روزنامه خراسان: مرد تنه گوسفند لاغري را آويزان کرده و سلاخي مي کند. 3 دختر بچه قد و نيم قدش به تماشاي او نشسته اند. همسرش انگار باردار است. آن ها هفته قبل در يکي از روستاهاي خراسان جنوبي براي چند ثانيه اي ترس از لحظه اي ديگر نبودن، ترس از مرگ را تجربه کرده اند. وحشت هنوز هم اينجاست، وقتي مادر لحظات وقوع حادثه را در ذهن تداعي و بازگو مي کند مي شود آن را حس کرد اما حادثه مدرک قابل توجهي به جا نگذاشته است.
از زلزله 5 ريشتري شب 12 مهر فقط ترک هايي روي ديوار باقي مانده است نه فقط در ماهميران، خانه ها در همه روستاهاي نزديک به کانون زلزله خوسف همين وضعيت را دارد اما نه به آن دليل که رئيس سازمان امداد و نجات هلال احمر کشور گفته است«علت اصلي وارد نشدن خسارت به اين مناطق با توجه به شدت زلزله نوسازي و مقاوم سازي منازل مسکوني در طرح هادي بوده است.» اين شايد برداشت «مظفر» و استدلالي باشد که براي خود آورده اما ما عمق فاجعه را ديده ايم، حتي يک خانه روستايي در اين حوالي بازسازي نشده و بدتر اين که بعد از زلزله با اين قدرت حتي يک نفر از اهالي نمي گويد: مي خواهم خانه اي مستحکم بسازم. آن مرد عيال وار هم همين طور، خانه اش را بيشتر از 50 سال قبل ساخته اند، کاهگلي است با يک زلزله ديگر چه بسا که بريزد، اما براي بازسازي مصمم نيست، خودش مي گويد: حوصله دوندگي هاي اداري دريافت وام را ندارم اما با يکي دو سوال ديگر همه چيز روشن مي شود. او دست هايش خالي است، حتي نمي داند تکليفش چيست؟ آيا خشکسالي دامداري را به او زهر نخواهد کرد؟
گوسفندي هم ندارد، شايد 10 يا 12 راس بشود، نمي داند چه کند، آخرش هم ممکن است به شهر برود و به قول خودش کارگري کند چون کار ديگري بلد نيست.
حتي پتو ندادند
زلزله حالا قوز بالاقوز شده است . آن ها چند شب است بيرون از خانه در پيکان وانت شان مي خوابند. بقيه هم همين طور، از خانه هايشان مي ترسند. چون 15 پس لرزه و يک زلزله 3.5 ريشتري را هم پشت سر گذاشته اند، باورشان نمي شود خانه هاي کاهگلي شان دوام بياورد. اهالي از سرماي شب ها مي گويند.
پسر جواني عبور مي کند و فرياد مي زند دست و پاهايم خشک شده، گلويم درد مي کند، شب ها يخ مي زنيم، يک پتو به ما ندادند، آن وقت اين ها چادر مي خواهند.
يکي از روستاييان مي گويد: وقتي از هلال احمر خواستيم چادر بدهند تا شب ها را راحت تر بگذرانيم، پاسخ دادند تا خانه ها تخريب نشود، نمي توانيم چادر توزيع کنيم اما شرايط سخت است، شب ها خيلي سرد مي شود.
او راست مي گويد، گزارش هاي هواشناسي حاکي از کاهش 10 درجه اي دماي هوا در چند روز گذشته بوده است. دماي هواي خوسف اين شب ها به کمتر از 8 درجه مي رسد.
اوضاع در «تجگ» بدتر است، اين روستا نزديک ترين نقطه به کانون زلزله بوده است. در يادداشت هاي معاون فرماندار خوسف هم تعداد واحدهاي آسيب ديده اين روستاي 22 خانواري بيشتر بود. اولين ساختماني که پس از ورود به روستا به چشم مي آيد، خانه اي تقريبا بزرگ است که خشتي و گلي نيست اما قديمي ساز است.
صاحبخانه و همسرش همان جا ايستاده اند. ساعت 10 صبح يک روز پاييزي است و آن ها هيچ کاري ندارند.
مرد هر چند فکر مي کند اين نوشته ها و حتي رفت و آمد مسئولان فايده اي ندارد اما ما را مي برد تا ترک هاي سقف و ديوار را نشانمان دهد. آثار زلزله در خانه «محمدعلي مالکي» هم پيداست.
ديگر کشاورز نيستند
از او مي خواهيم خرابي هاي زلزله را در ديگر نقاط روستا نشانمان دهد. روي اين کلمه حساس است، فوري اصلاح مي کند زلزله جايي را خراب نکرده است، ديوار، سقف حمام و مسجد قديمي روستا ترک برداشته و خانه ديگر اهالي نيز همين اوضاع را دارد. در اين روستاي خاموش است که محمدرضا تاج دلي، ام البنين آرام جو، عذرا مالکي و ... ما را اميدوارانه به خانه هاي خود مي برند تا از آن ها هم بنويسيم اما آن چه دايم تمرکز ذهن را براي ديدن ترک هاي زلزله از بين مي برد، ويرانه هاي فقر است، فقري که با خشکسالي آمده و هنوز هم مي آيد تا اين باقي مانده زراعت بي رمق روستاييان که ديگر نمي شود نام آن ها را کشاورز گذاشت، بخشکاند. آن ها همه دلشان به يارانه اي که مي گيرند خوش است. مردم اين منطقه گاهي گندم و جو مي کارند. آن هم در اين بي آبي آن چه عايدشان مي شود شايد شکم يک خانواده روستايي را هم سير نکند چه رسد به اين که فروشي باشد و درآمدي که بتوان به بنياد مسکني ها جواب مثبت داد.
«مالکي» مي گويد: قبل از زلزله که نه، اما بعد از آن از بنياد مسکن آمدند و تاکيد کردند که «بايد خانه ها بازسازي شود، اين که حادثه خبر نمي کند و اگر منطقه کوهستاني نبود، حالا ديگر خانه اي نبود» اما ما چه طور قدم پيش بگذاريم؟ ما درآمدي براي پرداخت اقساط وام نداريم. فقط اقساط که نيست، با آن مبلغي که بنياد مسکن مي دهد نمي شود يک خانه ساخت، بايد خودمان هم سرمايه اي داشته باشيم اما ...
سکوت نگران کننده
مقصد بعدي «دهن رود» است، دلم مي خواهد اين روستا را ديگر ساکت و بي صدا نبينم، کاش صداي چرخ توليد شنيده شود. همه چيز آرام است آنقدر آرام که نگران مي شوم.فاصله اين روستا تا کانون زلزله 28 کيلومتر است و اهالي خسارت زيادي نديده اند، يکي از آن ها آدرس خانه هم ولايتي اش را مي دهد.
تمام روستا را گشتيم تا «نجيبه ايوبي» را در کوچه پس کوچه هاي خلوت ده پيدا کرديم.
«نجيبه» با ديدن ما و دوربين عکاسي که به نظرش دوربين فيلم برداري مي آيد خوشحال مي شود و اصرار دارد خانه اش را به ما نشان دهد. از آن شب زلزله مي گويد که دلش خون شده است:«تازه خوابم گرفته بود که صداي مهيبي شنيدم و از خواب پريدم. درهاي خانه به شدت به هم مي خورد، يک زن تنها، مانده بودم چه کار کنم. خانه ام امروزي که نيست، 80 سال است که اينجا زندگي مي کنم، خيلي مي ترسم، هنوز پس لرزه مي آيد، 2 شب است که تنها در حياط خانه ام مي خوابم.»
وقتي به او مي گويم که مي تواند از وام هاي بنياد مسکن براي احداث و بازسازي خانه اش استفاده کند، لبخندي تلخ مي زند و مي گويد: اي خانم آخر مسئولان بنياد مسکن حواسشان کجاست، زن 80 ساله اي مثل من چه دارد که قسط و قرض پرداخت کند؟
وقت رفتن صدايش را بلند مي کند که از خانه حسين حيدر و حسن قلي هم فيلم برداري کنيد. خانه آن ها دو لک(نصف) شده است.
مي دانم که خسارت ها آنقدر شديد نيست اما روستاييان به فکر هم هستند، به آن جا هم سري مي زنيم، ترک هاي روي در، ديوار و سقف چندان مهم نيست، مهم خانه قديمي پيرمرد است.
اهالي بيشتر به فکر رفع مشکل فعلي شان هستند، هر چه ما به عمق مي رويم آن ها دوباره به سطح بر مي گردند.
«عذرا مالکي» با لهجه اي غليظ از سرماي شب ها مي گويد: «ديشب مثل اين که در کالک بيز(الکي که اضافه هاي پنبه را جدا مي کند) تکانمان مي دادند. پتو کم داريم، بچه هايمان سرما مي خورند، همين حاج حسن را مي بينيد از سرما جمع شده بود».
اهالي چه چيز را نمي دانند؟
نمي دانم اهالي مي خواهند چند شب ديگر را به اين شکل بگذرانند؟ آن ها خيلي واقعيت ها را هم نمي دانند مثلا اين که خانه هايشان روي گسل است، گسلي که به گفته عضو هيئت علمي گروه زمين شناسي دانشگاه بيرجند فعال است و استعداد ايجاد زلزله اي 7 ريشتري را هم دارد. زمين شناسان نام آن را «شکراب» گذاشته اند و اگر شکراب در عمق زمين خسارت جدي به خانه هاي روستاييان وارد نکرده است، دليل دارد.
دکتر«خطيب» علت را اين گونه توضيح مي دهد: زمين لرزه خوسف روي بخشي از گسل فعال شکراب رخ داده و سطحي بوده است. طوري که بخش عمده انرژي صرف لغزش در عمق گسل شده و لرزش در بخش هاي مختلف بين 10 تا 18 کيلومتر در عمق زمين به ثبت رسيده است.
پس لرزه ها طبيعي است و حتي وقوع زلزله اي ديگر دور از انتظار نيست چون بر اساس اطلاعات علمي اين زمين شناس، گسل از حالت تعادل خارج شده است و تا به وضعيت تعادلي برسد، پس لرزه ها تا چند روز ادامه خواهد داشت که البته مشکل آفرين نيست.
اما نگراني ها بيشتر مي شود وقتي او مي گويد: بررسي ها يکي از مراحل فعال اين گسل را نشان مي دهد، گسلي که از سرچشمه هاي لرزه زاي منطقه به شمار مي رود، بنابراين عملي شدن تمهيدات فني براي مقاوم سازي در محدوده آن الزامي است.
32 هزار واحد روستايي غير مقاوم
براساس آمار بنياد مسکن انقلاب اسلامي، خراسان جنوبي 87 هزار و 856 واحد روستايي دارد که از اين تعداد 32 هزار و 409 واحد مقاوم سازي نشده است و واحدهاي مسکوني روستاهاي کانون زلزله اخير در شهرستان خوسف هم در همين آمار گنجانده مي شود.
مناطقي که فقط 35 کيلومتر با مرکز استان فاصله دارد و هر چند نمي توان به صراحت گفت که از ديد بنياد مسکن دور مانده است اما نمي شود خانه اي مقاوم در پهنه اين روستاها يافت.
با اين حال معاون بهسازي و بازسازي مسکن روستايي اين اداره کل تا حدي از عملکرد بنياد مسکن در اين زمينه دفاع مي کند:«در ابتداي ابلاغ تسهيلات طرح ويژه نوسازي و بهسازي مسکن روستايي جلسه اي با مسئولان روستاهاي خوسف برگزار و اين خواسته مطرح شد که روستاييان را تشويق به بازسازي واحد مسکوني با استفاده از تسهيلات طرح ويژه کنند، پس از آن نيز با تمام دهياران، روساي شوراي اسلامي روستاها و بخشداري مکاتبه شد اما نمي دانيم چرا روستاييان به ويژه اهالي مناطقي که حالا يک زلزله را تجربه کرده اند هيچ استقبالي نکردند، تمام مکاتبات و مستندهاي مربوط به تشويق روستاييان موجود است و مي توانيم اين موارد را در اختيار رسانه ها براي اطلاع رساني قرار دهيم.»
مهندس سيد«حسين حسيني» به اقدام هاي انجام شده پس از زلزله هم اشاره مي کند:«بلافاصله بعد از وقوع زلزله 3 تيم از بنياد مسکن به روستاها اعزام شد اما چون هوا تاريک بود و خسارت جدي وارد نشده بود برآورد دقيقي اعلام نشد.
اما همين تيم روز 15 مهر به 11 روستايي که زلزله در آن رخ داده بود اعزام و پس از بررسي ها اعلام شد که به 64 واحد مسکوني اين روستاها کمتر از 30 درصد خسارت وارد شده به اين معني که ميزان آسيب در حد ترک بوده است.»
به گفته وي، هماهنگي هاي لازم با فرمانداري خوسف براي پرداخت تسهيلات به متقاضيان واحدهاي مسکوني خسارت ديده در اين روستاها انجام شده و هر فردي که تمايل به بازسازي دارد مي تواند با مراجعه به بنياد مسکن بيرجند و تشکيل پرونده براي دريافت تسهيلات اقدام کند.
اما مسئولان خودشان هم مي دانند که اين مردم نمي توانند. اين مسئول سوال ما را با سوالي ديگر پاسخ مي دهد وقتي مي پرسم با توجه به توان ضعيف مالي روستاييان، بنياد مسکن راهکار بهتري براي مقاوم سازي روستايي ندارد؟ جواب «حسيني» اين است: « آيا به نظر اهالي جان آدميزاد مهم تر نيست؟ آن ها بايد هر طور که شده قدمي بردارند، اگر قدرت زلزله بالاتر بود آيا يک واحد مسکوني سالم مي ماند يا ساکنان مي توانستند جان سالم از معرکه به در برند؟»
تاکيد هم مي کند که «روستاييان بپذيرند هر چند مشکلات اقتصادي در روستاها با توجه به خشکسالي ها زياد است اما اگر سرپناه مقاوم و مستحکمي داشته باشند براي هميشه در مقابل حوادث طبيعي از جمله زلزله در امان خواهند بود.»
او در مورد گلايه روستاييان از روند طولاني پرداخت تسهيلات پاسخ مي دهد: پرداخت تسهيلات به متقاضيان روند اداري خيلي طولاني ندارد اما لازم است متقاضي براي تشکيل پرونده مدارکي را در اختيار بنياد مسکن قرار دهد تا به بانک عامل معرفي شود و ما تا جايي که امکان داشته سعي کرده ايم اين روند را براي روستاييان آسان کنيم.
اگر روستاييان بخواهند
به علاوه اگر روستاييان خوسف متقاضي باشند مي توانيم با همکاري مسئولان شهرستان تيمي را براي تشکيل پرونده به اين نقاط روستايي اعزام کنيم و هيچ گونه محدوديتي در زمينه پرداخت تسهيلات به متقاضيان وجود ندارد.
بايد پيگيري مسئولان جدي تر باشد شايد راهکاري بيابند، هر چند بسيار دشوار است چون به عنوان مثال قرار بود تسهيلاتي براي بازسازي واحدهاي روستايي استان که سال گذشته در زلزله اي تخريب شده بود، پرداخت شود اما مسئول بازسازي و بهسازي واحدهاي مسکوني مناطق زلزله زده بنياد مسکن انقلاب اسلامي کشور مي گويد: در زلزله 15 آذر سال گذشته بيش از 2 هزار واحد مسکوني در روستاهاي شهرستان هاي زيرکوه، قاينات و بيرجند خسارت ديد اما مشکلي که در زمينه پرداخت تسهيلات به روستاييان مناطق زلزله زده خراسان جنوبي وجود داشت، اين بود که تسهيلات بازسازي تامين نشد و کار ساخت واحدها از محل تسهيلات طرح ويژه نوسازي و بازسازي مسکن روستايي ادامه يافت. بنابراين اولويت اول بنياد مسکن در زمينه بازسازي مناطق آسيب ديده، بازسازي اين مناطق با کمک و همياري خود مردم است.
با اين حساب معلوم نيست مقاوم سازي 32 هزار واحد مسکوني روستاييان استان که ممکن است درآمد آن ها در سال به 500 هزار تومان هم نرسد، چه قدر زمان ببرد؟
فقر جزئي از زندگي روستاييان اين منطقه شده است، آن قدر که ديگر به آن عادت کرده اند.
گذرمان به ديگر روستاهاي حوالي کانون زلزله هم افتاد. اهالي خيلي به توصيه ها و سوال ها درباره اين که چرا براي بازسازي خانه هايشان اقدام نمي کنند توجهي ندارند، مي گويند: شما بايد شب مي آمديد تا مي ديديد با چه وضعيتي چشم بر هم مي گذاريم.
بسياري سقف آسمان را به خانه هاي سست خود ترجيح داده اند، ماه هم اين شب ها در ماهميران، تجگ، دهن رود، کلاته شمس و ... با روستايياني کابوس مي بيند، روستايياني که از سرما مي لرزند و از زلزله مي ترسند.
آن ها منتظرند آب ها که از آسياب افتاد، زمين که سرجايش آرام گرفت، دوباره زير همان سقف هاي ترک خورده به سراغ زندگي بروند، زندگي روي گسل.
شنبه، 20 مهر ماه 1392 برابر با 2013-10-12 ساعت 12:102004- 2024 IranPressNews.com -