستن راه های ارتباطی سیستم بانکی ایران با دنیا شاهد آن هستیم بسیار تاثیر گذار و در نوع خود بیسابقه بوده است. این بار شاهد آن بودیم که نه تنها واردات نفت و محصولات پتروشیمی از ایران منع شده است بلکه دامنه تحریم ها تا مسدود کردن دارایی های بانک مرکزی، منع تجارت طلا، نقره، الماس و دیگرفلزات گرانبها با ایران پیش رفت. سلسله عملیاتی که این باراروپایی ها آغازگر آن بودند شاهرگ اقتصاد نظام را هدف قرار داد. در مرحله اول خرید نفت و فرآورده های نفتی ایران برای کشورهای اروپائی منع شده است و سپس در مرحله دوم با تحریم بانک های ایرانی و به ویژه بانک مرکزی عملا پُل های ارتباطی اقتصاد ایران رابا کشورهای غربی مسدود کرده اند. تحریم صدور نفت بسیار جدی است. البته پاره ای از کشورها سعی کرده اند تا از فشار این تحریم ها بکاهند. به عنوان نمونه دولت هند به نقل از خبرگزاری ها به پالایشگاه های آن کشور اجازه داده است تا به خرید نفت ایران با استفاده از حمل و بیمه آن توسط شرکت های ایرانی ادامه دهند. چینی ها هم در این زمینه تلاش هایی کرده اند. اما نباید فراموش کرد که چینی ها پیش و بیش از همه چیز تاجرند و اهل داد و ستد، مثلاً در مذاکرات خود مدعی خواهند شد که ما ازایرانیان نفت قسطی و با تخفیف می خریم و به جای آن بُنجل تحویل می دهیم ودر پاسخ به آنها گفته خواهد شد که ما سود گم شده شما را جبران خواهیم کرد. بسیار واضح است که چینی ها از تمام امکانات به نفع خود استفاده خواهند کرد و دست آخر جمهوری اسلامی رابه سود خود خواهند فروخت. معمولاً رهبران هرکشوری پیرو اصل حفاظت از منافع ملی کشورشان هستند و همه چیزوهمه کس را، در صورت لزوم، فدای منافع ملی خود خواهند کرد و اگرجز این کنند دوام دولتشان بسیار مستعجل خواهد بود. با وجود آنکه رژیم چین دمکراتیک و بر گزیده ملت نیست اما مجبور به پاسخگوئی است و ناچاربه حرکت در مسیرتأمین منافع ملی. در مورد هند هم وضعیت تقریباً مشابهی وجود دارد و روزی که کفه ترازو به دیگرسوی متمایل شود بی گمان هر دو کشورتغییرجهت خواهند داد. این تنها سران عقب مانده جمهوری اسلامی ایران هستند که از درک مسئولیت خود عاجزند.

انسدادسویفت وشریانهای پولی

همه پرداخت ها و دریافت ها میان شهروندان حقیقی و حقوقی کشور های گوناگون تنها از مسیربانک مرکزی هر کشورو با استفاده از مکانیزم انتقال پول موسوم به(SWIFT)انجام می گیرد. زمانی که بانک مرکزی ایران عملا از جانب کشورهای معتبرغربی، ژاپن و کشورهائی که بخش اعظم سرمایه و پول در آن ها گردش می کند تحریم شود، حتی اگررژیم موفق به فروش اندکی نفت شود، به سختی قادر خواهد بود که بهای آن را دریافت کند. همانگونه که در چند ماه گذشته مشاهده شد به علت انسداد سویفت ایران قادرنبود قریب پنج میلیارد دلار بهای نفت فروخته شده به هندوستان رادریافت کند، در ابتدا به علت ناتوانی در نقد کردن فروش نفت صحبت از خرید جنس از هندوستان به روپیه بود به جای پنج میلیارد، و به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، حتی ایران درخواست پرداخت قسمتی از طلب خود را به ین ژاپن و طلا کرده بود. همچنین از سوی دیگر با تحریم بانک مرکزی نقل و انتقال پول برای پرداخت هزینه های بین المللی نیزگرفتار مشکلات بیشماری شده است. کشوری که بر اثر سوء مدیریت سی وسه ساله جمهوری اسلامی امروز تقریبا همه مایحتاج خود را "وارد" می کند، پس از تحریم بانک مرکزی قادر به انجام پرداخت های خود نیست. به عبارت دیگر، دست وبال رژیم ازهر نوع ارتباط تجاری با بخش اصلی اقتصاد جهانی کوتاه شده است.

در عین حال نباید فراموش کنیم که بر خلاف امید و باور اکثریت قاطع ملت ایران، هدف از این فشارها تغییر رژیم و رهاندن ملت ایران از جور و ستم این غارتگران قرون وسطائی نیست.غربی ها درپی پیش برد مقاصد خود وحفاظت از منافعشان هستند. در این مورد ما نباید هرگز گرفتار شک و تردید شویم. همانطور که غربی ها نیز هرگزمنکر این واقعیت نشده اند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بار ها یادآور شده است که او خواستار تحریم بخش مالی ایران است تا تهران به پای میز مذاکره با غرب باز گردد. خانم کاترین اشتن عملاً بعد از اعلام توافق وزرای خارجه اتحادیه اروپا در مورد تحریم نفت و بانک مرکزی ایران گفته بود: "من می خواهم که نتیجه این فشار ها به مذاکرات بینجامد. من می خواهم ببینم که ایران به میز مذاکره بازگشته و ایده هائی راکه ما سال گذشته مطرح کردیم بررسی کند." حتی یک کلام از موارد نقض حقوق بشر در سخنان خانم اشتون مطرح نیست.

سردرگمی تاکتیکی!

ازسوی دیگر، با همه هارت وپورت های تو خالی، مسئولین حکومتی نیزمتوجه وخامت اوضاع و ورشکستگی خود شده اند و سرانجام پس از انجام انتخابات ریاست جمهوری یکبار دیگر و بعد از چندین دوره مذاکرات بی حاصل در شرایطی قرار گرفته اند که قدرت تصمیم گیری از آن ها گرفته شده است به عبارتی نه راه به پیش دارند و نه به پس. از این رو شاید جمهوری اسلامی تلویحاً حاضر به عقب نشینی موضعی به امید کاستن از فشارهای اقتصادی شده است. غربی ها هم آنقدر طی این سال ها فریب خورده اند که مشکل به نظر می رسد این بارنیز با حرف ها راضی شوند. از این رو سران رژیم تهران که کماکان گرفتار نزاع های میان-فرقه ای خود هستند، دیر یازود مجبور خواهند شد یکبار دیگر در تمام زمینه هایی که به قول خودشان پیشروی کرده اند، عقب نشینی کنند. با انتخاب این گزینه ، اگرهنوزاندک آبرویی برایشان مانده باشد، باید باقیمانده آن را هم هزینه کنند. رژیم خود را در تنگنایی گرفتار کرده است که انجام مذاکره واقعی ودستیابی به هر نوع توافقی با غرب برایش بسیارگران تمام خواهد شد. فراموش نباید کردکه حتی روزگاری که این حضرات لااقل در ظاهردر میان مردم از نوعی انسجام وپشتیبانی صوری برخوداربودند، نتوانستند با غربی ها بر سر موضوع جاه طلبی هسته ای خود به توافق برسند، چه رسد به شرایط کنونی که رشته کارها بکلی از دستشان خارج شده است. بنابراین در چنین شرایطی حصول هرگونه توافقی با جهان بسیار مشکل به نظر میرسد. اما از سوی دیگر چاره ای هم جز نوعی تسلیم و عقب نشینی برای رهبران جمهوری اسلامی باقی نمانده است. در واقع با ید گفت که به علت اشتباهات بیشمارگذشته، و تغییرجو بین المللی، امروز بیش از هر زمان دیگری رژیم بر سر دو راهی باخت-باخت قراردارد. احتمالاً طی چند هفته ویا چند ماه آینده با ادامه و تشدید بحران اقتصادی در درون کشور، شدت گرفتن رقابت ها واختلاف های درونمرزی، رژیم سعی خواهد کرد مذاکره کند و جام زهر دیگری را بیاشامد. این در حالیست که هرگونه تحرکی درارتباط با سیاست خارجی، مواضع جناح های مختلف را در داخل نظام تغییر خواهد داد. اعلام هرنوع توافقی در مذاکرات مشکلات داخلی را دو چندان خواهد کرد. این ها بیانگر درگیری های داخل نظام است. مهره های نظام و خود ولی فقیه در جایگاه های خود نیستند وشرایط درونمرزی آشفته بازاری است. بسیار مشخص است که دوران بسیار بسیارمشکلی برای رژیم در پیش است وبرخلاف گفته های وزیر خارجه دولت تدبیروامید نه تنها نباید در انتظارنتیجه برد- برد در مذاکرات ژنو بود بلکه حکومت باید چاره ایی بیاندیشد که چگونه شکست ویا عقب نشینی فاحش خودرا پرده پوشی کند.‏

دراین میان این ملت ایران است که یکباردیگرهزینه اشتباهات وشکست اجتناب ناپذیرجاه طلبیهای غیرواقعبینانه وبی سیاستی های این رژیم ایدئولوژیک راخواهد پرداخت. این نخستین بارنیست که هزینه کج روی ها وبلندپروازی های این رژیم را ملت ایران با خون وجان واندک مال خود می پردازد. تجاوزبه مصونیت سفارت امریکا وگروگانگیری دیپلماتهای آمریکائی، تداوم جنگ خانمانسوز با عراق واکنون شکست محتوم جاه طلبی های هسته ای رژیم نمونه های آشکاری هستند ازهزینه های هنگفت انقلاب اسلامی واستقراررژیم منبعث از آن بر اریکه قدرت.

پاریس:
جمعه 25اکتبر201

شنبه، 4 آبان ماه 1392، 9:37 بعدازظهر برابر با 2013-10-25 ساعت 14:10
خبر بعدی : مالزی صدور آنی ویزا برای ایرانیان را لغو کرد
خبر قبلی : چرا لائیسیته/سکولاریسم ضرورت اجتناب ناپذیر تحقق دموکراسی است؟ «بخش دوّم» - محمد حسین صدیق یزدچی


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -