روزهای سخت زندگی زوج کوتاه قد

زوج کوتاه قد مشگین‌شهری این روزها با مشقت روزهای پر پیچ و خم و پر دغدغه زندگی خود را می‌گذراند.

به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، در پی پیچ‌ و تاب‌های این زندگی سخت و پر دغدغه زوج کوتاه قد مشگین‌شهری که در این مسیر پر پیچ و خم زندگی با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند ما را بر آن داشت تا به زندگی این زوج سرک کشیده و با دغدغه‌های آنها کمی آشنا شویم که این گزارش حاصل گفت‌و گوی خبرنگار فارس در اردبیل با این مرد کوتاه قد مشگین‌شهری است که از نظر خوانندگان می‌گذرد.

ابراهیم دژکامه در سال 1349 در روستای قره‌قیه شهرستان مشگین‌شهر و در خانواده‌ای کاملاً فقیر به دنیا آمد. وی بر خلاف انتظار‌ها کوتاه قد بود، عده‌ای حاصل ازدواج فامیلی را عامل اصلی این موضوع می‌دانستند اما این در حالی بود که از بین چهار خواهر و یک برادر، ابراهیم و یک خواهرش هم قد بودند.

وی در گفت‌و گو با خبرنگار فارس در اردبیل اظهار داشت: پدر و مادرم و همچنین سایر اعضای خانواده‌ام از لحاظ جسمانی عادی بودند و این من و خواهرم بودیم که کوتاه قد شدیم.

مخارج خانواده‌ام را من تامین می‌کردم / زمانی در صنایع و دفاع کار کردم

وی خاطرنشان کرد: سال 63 زمانی که کلاس پنجم ابتدایی بودم به دلیل مشکلات مالی زیادی که خانواده‌ام گریبانگیر آن بودند به ناچار ترک تحصیل کرده و به تهران رفتم. در آن زمان قد و قواره‌ام کوچک‌تر بود و از لحاظ جثه بسیار ضعیف بودم اما با این حال در آنجا برای مدتی فعالیت کاری‌ام چشمگیر بود به حدی که هیچ وقت از کار خسته نمی‌شدم و حتی اکنون نیز با این وضعیت سنی‌ام حاضرم در هر شرایط سختی کار کنم.

در اوایل ورودم به تهران مدتی کوتاهی را در کفش ملی کار کردم اما به دلیل غیر‌بومی بودن و برخی شرایطی کاری که آن مکان داشت آنجا کار نکردم اما بعد در سال 70 در صنایع و دفاع با شخصی به نام طاهری آشنا شدم که خدا را شکر وی به بنده کمک کرد و زمینه حضورم در این سازمان را فراهم آورد.

در آنجا هم کار رسیدگی به فضای سبز را بر عهده داشتم وهم آبدارچی بودم اما تنها به کار در اداره بسنده نمی‌کردم و بعد از تمام شدن وقت اداری سیگار‌فروشی می‌کردم وقتی که آنها را تمام می‌کردم در زمینه یخ و نوشابه‌فروشی کار می‌کردم طوری فعالیت داشتم که در آن موقع کارگری که روزانه 20 هزار تومان در‌آمد داشت من 100 هزارتومان در می‌آوردم. روزانه میانگین فقط یک ساعت می‌خوابیدم زیرا آنقدر به کار کردن علاقه داشتم و دارم که هیچ وقت از آن فرار نمی‌کنم.

9 سال همین طور زندگی‌ام ادامه داشت و هر چه در‌آمد داشتم برای خانواده‌ام می‌فرستادم تا اینکه اسفند ماه سال 79 بود که بدون دلیل به بنده گفتن دیگر باید از اداره بروی وقتی مرا از کار بر کنار کردند من از طریق مراجع قضایی پیگیر شده و شکایت کردم بعد از مدت‌ها بلاتکلیفی موضوع به کمیسیون کشیده شد و نهایتاً بنا به دلایلی نامعلوم پرونده مختومه اعلام شد و حتی بدون اینکه تسویه حساب کرده باشم از کار کنار گذاشته شدم و حق و حقوقم پایمال شد.

از همسر کرجی‌ام طلاق گرفتم / نارنج را اول به من ندادند

ابراهیم که در چهره‌اش خستگی از سختی روزگار کاملاً مشهود بود با کمی تامل تصریح کرد: قبل از آن زمان که به تهران بروم عاشق نارنج همسر فعلی‌ام شدم آنها در مشیران زندگی می‌کردند به همین دلیل با یک تراکتور به خواستگاریش رفتیم اما خانواده وی راضی به ازدواج ما نشدند.

با این که دلم پیش نارنج بود به تهران رفتم و در آنجا با یک زن کرجی ازدواج کردم. او نسبت به من قدش بلندتر بود اما زندگی با او برایم معنی نداشت چون در طول زندگیمان حسرت یک غذای گرم و یک خسته نباشید بر دلم ماند.

او برخلاف من که بسیار پر جنب و جوش و فعال بودم بسیار گوشه‌گیر و منزوی بود رفته رفته دیدم با شرایط موجود همسرم سازگاری ندارم به همین دلیل مجبور شدم او را طلاق بدم همین امر بموجب شد بار دیگر به مشگین‌شهر برگردم و دوباره نارنج را خواستگاری کنم این بار خانواده او با ازدواجمان موافقت کردند.

2 اتفاق مهم زندگی من ورود نارنج و پسرم رضا به زندگی‌ام بود

دژکامه بیان داشت: از زمانی که نارنج عباسی به زندگی من آمد خوشبختی را در زندگی‌ام احساس کردم چون وی زنی بسیار صبور با سلیقه و علاقمند به زندگیش است و با تولد پسرم رضا که از مهمترین اتفاقات زندگی‌ام است خوشبختی من و همسرم رنگ واقعیت به خود دید و خدا را به خاطر این دو اتفاقی که پیش رویم نهاد بسیار شاکر و قدردانم زیرا معلوم نبود سرنوشتم چه خواهد شد.

وی در خصوص علت انتخاب اسم رضا برای پسرش گفت: عشق و علاقه وافری به امام رضا (ع) دارم به طوری که هر سال برای زیارت به مشهد مقدس می‌رفتم اما زمانی که پسرم به دنیا آمد دیگر به علت شرایط موجود و وضع مالی و زندگی نتوانستم عازم این شهر مقدس شوم همین امر موجب شد تصمیم بر این بگیرم که به عشق آقا امام رضا اسم تک فرزندم را به اسم این بزرگوار مزین کنم.

شرایط مالی و مسکن خوبی ندارم / به ازای دو روز کار 7 هزار تومان دریافت می‌کنم

وی در گفت‌و گو با خبرنگار فارس در اردبیل یادآور شد: شما که اکنون در منزلم هستید و وضعیت زندگی‌ام را مشاهده می‌کنید نیازی نمی‌بینم که از آن توضیح دهم زیرا که تصاویر دوربین شما گویای همه واقعیت‌ها خواهد بود.

دژکامه با دلی پر و دردمند ادامه داد: کمیته امداد ماهی 55 تومان به ما حقوق می‌دهد اما زمانی که به لطف رئیس این اداره که جا دارد از عنایت و لطف وی تشکر کنم یک میلیون وام برداشتیم اکنون 43 هزار تومان از آن حقوق کسر می‌شود و پول باقیمانده کفاف هزینه‌های یک روز رضا را نمی‌کند چه برسد به آنکه با آن بتوانیم زندگی‌مان را بچرخانیم.

با پول یارانه‌ای که به من تعلق می‌گیرد هزینه آب، برق،گاز و اجاره را حساب کنیم چیزی برایم باقی نمی‌ماند و حتی دیگر به بعضی دلایل خجالت می‌کشم برای خزید برخی ملزومات به مغازه‌ها بروم چون من هم دوست دارم دستم در جیب خودم باشد و پول وسایلی که می‌خواهم بخرم را حساب کنم.

وی گفت: تنها امیدم به زندگی در‌آمدی است که هر دو روز یکبار از تمیز کردن اتوبوس به دست می‌آورم و به ازای آن 7 هزار تومان دریافت می‌کنم و چاره‌ای جز صبر و تحمل نداریم.

در طول روز بسیار اتفاق می‌افتد که برخی دوستان مرا برای خوردن غذایی بیرون می‌برند اما وقتی همسر و فرزندم جلوی چشمم می‌آید که آنها در خانه گرسنه‌اند به بهانه‌هایی از این کار صرف نظرشان می‌کنم چون حاضرم خودم روزها را گرسنه بمانم اما خانواده‌ام در مضیقه نباشند. این شهروند مشگین‌شهری در خصوص مسکن خود نیز تصریح کرد: خانه‌ کوچکی که در آن زندگی می‌کنیم زمان زلزله بخشی از آن ترک خورد همان زمان‌ها بود که فرماندار و رئیس کمیته امداد به منزل ما آمدند و قول‌هایی برای رفع مشکلاتمان دادند اما متاسفانه آن هم از قولهایی بود که خیلی‌ها به ما داده بودند و هیچ وقت رنگ واقعیت به خود ندیدند.

دژکامه بیان داشت: ما در خانه‌ای چوبی زندگی می‌کنیم که به دلیل چوبی بودن سقف آن برخی حشرات زندگی ما را مختل کرده است به طوری که مجبوریم روزی دو سه بار استحمام کنیم وهمین استفاده بیش از حد آب هزینه‌ گزافی را برای ما رقم می‌زند.

وی در خصوص مساعدت‌های کمیته امداد به آنها نیز افزود: همان اوایل که بحث مسکن مهر مطرح بود کمیته امداد ما را نیز با هزینه خود ثبت نام کرد اما اکنون با گذشت مدت‌ها هنگامی که علت تحویل ندادن را جویا می‌شوم گفته می‌شود که هنوز آماده نیست و ما نمی‌توانیم تحویل دهیم و اگر می‌خواهید زود تحویل بگیرید باید 3 میلیون تومان مابه‌التفاوت پرداخت کنید در حالی که بنده اگر این مقدار پول را داشتم که محتاج کسی نمی‌شدم با این حال هنوز هم محتاج کسی نیستم و از زندگیم راضی هستم.

برخی از مسئولان نگاه تحقیرآمیز به ما دارند / در هر شرایط سختی حاضرم کار کنم

وی در بخش دیگری از گفت‌و گوی خود با خبرنگار فارس در اردبیل گفت: بارها برای پیدا کردن کار به مسئولان حتی التماس هم کردم زیرا می‌خواهم شرافتمندانه پول در بیاورم اما متاسفانه نگاه تحقیری آنان موجب شده که دیگر پیگیر چیزی نشوم و به همین وضعیت زندگی کنم.

دژکامه ابراز داشت: برای پیدا کردن کار به اعضای شورای شهر مراجعه کردم و از آنها درخواست کار کردم اما در کمال ناباوری دیدم آنها قصد کمک مالی از سوی خود برای من دارند به همین خاطر بسیار ناراحت شدم و آنجا را ترک کردم اما منکر این هم نمی‌شوم یکی از اعضای شورا بارها مرا مورد لطف و عنایت خود قرار داده است.

وی در پایان سخنان خود گفت: حاضرم برای به دست آوردن روزی خانواده‌ام با این شرایط جسمانی، هر کاری را قبول کنم و از این لحاظ از خودم مطمئنم که می‌توانم در آن کار موفق باشم.

آدينه، 26 مهر ماه 1392 برابر با 2013-10-18 ساعت 02:10
خبر بعدی : کشف نوع جدیدی از ویروس اچ.آی.وی
خبر قبلی : رو که نیست سنگ پای قزوینه


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -