همه چیز در اختیار «روحانی» و «اوباما» نیست

گفت‌وگو با «مجید تفرشی» پژوهشگر اسناد تاریخ معاصر ایران درباره رابطه جمهوری اسلامی و آمریکا

روزنامه بهار: دولت «تدبیر و امید» روی کار آمده است. وعده «روحانی» در نشـست‌های رسانه‌ای‌اش آن بود که آمار و ارقام و گزارش‌هایی شفاف به مردم ارائه خواهد کرد که چه کارزاری را از «احمدی‌نژاد» تحویل گرفته است.
روی دیگر سکه آن است که کارگروه‌هایی تشکیل شده‌اند که به دو زبان یکی زبان کارشناسی و دیگری به زبان عامه مردم، گزارش دهند که در هشت سال ِ گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است که به اینجا رسیدیم که به قول «روحانی» مردم «تغییر» را انتخاب کرده‌اند. این پیام نه در ایران که در جامعه بین‌المللی هم بازتاب‌هایی داشت. از استقبال آمریکا برای مذاکره مستقیم و حل بحران هسته‌ای بگیرید تا زبان همیشه تهدید اسراییل که بی‌شباهت به زبان نقد «کیهان»نویسان نیست و نکته جالب همین‌جاست که هرآنچه پیغام از سوی و کوی تل‌آویو می‌آید با آنچه از محدوده خیابان فردوسی و موسسه «کیهان» می‌رسد یکی است! تشخیص «سره از ناسره» در این شرایط به مراتب راحت‌تر از هشت سال ِ گذشته است. دیگر دوره‌ای که «احمدی‌نژاد» تمام تلاش خود را به کار برد تا همه دنیا را دشمن ایران کند گذشته است. این‌ گذار اتفاق خوبی است و شاید از بخت‌یاری ما بوده است اما این‌که در عرصه بین‌الملل دنیا چه تصویری از ما دارد و «روحانی» و دستگاه دیپلماسی‌اش چه کنند و چه نباید بکنند تا شاید بوی بهبود ز ِ اوضاع ِ جهان بشنویم هم یک بحث است.
دوستان و دشمنان داخلی و خارجی دولت «تدبیر و امید» که پیام‌آور تغییر هستند رخ نمایان کرده‌اند. طرفداران و مخالفان مذاکرات مستقیم در ژنو و استانبول و وین و بغداد و... در دو صف ایستاده‌اند و کُری می‌خوانند و این حاکی از آن است که تابوی مذاکره با آمریکا بعد از سه دهه و اندی شکسته شده است و حتی نیروهای امنیتی مذاکره‌کننده هم نقش چندانی در روند این مذاکرات مانند گذشته نخواهند داشت. با جست‌وجوی کلید واژه‌‌ «روابط ایران و آمریکا» در موتورهای جست‌وجو و مراجعه به دانشنامه اینترنتی ویکی‌پدیا به این جمله افتتاحیه برمی‌خوریم که «روابط ایران و آمریکا از اواسط قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. این روابط از سال ۱۹۴۴ تا انقلاب ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ برقرار بود...» این رابطه که تا پیش از پیروزی انقلاب 57 و فاکتور گرفتن واقعه کودتای آمریکایی 28 مرداد 32 بیشتر با فراز مواجه بود تا فرود، با وقوع انقلاب اسلامی و به دلیل حمایت دولت وقت ایالات متحده از حکومت پهلوی در سرازیری قرار گرفت و افت و خیزان پیش می‌رفت که با فرارسیدن 13 آبان 58 و حمله دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا و آغاز گروگانگیری 444روزه دیپلمات‌های این کشور به کلی از نفس افتاد. امروز که تقریبا 34 سال از کلید خوردن قطع رابطه دو کشور ایران و آمریکا می‌گذرد با کنار رفتن محمود احمدی‌نژاد و شروع به کار دولت اعتدال و امید دکتر حسن روحانی به عنوان هفتمین رییس‌جمهوری اسلامی ایران امیدها برای فتح باب و آغاز مذاکره بین این دو کشور همچون زمان روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی از نو زنده شده است.
گرچه بسیاری عقیده دارند شرایط دولت‌های هفتم و هشتم برای بهبود روابط با ایالات متحده بسیار بهتر از دولت یازدهم بوده چه آن‌که سیدمحمد خاتمی دولتش را از کسی تحویل می‌گرفت که در دوره هشت‌ساله ریاست‌جمهوری خود درگیری مهمی با دنیای غرب و آمریکا نداشت و حواسش بیشتر معطوف به داخل کشور بود در حالی که حسن روحانی چندی قبل دولت را از کسی تحویل گرفت که در طول دوران هشت‌ساله ریاست‌جمهوری خود دنیای غرب و خصوصا آمریکا را به چالشی مداوم و بی‌توقف دعوت می‌کرد. با تمام این تصاویر باید پذیرفت که چهار یا هشت سال پیش ِ روی ایران در خاورمیانه و جهان چندان سهل و آسان نخواهد گذشت. باید منتظر آغاز به کار کابینه روحانی بود آن وقت‌هاست که می‌توان تصور کرد «روحانی» سوپرمن است یا... . آنچه در ادامه می‌آید گفت‌وگویی است با «مجید تفرشی» پژوهشگر اسناد تاریخ معاصر ایران درباره موانع پیش ِ رو برای حل بحران هسته‌ای، تحریم‌ها و دوستان و دشمنان آقای «روحانی» در ایران و خارج از ایران و مذاکره با غرب. اما با تمام این‌ها «تفرشی» معتقد است: «اکنون حسن روحانی و باراک اوباما بر گفت‌وگوی مستقیم بدون پیش‌شرط اذعان دارند، ولی همه‌چیز در اختیار آن دو نیست و شرایط داخلی دو کشور نیز صرفا توسط آن دو رقم نمی‌خورد.»

اجازه دهید سوال آخر را اول مطرح کنم. در دوره‌ای شاهد بهبود روابط ایران و آمریکا در بُعد اقتصادی بودیم. گذشته از این‌که چه گروه‌ها و لابی‌هایی مانع ادامه این روابط و توسعه آن در ابعاد دیگر شدند، خوب می‌دانیم که شکستن قفل این مذاکره توسط هر دولتی در ایران باعث جاودانه شدنش در تاریخ می‌شود. اتحادیه اروپا، غرب و به‌خصوص آمریکا و کنگره این کشور از روند دموکراتیزاسیون در ایران با انتخاب «روحانی» استقبال عجیبی کردند و از این انتخاب به عنوان یک فرصت دیپلماتیک برای حل مسائل ایران در جامعه بین‌الملل نام می‌برند. فکر می‌کنید قفل مذاکره مستقیم با آمریکا در دولت آقای «روحانی» شکسته می‌شود؟ این امر به چه مقدماتی نیاز دارد؟ اگر این قفل شکسته نشود نیز چه شرایط بین‌المللی برای ایران در منطقه و جهان متصور می‌شوید؟
به نظر من، با وجود آن‌که کابینه آقای دکتر حسن روحانی هنوز از مجلس رای اعتماد نگرفته و هیات دولت او رسمیت نیافته، قفل و به عبارت درست‌تر تابوی مذاکره ایران و آمریکا تا حد زیادی شکسته شده است. چنان‌که من قبلا گفته‌ام و دیگران نیز به درستی تاکید کرده‌اند، بهبود شرایط بین تهران و واشنگتن دوستان و بدخواهانی در داخل دو کشور و سراسر جهان دارد. این مواضع طبعا ریشه اقتصادی، ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی داشته و بعضا تابع منافع زودگذر و میان‌مدت شخصی و گروهی افراد و جریان‌های سیاسی نیز هست.
مقدمه بهبود واقعی روابط ایران و آمریکا درک متقابل و رسیدن به تفاهم در چند محور مقدماتی است. نخست آن‌که هر دو طرف گفت‌وگو باید بپذیرند که سیاست‌ها و عملکردشان در سال‌های اخیر (دست‌کم یک دهه گذشته و کلا در 34 سال اخیر) با موفقیت و کارآمدی توام نبوده و وضعیت کنونی نشانگر این عدم توفیق است. اگر این ناکارآمدی یا عدم توفیق وجود نداشت، اکنون بن‌بستی وجود نداشت و طبعا نیازی به تغییر رویکرد و رسیدن به روشی جدید از هر دو سو هم نبود.
تا زمانی که در هر دو سو، افراد یا جریان‌هایی اصرار بر تداوم سیاست‌های قبلی دارند نباید امیدی به تغییر شرایط داشت. چنان‌که در آمریکا بعضی بر تداوم تحریم‌ها و اعمال فشار سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی، تداوم سیاست به اصطلاح چماق و هویج حتی تهدید نظامی علیه ایران اصرار دارند و در ایران نیز اصرار بر عدم گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا و تداوم سیاست آمریکاستیزی به عنوان یک اصل غیرقابل تغییر دارند. اکنون حسن روحانی و باراک اوباما بر گفت‌وگوی مستقیم بدون پیش‌شرط اذعان دارند، ولی همه‌چیز در اختیار آن دو نیست و شرایط داخلی دو کشور نیز صرفا توسط آن دو رقم نمی‌خورد.
ادامه وضع موجود در مناسبات ایران و غرب به‌خصوص ایران و آمریکا شرایط ناگواری از نظر اقتصادی و سیاسی برای هر دو طرف ایجاد خواهد کرد و تردیدی وجود ندارد که از نظر کمی و کیفی خسارت بیشتر متوجه ایران خواهد بود. ولی ایران، حتی با همه مشکلات موجود و اعلام آمادگی روحانی، در شرایطی نیست که بدون دستیابی به یک توافق و پیشنهاد هوشمندانه، منصفانه و محترمانه صلح و ترک تنش موجود را بپذیرد. غرب به این نکته رسیده، ولی هنوز عده‌ای در هر دو سو اصرار دارند تا شرایط فعلی برای ایجاد یک بازی برد-برد را به باخت یک طرف و در عمل بازی باخت- باخت تبدیل کنند.
چه گروه‌هایی در ایران و خارج از ایران با بهبود روابط ایران و آمریکا یا ایران و غرب سر ناسازگاری دارند؟
در آمریکا و اروپا، عده‌ای معتقدند که رفع ابهامات و نگرانی‌های امنیتی و هسته‌ای از سوی ایران هدف و نیت اصلی اعمال تحریم‌ها، محدودیت‌ها و سیاست‌های انزواجویانه علیه ایران است. ولی سیاست عده‌ای آشکار و نهان این است که این تحریم‌ها و محدودیت‌ها در واقع بهانه و مقدمه‌ای هستند برای تغییر مستقیم نظام سیاسی در ایران یا فشار آوردن به مردم برای رسیدن به نقطه استیصال و تلاش برای تغییر نظام سیاسی کشور.
البته این دیدگاه توجهی به این واقعیت ندارد که تحریم‌ها و تهدیدهای ضد ایرانی ضمن تاثیرگذاری جدی و لطمه زدن به مردم عادی، خلل اساسی به حکومت تهران وارد نکرده و حتی در موارد مختلفی به متحد شدن مردم در دفاع از وضع موجود منجر شده است. در ایران نیز عده‌ای براساس همین نیت و رفتار متناقض و غیرصادقانه غرب معتقدند که مذاکره یعنی تسلیم و کوتاه آمدن و راه دادن به سیاست غرب برای تغییر نظام در ایران.
البته باید توجه داشت که مافیای اقتصادی قوی و فعال همچنین کشورهای واسطه اروپایی، ترکیه، هند، چین، روسیه، برزیل و بعضی دیگر از کشورها نیز مطلقا خواهان بهبود روابط ایران و غرب و تنش‌زدایی نیستند، چون منافع سرشار و حیرت‌انگیز آنان در گرو انزوای سیاسی و اقتصادی ایران و نیاز کشور به بازار سیاه و دلالی غیرمجاز و اقتصاد زیرزمینی است.
می‌گویند خیلی از کشورهای منطقه نیز از فاصله ایران و آمریکا منتفع شده‌اند، اگر موافقید توضیح دهید که آیا آن‌ها می‌توانند خللی در بهبود روابط ایران و آمریکا ایجاد کنند؟
بدون هیچ تعارفی، کشورهایی چون روسیه، چین، هند، برزیل، ترکیه و سوریه از جهات مختلفی نگران بهبود روابط ایران و آمریکا هستند. روسیه و چین علاقه‌مند هستند که اقتصاد، صنعت و بازار ایران را تحت کنترل خود داشته و گزینه‌ای راهبردی و تجاری ایران را محدود و کنترل کنند. روسیه همچنین به شدت نگران عادی شدن شرایط و سازوکار صادرات نفت و گاز ایران به غرب و به‌خصوص کاهش احتمالی نیازهای غرب به گاز روسیه و خط لوله گاز اروپا از مسیر آسیای مرکزی و قفقاز است.
این البته طبیعی است که مسکو و پکن و آنکارا منافع تعریف‌شده کشور خود را در این معرکه منطقه‌ای و جهانی به منافع ایران ترجیح دهند، ولی غیرطبیعی این است که در ایران تصور کنند که رهبران کشورهای روسیه و چین و ترکیه حافظ و حامی منافع ایران، بیشتر از منافع خودشان هستند. طبیعی است که این کشورها قلبا و عملا از بهبود روابط ایران و غرب خوشحال نشوند.
اساسا نزدیکی ایران و آمریکا امکان‌پذیر است یا نه؟
بهبود روابط ایران و آمریکا حتما امری شدنی است، ولی امری نیست که سریع و بی‌مانع و دردسر صورت گیرد. این یک روند سخت و طولانی، درازمدت و گام به گام است. فعلا باید گام اول موضوع را در شکستن تابوی مذاکره مستقیم و رفع چالش‌های بنیادین قرار داد و توقع برقراری روابط دیپلماتیک در حد اعلا، در کوتاه‌مدت چندان متصور نیست. وجود لابی قوی اسراییل و جنگ‌طلبان آمریکایی‌خواهان رها کردن گریبان ایران نیست. در داخل ایران نیز عده‌ای با دشمنی‌ورزی با آمریکا و غرب زنده‌اند و عده‌ای هم از سوءنیت و بی‌صداقتی آمریکا نگرانند. ولی واقعیت این است که از زمان دولت بیل کلینتون و دولت خاتمی در دهه 1990 میلادی جو داخلی دو کشور و وضعیت سیاسی حکم بر دو طرف تا به این حد مهیا برای تنش‌زدایی و حل مشکلات نبوده است.
نظر شما درباره دیپلماسی اقتصادی ایران چیست؟ چه کسانی آن را هدایت می‌کنند و به چه نتایجی رسیده‌اند؟
به نظر می‌رسد که در سال‌های اخیر و به‌خصوص با سیاست ناکارآمد دولت آقای محمود احمدی‌نژاد، دیپلماسی اقتصادی ایران مبتنی بر دور زدن و نادیده گرفتن تحریم‌ها و روی آوردن به روش‌ها و بازارهای نامتعارف بوده است. در یک دوره طولانی، رهبران دولت تازه کناررفته ایران پس از مدت‌ها کتمان غیرمسئولانه اهمیت و تاثیرگذاری تحریم‌های فشارهای اقتصادی، از یک سو مانع آمادگی و آگاهی مردم و کشور در این موضوع شده و از سوی دیگر آگاهانه یا ناخودآگاه به رشد مافیای اقتصادی و فساد جدی در امر صادرات، واردات و بازرگانی کشور شدند.
در این مسیر، اقتصاد کشور به جای سوق یافتن به مسیر طبیعی و برنامه‌ریزی منطقی سالم و درازمدت، دستخوش حوادث و طعمه سودجویان و ماجراجویان ناسالمی شده که بیشتر در پی سود آنی خود بودند و فاقد دغدغه‌های عمومی تولیدکنندگان، بازرگانان و سنتی کشور در جهت کمک به چرخه اقتصادی کشور و رسیدن به سودی متعارف و محدود بودند و به این بازار به عنوان خوان نعمتی گذرا و بی‌آینده نگاه می‌کردند.
ایران در شرایط و فضای یک فرصت تاریخی قرار گرفته است. اما نمای این شرایط تنها در داخل است و غرب و اتحادیه اروپا و به عبارتی دیگر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای با ایران با نسخه تحریم روبه‌رو شده‌اند. تا پیش از این کارشناسان بین‌الملل بسیاری این تحریم‌ها را مقدمه‌ای برای سازش‌پذیر کردن طرف دعوا و بعد جنگ می‌دانستند. اما امروز با این‌که قرار است دولت آقای «روحانی» روی کار آید تحریم‌هایی که در زمان آقای «احمدی‌نژاد» به سرانجام می‌رسد و پشت سر هم امضا می‌شود. به نظر شما این تحریم‌ها چه تاثیری در روند حضور ایران در مذاکرات هسته‌ای و جامعه بین‌الملل دارد؟
این تحریم‌ها عمدتا محصول فشار و تلاش لابی حامیان اسراییل و نومحافظه‌کاران در کشورهای غربی و به‌خصوص در بخشی از کنگره و سنای آمریکاست در واقع به نوعی برای تنبیه ملت ایران به تصویب می‌رسد. دولت اسراییل و حامیان آن از انتخاب ملت ایران ناراحت و خشمگینند. بدون تعارف باید بگویم که هدف این گروه‌های افراطی ضدایرانی نخست قهر مردم با صندوق‌های رای و تحریم انتخابات بود و سپس در مرحله دوم، انتخاب رییس‌جمهوری تندرو، تنش‌آفرین و از جنس احمدی‌نژاد. اکنون که این شرایط رخ نداده اسراییل و متحدانش قصد انتقام‌جویی و تنبیه ایرانیان را دارند. این البته چندان تعجبی ندارد. تعجب از تندروان داخل ایران است که همگام و هم‌زبان با اسراییل و متحدان تل‌آویو از همین ابتدا چوب لای چرخ دولت روحانی می‌گذارند و مصمم به زدن او هستند. در خارج از کشور نیز بعضی از گروه‌های اپوزیسیون خشونت‌طلب و شبکه‌های افراطی فارسی‌زبان، به دلایل و انگیزه‌های مختلفی خواهان موفقیت گزینه روحانی نیستند و خواستار شکست او و تیمش هستند.
با توجه به این‌که در حال حاضر نظام به آثار مخرب تحریم‌ها پی برده‌اند دولت و دیپلماسی یا بخش خصوصی و اتاق‌های بازرگانی، کدامیک نقش موثرتری در لغو تحریم‌ها می‌توانند داشته باشند؟
تلاش برای کاهش یا رفع تحریم‌های بین‌‍المللی ضدایران چند وجه مختلف و موازی می‌تواند داشته باشد. نخست آغاز مجدد مذاکرات مستقیم و بی‌واسطه ایران و غرب و ایران و آمریکا، با اندیشه تغییر رویکرد طرفین و با حسن‌نیت است. دوم تلاش بازرگانان و اتاق‌های بازرگانی ایران و غرب که تا جایی که من می‌دانم، از هم‌اکنون نیز برداشتن گام‌هایی را در این مسیر آغاز کرده‌اند.
سومین و البته به گمان من مهم‌ترین عامل برای رفع تحریم‌های ناعادلانه علیه ایران لابی فرهیختگان و فعالان سیاسی و اجتماعی ایرانی و غیرایرانی در داخل و خارج از کشور است که هم درباره رفع فوری تحریم اقلام غذایی و دارویی و هم رفع کامل تحریم‌های ضدایرانی می‌توانند و باید تلاش کنند. متاسفانه در طول هشت سال اخیر، سیاست‌های نابخردانه هر دو طرف ماجرا دست و دهان فعالان ضد جنگ و ضدتحریم را بسته بود. ولی اکنون شرایط برای فعالیت مجدد و احیای کارزار ضد تحریم و روشنگری در مقابل سیاست تهدید نظامی علیه ایران مهیا شده است.
هشت سال به عقب برگردیم. برای این‌که متوجه شویم در چه شرایطی امروز حیات سیاسی و بین‌المللی داریم، بفرمایید تصویری که آقای «احمدی‌نژاد» از ایران در صحنه بین‌المللی ساخته‌اند چیست؟ چه عواملی باید به کمک آقای «روحانی» بیایند تا تمام آنچه آقای «احمدی‌نژاد» تصویر کرد را شفاف کرد و گفت آن نبود، این بود!؟
در طول هشت سال گذشته، دولت آقای احمدی‌نژاد و حامیان ایشان با جدیت مثال‌زدنی شدند دنیا را علیه ایران بسیج کرد، اعتماد و ائتلاف ملی را در ایران پایمال کنند و در عمل آن بکنند که بدخواهان ایران در عرصه جهانی خواستارش بودند. بگذارید مثالی در این مورد برایتان بزنم. مثالی که تلخ و تکرار و یادآوری‌اش هم برای من عذاب‌آور است. در همان سال نخست پیروزی آقای احمدی‌نژاد در انتخابات سال 1384 شمسی، جلسه‌ نیمه‌بسته و دعوتی به دعوت انجمن دانشجویان یهودی دانشگاه علوم اقتصادی و سیاسی لندن (ال. اس. ای) با حضور بعضی از محققان، دانشگاهیان و روزنامه‌نگاران برگزار شد و سخنران اصلی آن نشست، کاردار و نفر دوم سفارت اسراییل در لندن بود که در واقع افسر شین بث (سازمان امنیت داخلی اسراییل) بود. وی در سخنان خود تاکید کرد: «اسراییل هشت سال در دوران حکومت محمد خاتمی عذاب کشید و به سختی تلاش کرد و هزینه داد تا به دنیا بقبولاند ایران در ادعاها و سیاست‌های اعلام شده خود صادق نیست. اکنون باید خدا را شکر کرد که احمدی‌نژاد و دولتش با سیاست‌ها و مواضع خود کار اسراییل را راحت کرده و به سادگی دنیا را علیه ایران متحد خواهد کرد.»
دوستان و دشمنان داخلی و خارجی آقای «روحانی» چه کسانی هستند؟
اسراییل و حامیان آن در دنیا و به‌خصوص آمریکا از انتخاب ملت ایران و پیروزی حسن روحانی ناراحت و خشمگین هستند. آن‌ها دوست داشتند تا سیاست بن‌بست مذاکرات و سوق دادن ایران به سوی تحریم‌های گسترده‌تر و عمیق‌تر و در نهایت تعرض نظامی به ایران ادامه یابد. بعضی از عناصر تندروی ضدایرانی پان ترک و پان عرب در منطقه از این انتخاب ناراحت و نگرانند. آنان خواستار ایرانی ضعیف، فقیر و فاقد تاثیرگذاری در منطقه و جهان هستند، چه با روحانی و چه با دیگری.
گروه‌های ظاهرا ایرانی اپوزیسیون در خارج از کشور نیز که منافع مشربی، حزبی و مالی خود را به منافع ملی و سربلندی ایران ترجیح می‌دهند نیز نگران و خشمگین از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید هستند. بعضی از این افراد و گروه‌ها دست‌نشانده و حقوق‌بگیر کشورهای منطقه یا غرب هستند و در صورت بهبود روابط منطقه‌ای و جهانی ایران، موجودیت آنان زیر سوال رفته و منابع مالی آنان قطع می‌شود. از این رو تعجبی نیست که خصومت و مخالفت یکباره آنان با روحانی و دولتش از همان ابتدا بیشتر از دشمنی با دولت قبلی ایران بوده است. این افراد و گروه‌ها و رسانه‌ها به درستی خطر علیه خود را احساس کرده‌اند.
در داخل کشور نیز تمامیت‌خواهانی هستند که یا از نظر سیاسی و ایدئولوژیک یا به دلایل منافع اقتصادی با روحانی و برنامه او مخالف بوده و هستند. نام و نان این عده در تداوم و دشمنی ایران و غرب و انزوا و تحریم اقتصادی و سیاسی هرچه بیشتر ایران است. جالب است کسانی، گروه‌ها و رسانه‌هایی بودند که تا روزهای نزدیک به انتخابات از هیچ‌گونه تخریب و پرونده‌سازی و تهمتی علیه روحانی و همراهان او پروا نداشتند.
برخی حتی در اين باره کتاب‌ها و اعلامیه‌های تحریک‌آمیز متعددی علیه روحانی منتشر می‌کردند و الان طوری وانمود می‌کنند که تنها حامی روحانی از ابتدا آنان بوده و دایه دلسوزتر از مادر دولت جدید هستند. در واقع این عده آگاهانه و ناآگاهانه متحد ناگفته و نانوشته ولی کاملا عملی و عیان اسراییل و نومحافظه‌کارانی هستند که برای شکست روحانی و پروژه دولت تدبیر و امید و کشاندن کشور به ورشکستگی مطلق و جنگ‌افروزی تلاش می‌کنند.
نظر شما درباره حضور «محمدجواد ظریف» در کابینه آقای «روحانی» چیست؟ خبرگزاری «رویترز» در گزارشی «محمدجواد ظریف» را برگ زیتون پیشنهادی ایران به آمریکا می‌خواند و می‌گوید کسی است که هم توانایی دارد، هم دانش و هم تجربه و هم ارتباط لازم که بتواند تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا را دنبال کند. شماری از شخصیت‌های امنیتی آمریکا از جمله برنت اسکوکرافت، ظریف را مردی منطقی خوانده‌اند. البته در این گزارش «رویترز» آمده که ممکن است محافظه‌کاران مجلس فعلی به راحتی با رای اعتماد به او کنار نیایند.
محمدجواد ظریف و تفکر و مکتب فکری او، برگ برنده دولت روحانی در مذاکرات و چالش‌های بین‌المللی است. ظریف نمونه دانش، تجربه و صلاحیت اخلاقی و علمی دیپلماسی معاصر ایران با تکیه بر منافع ملی است. به یاد بیاوریم که او چگونه در دولت احمدی‌نژاد از مقر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و نیویورک به اتاق کوچکی در دفتر مطالعات وزارت خارجه تبعید شد و در این دوران انزوا، عملا برای مدتی طولانی هیچ استفاده‌ای از دانش و تجربه و توانایی‌های او نشد. انتخاب ظریف به وزارت خارجه نماد عقل‌گرایی و درس تجربه برای ایران است و البته بدخواهان داخلی و خارجی منافع ملی ایران باید از این تصمیم روحانی خوشحال نباشند. به باور من، گزینش ظریف یکی از بهترین انتخاب‌های تحسین‌برانگیز و ستودنی روحانی برای دولت تدبیر و امید بود. گمان من این است که ظریف نه به راحتی ولی در نهایت رای اعتماد نمایندگان مجلس را کسب خواهد کرد.
به نظر شما نیروهای امنیتی در تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای مفید خواهند بود؟
نفس حضور یا عدم حضور نیروهای امنیتی در تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای چندان اهمیتی ندارد. مسئله خردورزی و وقوف به این واقعیت است که مذاکره و دیپلماسی جای چالش و چانه‌زنی برای رسیدن به توافق است و اگر این توافق در جهت منافع ملی حاصل نشود، هر نتیجه‌ای شکست و خسارت است. نباید توقع داشت که در این مذاکره همه‌چیز را به دست آورد و هیچ امتیازی نداد. گاهی امنیتی‎ها این مسئله را بهتر از بقیه درک می‌کنند و گاهی هم نه. باید توجه داشت که مسیر چهار یا هشت ساله پیش روی ایران در داخل، منطقه و جهان مسیری سخت و دشوار است. حسن روحانی سوپرمن و ناجی افسانه‌ای نیست. سیاستمداری است با قدرت و ضعف و البته با محدودیت‌ها و امکانات. این مسیر را باید به تدریج و گام به گام پیمود و در این راه صبوری و اندیشه پیشه کرد. ایران باید از دل به دریا زدن عبور کند و با دوراندیشی و برنامه‌ریزی مسیر کنونی و آینده خود را برگزیند. برخلاف شعارهای انتخاباتی بعضی از نامزدها، ما نمی‌خواهیم با روحانی «دل به دریا» بزنیم.

دوشنبه، 21 مرداد ماه 1392 برابر با 2013-08-12 ساعت 12:08
خبر بعدی : فیلم؛ نماینده رژیم پسر رفسنجانی را دله دزد نامید
خبر قبلی : ارگ‌ کریمخانی در تصرف اداره‌ جات دولتی


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -