روزنامه خراسان: انگار برق سه فاز به بدنش وصل کرده اند؛"135 هزار تومن؟! من بيمه هستم ها؟ اشتباه نکردين؟"
-"نه خير آقا. با بيمه اين مبلغ مي شه. بدون بيمه مي شه 153 هزار تومن."
-"زحمت کشيدين واقعاً. اون وقت اين بيمه به چه دردي مي خوره؟ آزمايشگاه . . . هم رفتم اونجا که به صراحت گفتن با بيمه ما قرار داد ندارن. مگه مي شه؟"
-"نمي دونم آقا. اين چيزا به ما مربوط نيست. قبض صادر کنم يا نه؟"
از روي ناچاري مي گويد که صادر کند و مثل بقيه منتظر مي ماند. تو هم دفترچه بيمه ات را که مي دهي بدون آن که سرش را بلند کند جمله تکراري اش را مي گويد؛ سرد و بي روح مثل يک رايانه:"بشينين، صداتون مي زنن". مي روي امّا نمي نشيني. جايي براي نشستن نيست. مثل ديگران گوشه اي مي يابي و مي ايستي. صداي گريه دو نوزاد در هم آميخته و با گرماي هوا، ترکيبي ايجاد کرده است که محيط آزمايشگاه را بيش از آن چه که هست غير قابل تحمل مي کند.
مادر جواني وارد مي شود، نوزادش به شدت گريه مي کند. او را در آغوشش تکان مي دهد. به سمت گيشه پذيرش مي رود. آن قدر نگران و آشفته است که نيمي از چادرش روي زمين کشيده مي شود. يک برگ نسخه آزاد در دست دارد که به پذيرش مي دهد. او هم کناري مي ايستد تا صدايش بزنند. گريه هاي نوزاد دل همه را خون کرده است صدايش که مي زنند ناگهان وا مي رود.
-"به خدا ندارم خانم. اين قدر پول همرام نيست. من همش 24 هزار تومن دارم. بچه ام داره تو تب مي سوزه. دکتر هم گفته بايد اورژانسي آزمايش بده."
-"دارم مي بينم خانم ولي من چه کنم؟ هزينه آزمايش مي شه 65 هزار تومن. بيمه هم نيستي."
خدا مي داند اگر هم بيمه بود شايد اين رقم حداقل 50 هزار تومن مي شد که باز هم براي آن مادر رقم زيادي بود.
-"حالا نمي شه خواهري کنين، بزرگواري کنين؟ به خدا بچه ام داره از دست مي ره."
براي اوّلين بار سر بلند مي کند و با چهره اي سرد و بي تفاوت مي گويد:"شما مي گين من چه کنم؟ از جيبم بدم؟ مگه اين جا خيريه است؟ خانم وقت بقيه رو نگير."
کم مانده بزند زير گريه. قلبت به درد مي آيد. مي داني اين اولين نفر نيست، آخرينش هم نيست. بر مي گردد و به جمعيت نگاه مي کند. کمي مکث مي کند. معلوم است بين غرورش و سلامتي فرزندش در حال انتخاب است، سرانجام دور آزمايشگاه راه مي افتد و به تک تک افراد حاضر التماس مي کند.
طاقت ديدن اين صحنه را نداري، اين جا ديگر حرف از گرسنگي و لباس و خرج سفر نيست، حتي ترديدي هم در آن چه در حال وقوع است وجود ندارد، جان کودکي به خاطر هزينه هاي سنگين درمان در خطر است و همه اين را خوب درک مي کنند. اين جا همه دردمند هستند و همه مي دانند چه دردي دارد نداري. اين جا هنوز انسانيت معنا دارد و خيلي زود هزينه آزمايش جور مي شود. ولي به چه قيمتي؟
دنياي سياه و سپيد
نمي داني چرا اغلب راديولوژي ها در زير زمين است. اين بار هم مي روي پايين، کمي بيش از ديگران، حدود 20 پلّه. کساني که به اين جا مي آيند اغلب بيمارند و بالا و پايين رفتن از پلّه برايشان دردناک است، ولي "کي به کيه؟" ظاهراً اين روزها بيزينس از انسانيت مهم تر است.
باز هم انبوه جمعيت و فضاي خفه و يک گيشه کوچک و خانم متصدي پذيرش خسته، بي حوصله و بد اخلاق. با ديدن نسخه ها پيش از هر اقدامي مبلغ را اعلام مي کند، گاهي حتي حدودي؛"45 هزار تومن، بنويسم؟". . . "23 هزار تومن، نوبت بزنم؟" و . . .
