*آنچه که برخی ازرسانه های جمهوری اسلامی ازآن بنام«سونامی فیلم مستند ِ رضاشاه» یادکرده اند،نشانهء علاقهء نسل جوان ایران به تاریخ این دوران ونمودار فروپاشی تفسیرهای ایدئولوژیک ازتاریخ است. به عبارت دیگر: آن کس که دیروز،گویا درعرصهء سیاست باخته بود،امروز درعرصهء تاریخ پیروزشده است.
***
من نیز مستند«رضاشاه»رادیده ام.بطوری که درجائی گفته ام:
...متأسفانه بسياری از روشنفکران و رهبران سياسی ما تمام هوش و استعداد خود را در جهت ترويج و دفاع از دروغ هايی بکار برده اند که نتيجهء سياسی آن را سرانجام با«انقلاب شکوهمنداسلامی»!! ديده ايم ... امروزه می توان – و بايد – با چشمانی باز و با ذهنیّتی بی تعصّب و آزاد، اين گذشته نزديک را ديد، عناصر مثبت آنرا بررسی کرد و بکار بست و از عناصر منفی آن، دوری جُست. بعد از آواز سهمگين سال های اخير و پس از فروريختن ديوارها و دُگم های ايدئولوژيک، من فکر می کنم که ما بايد بيش از پيش فروتن باشيم. هنگام آنست که ما با بررسی، شناخت و درک همهء جنبه های تاريخ معاصر ايران، محدودیّت ها و ممکنات آن دوره ها را بفهميم و توقعّات و آرزوهای امروزمان را بر شخصیّت ها، حوادث و رويدادهای ديروز، سوار نکنيم. درک معتدل و مشترک از تاريخ، زمينه اساسی برای تفاهم و همبستگی ملّی ما خواهد بود. من ترديدی ندارم که هم رضاشاه، هم مصدّق،هم محمدرضا شاه، ايران را سربلند و آباد و آزاد می خواستند، اگر چه هر يک، راه و روش و اشتباهات و تناقضات خود را داشتند. رضاشاه نه تنها سازندهء «ایران نوین»بلکه سازندهء«انسان ِ نوین ایرانی» بود. به عبارت دیگر:با نگاه به خواستها و شعارهای متفکّران عصر مشروطیت، میتوان گفت که رضاشاه بسیاری از خواستها و آرمانهای ناکام جنبش مشروطیت را جامهء عمل پوشاند.
رضاشاه، بعلّت ساختار روستائی و محدودیّت های تاريخی جامعه،اولویّت را به تجدّد اجتماعی و توسعهء ملّی و ايجاد يک زيربنای اقتصادی مدرن گذاشته بودو بهمين جهت، به آزادی و استقرار دموکراسی بی توجه بود...رضاشاه نه آتاتورك بود ونه فارغ التحصیل دانشگاه «سوربُن». او ـ بدرستي ـ فرزند زمانهء خود بود، با همهء ضعف ها، محدوديت ها، قدرت ها و كمبودها. بعبارت ديگر: او كسى بود كه پائى در استبداد عصر قاجار داشت و پاى ديگرى در آينده ء تحولات و تغييرات اساسى. خصلت عميقاً نظامى، پر تحكم و پر ديسيپلين رضاشاه، از او انسانى خشك و بى انعطاف و منضبط مى ساخت كه نه تنها هيچ دركى از آزادى و دموكراسى نداشت بلكه ـ اساساً ـ آزادى و دموكراسى را با هرج و مرج هاى سياسى و آشفتگى هاى اجتماعىِ رايج، يكى مى پنداشت.از اين گذشته برخلاف نظر بسيارى، رضاشاه وقتى بقدرت رسيد كه از مشروطيت، چيزى جز نام، باقى نمانده بود و ايران، بين دو سنگ آسياب قدرت هاى روس و انگليس هر روز خُردتر و ضعيف تر شده بود، آنچنانكه يك روز، دولت روسيه فلان امتياز را مي گرفت و روز ديگر دولت انگليس خواستار بهمان امتياز و قرارداد بودوبقول يکی از ديپلمات های خارجی مقيم ايران:
- «در واقع،ایران، ملک متروکی بود که به حراج گذاشته شده بود و هر قدرت خارجی که قيمت بيشتری می داد و يا تهديد پرسروصداتری بکار می بُرد، می توانست آنرا از چنگ زمامداران فاسد قاجار بيرون آورَد.»
طرح این مسائل تاریخی درسال های سیطرهء ایدئولوژی های فریبا وسُلطهء«روشنفکران عوام»و«عوامان روشنفکر»» بررسانه های عمومی،بسیاردشواروچه بسابا انتقادات تندی همراه بود(درست همانندکتاب کوچک من دربارهء دکترمحمدمصدّق)،اما اینک خوشحالم که مستند ِبغایت زیبای«رضاشاه»،ضمن نشان دادن محدودیِت ها ی تاریخی وممکنات دوران رضاشاه ،جایگاه برجستهء وی درتاریخ معاصرایران را بازگوکرده است،ازاین نظر به مسئولان تلویزیون«من وتو»و همهء دست اندرکاران این مستند ِدقیق ومنصفانه تبریک می گویم.
کلام فاخر،موسیقی متن وتصویرهای نایاب یا کمیاب به این مستندتاریخی ارزش واهمیّتی ممتاز داده است.بادیدن این مستند،بیننده درخواهدیافت که باوجودتبلیغات 80سالهء حزب توده وبرخی از«روشنفکران همیشه طلبکار» علیه رضاشاه،حقیقت ِ تاریخی روزی خودرا-به روشنی- نشان خواهدداد.آنچه که برخی ازرسانه های جمهوری اسلامی ازآن بنام«سونامی فیلم مستند ِ رضاشاه» یادکرده اند،نشانهء علاقهء نسل جوان ایران به تاریخ این دوران ونمودار فروپاشی تفسیرهای ایدئولوژیک ازتاریخ است. به عبارت دیگر:
آن کس که دیروز،گویادرعرصهء سیاست باخته بود،امروز درعرصهء تاریخ پیروزشده است.
ع.م
****
مستندِ «رضاشاه» از برآمدن و بهقدرت رسیدن رضاخان آغاز میشود. از کودتای سوم اسفندماه ۱۲۹۹. زمانیکه سرزمینِ ایران در یک بحرانِ تمامعیار قرار داشت و شیرازۀ دولت مرکزی ازهم گسسته بود. ایران در آن برهه از تاریخ نیازمند یک قدرت مرکزی بود و فردی مقتدر و لایق که بار دیگر یکپارچگی و استقلال را به ایران برگرداند.مستندِ «رضاشاه» از دورانِ وزارت و نخستوزیریِ رضاخان سردارسپه در سالهای آخر قاجاریه میگوید. اینکه چهطور او ترجیح داد از فرماندهیِ ارتش به عرصۀ سیاست وارد شود و مدیریت و زمام امور را خود به دست گیرد. او حتی یکبار برای ایران، اعلام جمهوریت کرد که روحانیت و عموم نپذیرفتند. اینکه او چگونه به سلطنت رسید.
مستندِ «رضاشاه» از پیشرفتها و توسعههایِ ایران طی سالهای سلطنتِ رضاشاه پهلوی میگوید. اینکه او چگونه بههمراه دولتهایش، عقبماندگیِ ایران از باقی جهان را در نیمۀ نخست قرن بیستم، طی کمتر از دو دهه جبران میکند.
و بالاخره مستند «رضاشاه» با مرگ او در تبعید پایان میپذیرد. تبعیدی ناخواسته به جزیرۀ موریس و سپس ژوهانسبورگ که باآغاز جنگ دوم جهانی و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین بهوقوع پیوست و سرنوشتی تلخ برای او رقم زد.
https://www.manoto1.com/videos/rezashah/vid3758
درهمین باره:
حکومت رضاشاه و «دستِ انگلیسی ها»!
نکاتی دربارهء دوران رضاشاه، علی ميرفطروس
2004- 2024 IranPressNews.com -