زن و شوهر جواني که نوبت شان شده است با شنيدن مبلغ عکس مي گويند:"چرا اين قدر زياد؟ خود بيمارستان اين عکس رو با 18 هزار تومن مي گيره ،اونوقت شما مي گين 40 هزار تومن؟"
خانم منشي با بي حوصلگي دفترچه را جلويشان مي گذارد و مي گويد:"بريد همون جا خب."
مرد با ناراحتي و عصبانيت مي گويد:" ما که از خدا مي خوايم ولي دکتر معالج مي گه عکس اونجا رو قبول نداره. فقط بايد بيايم اين جا. حالا نمي دونم چرا. ولي اين تفاوت قيمت براي چي هست؟ ما بيمه ايم و بيمارستان هم بر همين اساس هزينه عکس رو مي گيره. مگه شما با اونا فرق مي کنين؟"
خانم منشي مي گويد:"کار ما بهتر و دقيقه. کار خوب مي خواهيد بايد پولشو بدين. نمي خواهيد به سلامت."
مرد 40 هزار تومان را مي پردازد ولي هنوز غر مي زند:"آخه دستگاه همون دستگاه، مواد اوليّه هم که يکيه، چرا قيمت ها فرق مي کنه؟"
مردي که کنارش نشسته و کمرش را گرفته است با خنده مي گويد:"لابد اين عکسش رنگيه، اون سياه و سفيد."
بد هم نمي گويد. دنياي رنگي گذشته اين روزها عجيب سياه و سپيد مي زند. درست مثل بقالي و سوپر مارکت و مبل فروشي، يک کالا يا خدمات، از اين مغازه تا آن مغازه، فقط چند قدم آن سوتر کلي تفاوت قيمت دارد هيچ کس هم پاسخگو نيست.
قلب هاي شکسته
حتماً شما هم مي دانيد، ديگر عادي شده است؛ هر يک از شهرونداني که در ناحيه قلب خود احساس ناراحتي مي کنند به محض مراجعه به پزشک بايد نوار قلب يا اکوي قلب را براي احتمال بيماري خود انجام دهند. خوشبختانه و از روي خوش اقبالي،در حال حاضر بسياري از متخصصان قلب در مطب هاي خود تجهيزات پزشکي انجام اين کار را فراهم کرده اند و براي اکوي قلب به طور ميانگين ۱۵۰ هزار تومان دريافت مي شود. هزينه ويزيت اين پزشکان هم از ۲۵ هزار تومان آغاز مي شود و گاه تا ۶۰ هزار تومان هم افزايش مي يابد. اين در حالي است که اکوي قلب تا ۳ ماه پيش نصف رقم مورد اشاره بود.
ولي اين تازه اول ماجراست؛ در مراحل بعدي درمان اگر تشخيص پزشک انجام آنژيوگرافي باشد بايد هزينه اي تا ۷ ميليون تومان به حساب پزشک، کلينيک يا بيمارستان واريز شود. آنژيو پلاستي با "استنت" هم يک روش درماني ديگر بيماران قلبي است که در بعضي مراکز خصوصي تا ۱۲ ميليون تومان هزينه دربردارد. جالب آن که هيچ يک از اين خدمات نرخ مشخص و ثابتي ندارد. پيش هر دکتر و هر مرکز درماني که بروي رقم متفاوتي مي شنوي.
در نهايت کساني که نياز به جراحي قلب به روش باز دارند گاه تا ۲۰ ميليون تومان متحمل هزينه مي شوند. جراحي ميترال قلب توسط بعضي از متخصصان مشهور و مراکز خصوصي هم تا ۱۵۰ ميليون تومان برآورد مي شود. اين در حالي است که هزينه اين عمل در کمتر از ۲ سال پيش حدود ۶۰ ميليون تومان بود.
چندي پيش"حسينعلي شهرياري"رئيس کميسيون بهداشت و درمان مجلس با انتقاد شديد از افزايش هزينه هاي درمان بيماري به ويژه بيماري هاي قلبي گفته بود «وقتي به طور ناگهاني هزينه درمان يک بيماري دو برابر مي شود يعني عملاً به بخش عمده اين بيماران بايد بگوييم برو بمير».
جراحي براي تعبيه دريچه هاي تازه قلب که عموما وارداتي است به همراه هزينه هاي بستري تا ۲۰ ميليون تومان افزايش يافته است. اين را يکي از بيماراني که به تازگي عمل شده است مي گويد. به گفته وي درصدي که بيمه ها براي درمان اين بيماري مي پردازند تنها حدود ۱۰ درصد کل هزينه را شامل مي شود. بيماران قلبي که به تعويض دريچه هاي قلب نياز دارند همچنين از تاکيد پزشکان براي تهيه دريچه هاي باکيفيت خارجي مي گويند که با دلار فعلي قيمت بالايي را روي دست بيماران مي گذارد. اما پزشکان قلب معتقدند دريچه هاي جايگزين شده بايد بتواند حداقلي از وظايف دريچه هاي طبيعي در قلب انسان ها را انجام دهد و بعد از ۳-۴ سال نياز به تعويض مجدد نداشته باشد. اما همين آقايان دکتر نمي دانند که همان قلب بيماري که نگران دريچه اش هستند، اکنون به خاطر هزينه هاي سنگين، شکسته است و اين شکستگي هيچ درماني ندارد. يادش به خير"چيني بند زن"هاي زمان بچگي که فرياد مي زدند:"چيني بند زن اومده. همه چي رو بند مي زنيم. هرچي داري بيار برات بند بزنيم".
در بيمارستان هم
با توجه به اين وضعيت مي توان متوقع بود که بيشترين نابساماني و نارضايتي در بيمارستان ها ديده شود. با مادري در بخش اورژانس يک بيمارستان مواجه مي شوي که از سر ناتواني و درماندگي به محض اين که از بيماري فرزندش مي پرسي به سرعت لب به سخن مي گشايد:"پسرم يک سالش هم نشده. ناراحتي معده دارد و پزشک گفت که بايد بستري شود. او را به بيمارستان آوردم تا مداوا شود. چند هفته است که اين جا هستيم ولي بدون اين که مشخص کنند مشکل چيست و درمان خاصي برايش انجام دهند گفتند 750 هزار تومان هزينه اش مي شود. اين رقم براي من خيلي زياد بود من هم طلايم را فروختم تا خرجش کنم. اما الان مي گويند هزينه بستري کودکم در ICU هم تاکنون 3 ميليون و 200 هزار تومان شده است به بخش مددکاري رفتم فقط 200 هزار تومانش را کسر کردند."
به اين جا که مي رسد صورتش را با چادرش مي پوشاند و گريه مي کند. صبوري مي کني و چيزي نمي گويي. در واقع حرفي براي گفتن نداري. حال خودت هم چندان بهتر از او نيست. کمي بعد ادامه مي دهد:"نمي دانم از کجا بياورم. اين ها هم مي گويند تا هزينه اش را ندهم پسرم را مرخص نمي کنند. الان حدود يک ماه است که بستري شده است و اگر نتوانم تسويه کنم شبي 50 هزار تومان هم بايد اضافه بدهم. اين در حالي است که درمان قطعي انجام نشده است و کاملاً بلا تکليفم."
کافي است چند ساعتي را در بيمارستان هاي مختلف پرسه بزني، حتي در بيمارستان هاي دولتي. خواهي ديد که آن جا درد موج مي زند ولي نه فقط درد بيماري، بلکه درد نداري هم.
اين را به خوبي مي توان از دستان لرزان پيرمرد روستايي فهميد که پسر جوانش را براي مداوا به اين جا آورده. مي گويد:"بيمارستان خودش عکس مي گيرد، آزمايشگاه دارد ولي نمي دانم چرا دکترها اين قدر ما را مي چرخانند. مي گويند عکس را برو فلان جا بگير، آزمايش را جايي ديگر."
دستش را روي پايش مي کوبد و تقريباً فرياد مي زند:"به خدا ندارم. هرچه پس انداز داشتم و قرض کرده بودم در اين چند روزه خرج آمبولانس شد و پرستار همراه و عکس و آزمايش با قيمت هاي خيلي زياد. پسرم هم بيش از آن که براي خودش و بيماري اش ناراحت باشد نگران من است."
پيرمرد نفريني مي کند و تخت پسرش را با دشواري زياد هل مي دهد تا او را به سمت پارکينگ ببرد. باز هم قرار است براي گرفتن MRI به يک مرکز خصوصي برود.
جنين هاي پر خرج
يکي ديگر از خدمات پزشکي پر درآمد و البته باز هم بي سر و سامان انجام سونوگرافي است که روز به روز به مراکز و مطب هايي که اين کار را انجام مي دهند افزوده مي شود. بي شک پر درآمدترين بخش آن نيز سونوگرافي هاي بارداري است. کما اين که اخيراً يک مقام مسئول سابق اعلام کرد: سوء استفاده هاي گسترده اي در اين بخش انجام مي شود.
دکتر"عبدالرسول صداقت"رئيس سابق انجمن راديولوژي ايران در اين باره به مهر مي گويد: حداکثر تعرفه سونوگرافي مربوط به سونوگرافي جنين است. براي اين خدمت 125 هزار تومان تعرفه تعيين شده است اما برخي متخصصان زنان و زايمان براي همين سونوگرافي جنين 350 هزار تومان از بيمار دريافت مي کنند. برخي از آن ها نيز با تهيه 3 دستگاه سونوگرافي در مطب شان، بابت ويزيت و انجام سونوگرافي بيمار، 50 هزار تومان حق ويزيت مي گيرند که اين کار دخالت در حرفه راديولوژيست هاست.
جالب آن که در ديگر کشورها جز در موارد حاد و ضروري براي مادر و جنين دستور سونوگرافي داده نمي شود ولي اين روزها در کشورما برخي پزشکان متخصص در اين عرصه چندين بار در طول دوران بارداري براي مادر و جنين سونوگرافي تجويز مي کنند، حتي سونوگرافي سه بعدي. از خودت مي پرسي در اين بين تخصص و تعهد دارد فداي چه چيز مهم تري مي شود؟
ديوار کوتاه تحريم و نرخ ارز
اين روزها نه تنها بيماران کشور حال و روز خوشي ندارند، بلکه خانواده هاي آن ها نيز به خاطر نگراني حال عزيزشان، خود در آستانه بيماري قرار دارند.گراني و کمبود دارو از يک طرف و افزايش هزينه هاي درمان و بيمارستان ها از طرف ديگر کافي نبود که بي سر و ساماني و نرخ هاي جور وا جور خدمات پزشکي هم که ظاهراً هيچ گونه ضابطه اي ندارد، عرصه را بر بيماران تنگ کرده است.
هر چند پيش از تحريم ها نيز خدمات پزشکي و دارويي در کشور چندان ارزان نبود وبيمه ها نيز دردي از بيماران به خصوص بيماران خاص دوا نمي کرد اما اين روزها کار براي بيماران مشکل تر شده است تا جايي که اغراق نيست اگر بگوييم، بسياري در خانه ها انتظار مرگ را مي کشند چرا که پولي براي دوا و درمان ندارند.
هر چند که مسئولان وعده داده اند تا پايان سال آرامش را به حوزه درمان برگردانند و هزينه ها کاهش يابد، اما حتي در صورت تحقق اين وعده، بيماران تا پايان سال چه بايد بکنند؟ آن چه مسلم است طبق هدف برنامه چهارم توسعه کشور، قرار بود سهم مردم از هزينه هاي درمان حداکثر 30 درصد باشد ولي متأسفانه به شهادت من، تو،کارشناسان و مسئولان، اين رقم اکنون حتي به 80 درصد رسيده است و دور از انتظار نيست که بيشتر هم بشود.
اين ادعاها در حالي است که افزايش هزينه بيمارستان، آزمايشگاه، راديولوژي و . . . . پس از اجراي قانون هدفمندي يارانه ها و مهم تر از آن تحقق نيافتن سهم سلامت از درآمد ناشي از قانون هدفمندي، واقعيتي انکارناپذير است. متأسفانه نا بساماني در هزينه هاي خدمات پزشکي و افزايش قيمت دارو و کمبود آن نيز در ماه هاي اخير مشکلات بيماران را چند برابرکرده است.
از سوي ديگر درپي برخي بي توجهي ها به اين نابه ساماني و نرخ هاي متفاوت و بالا، برخي افراد سودجو در اين حرفه مقدس با سوء استفاده از عباراتي هم چون تحريم و افزايش نرخ ارز و . . . . خون مردم و بيماران را بيش از پيش مي مکند.
نظارت ضعيف
نبود نظارت بر نحوه دريافت هزينه هاي خدمات پزشکي در بازار سلامت کشور، باعث شده است شاهد دريافت تعرفه هاي چند نرخي باشيم. به طوري که تعرفه سونوگرافي با دفترچه بيمه تامين اجتماعي ۲ درمانگاه که در فاصله چند قدمي از يکديگر قرار دارند، 4 هزار تومان اختلاف دارد.به گفته کارشناسان حوزه سلامت، دخالت هاي نابه جا در حوزه پزشکي و خدماتي توسط برخي پزشکان غير مرتبط با رشته اي که فارغ التحصيل شده اند، تا حدود زيادي باعث آشفتگي بازار سلامت شده است. دکتر"رسول کاريزي"پزشک متخصص داخلي نيز از دخالت هاي ساير رشته هاي پزشکي در حوزه تصويربرداري پزشکي انتقاد مي کند و مي گويد که دخالت غير راديولوژيست ها در امر سونوگرافي به نابه ساماني تعرفه ها منجر شده است.
وي با يادآوري اين مطلب که نظارت در حوزه خدمات پزشکي تقريباً وجود ندارد، مي گويد: وضعيت به قدري به هم ريخته و نابه سامان است که عرصه مقدس پزشکي به يک"بيزينس"تبديل شده است. من متخصص تغذيه اي را مي شناسم که با چند پزشک عمومي شريک شده و يک مرکز تصوير برداري داير کرده و چندين ويزيتور استخدام کرده اند تا با پزشکان و مراکز درماني متفاوت قرار داد"همکاري !" ببندند.
وي تأکيد مي کند: وضعيت بازار سلامت به قدري به هم ريخته است که بازرسي هاي وزارت بهداشت هم قدرت چنداني براي کنترل نابه ساماني در بخش خدمات پزشکي را ندارد. به طوري که ۲ درمانگاه که در فاصله چند قدمي از يکديگر قرار دارند، براي انجام يک سونوگرافي معمولي با دفترچه بيمه تامين اجتماعي، ۲ تعرفه متفاوت مي گيرند. در حالي که هيچ تفاوتي بين اين ۲ خدمت در اين ۲ درمانگاه وجود ندارد.
سقوط به زير خط فقر
سيزدهم شهريور ماه گذشته بود که يک عضوکميته سلامت مجمع تشخيص مصلحت نظام اعلام کرد: طي ۵ سال گذشته ارزش افزوده سرمايه گذاري ها درحوزه سلامت نه تنها افزايش نداشته است، بلکه حدود 4 درصد هم کاهش يافته است. در اين بين تعداد افرادي که به خاطر هزينه هاي کمرشکن سلامت در سال فقير مي شوند نيز افزايش يافته و در تهران به 9.5 درصد جمعيت رسيده است.
"محمدرضا واعظ مهدوي"در گفت و گو با فارس گفت: مطالعات نشان مي دهد که در تهران سالانه 5/9 درصد جمعيت دچار هزينه هاي"کاتاستروفي"يعني هزينه هاي کمرشکن سلامت مي شوند و به زير خط فقر مي روند و اين آمار در کشور براساس اعلام وزير پيشين بهداشت بين ۵ تا 5/7 درصد است.
بي شک هموطنان فراموش نمي کنند که وزير جديد بهداشت در حاشيه مراسم توديع و معارفه گفت: در حال حاضر هزينه هاي پرداخت از جيب مردم از 53 به 70 درصد رسيده است. اين شيب هزينه بايد سريعاً تغيير جهت دهد و به 30 درصد برسد. اما اين اطمينان را مي دهيم که در ماه هاي آينده اين شيب جهتش تغيير کند و سهم مردم در پرداخت ها کاهش يابد و به کمک دولت به پوشش حمايتي لازم برسيم و بيمه مناسب براي همه مردم وجود داشته باشد و سهم مردم و بيمه هم از هزينه هاي درمان با هم عوض شود.
در هر حال نکته اينجاست که هر روز خبر هاي بدي از بخش سلامت کشور به گوش مي رسد.يک روز خبر افزايش قيمت داروهاي بيماران سرطاني است، روز ديگر داروهاي بيماران قلبي گران مي شود و روز بعد خبر از کمبود داروهاي بيماران هموفيلي روي خط خبرگزاري ها مي رود. وقايع دردناکي نيز هر لحظه در مراکز درماني مختلف در حال وقوع است که دوربين و قلم هيچ خبرنگاري آن ها را نمي بيند و نمي نگارد. با اين تفاسير کساني که پول ندارند حق بيمار شدن ندارند و اگر بيمار شدند راهي براي درمان ندارند.
به اين ترتيب اگر جان و سلامت مردم براي مسئولان وزارت بهداشت در دولت جديد اندکي اهميت دارد بايد هر چه سريع تر براي کاهش هزينه هاي درمان، سر و سامان دادن به اين آشفته بازار و نرخ هاي من درآوردي، راهي بينديشند و فکري اساسي براي گراني و کمبود دارو بکنند وگرنه جرأت آن را داشته باشند که به بيماران قشر ضعيف به صراحت بگويند،"متأسفانه کاري از دست ما بر نمي آيد، لطفاً برويد و منتظر مرگ باشيد!"
2004- 2024 IranPressNews.com -