«خط و نشان برای روحانی!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار است که در آن می خوانید؛هر چه به زمان تحلیف و موعد معرفی کابینه نزدیکتر می شویم، لحن برخی طلبکاران مادر زاد تغییر محسوس می کند. اگر منحنی واکنش گروهها و بخصوص بعضی از مدعیان رهبری فکری اصولگرا در برخورد با پیروزی آقای روحانی را ملاحظه کنیم، متوجه فراز و فرود و سینوسی بودن این برخورد ها خواهیم شد.ابتدا تلاش کردند روحانی را به لحاظ عضویت سابقش در جامعه روحانیت، متعلق به اردوگاه اصولگرایان معرفی نمایند و 24 خرداد را شکست دیگری برای اصلاح طلبان قلمداد کردند. درگام بعد، شعار اعتدال را بهانه قرار دادندو با شاخص های خود خواسته او را به دلخواه تعریف کردند.
گام سوم را با شرط و شروط برای اعضاءکابینه یازدهم برداشتند.گام چهارم را با انذار و هشدار آغازیدند. آنان بدون توجه به جایگاه رئیس جمهور برای نزدیکی اش با این و آن، هشدارها و انذارها دادند. دیگران را از نزدیکی با روحانی پرهیز دادند و حالا هم دو خط موازی را همزمان در دستور کار قرار داده اند.
اول برای سیاستمداران و سران کشورهایی که علاقمند به شرکت در جلسه تحلیف روحانی هستند مرز بندی و خط کشی کردند و عده ای را تهدید به برخورد می کنند.خط دوم رسانه ای که بسیار پررنگ شده است هشدارها در خصوص چینش کابینه می باشد. این جریان رسانه ای با تمرکز بر اسامی که در گمانه زنی ها مطرح است، تلاش دارد پیش هنگام با ریختن آتش تهیه، زمینه تخریب چهره های مورد پیشنهاد روحانی را فراهم آورده و موضع مجلس را مهندسی و افکار عمومی را علیه کابینه منتخب بسیج نمایند.
در این جا چند نکته قابل ملاحظه است؛
نکته اول: گویا آقایان باورشان نشده که آقای روحانی به عنوان یک شخصیت دارای پیشینه فکری و سیاسی مشخص، پیروز انتخابات 24 خرداد می باشد.انتظارات به شکلی است که از عهده حتی نیروهای شناسنامه دار اصولگرا و معتدل هم خارج است لحن سخنان به گونه ای است که انگار خود آقای حسین شریعتمدار پیروز انتخابات است ولی واقعیت این است که پیروز این انتخابات نه سید محمد خاتمی و نه آقای ناطق نوری است بلکه کسی منتخب مردم قرار گرفته که مرز بین این دو می باشد. انتظارات می بایست بر اساس این واقعیت شکل گیرد. هم دوستان اصلاح طلب باید بپذیرند که منتخب مردم، آقای خاتمی نیست بلکه آقای روحانی است و هم اصولگرایان محترم باید قبول کنند که پیروز 24 خرداد نه آقای جلیلی که حتی ناطق نوری هم نیست. گرچه پیروزی روحانی مدیون حمایت آقایان آیت الله هاشمی و سید محمد خاتمی است ولی رأی مردم بنام حسن روحانی با مشخصات فکری،سیاسی شناخته شده وی می باشد. اگر این واقعیت درست فهم شود یک گام به تحقق شعار اعتدال نزدیک خواهیم شد. با این واکنش ها که این روزها شاهدیم بیم آن می رود که دامنه حاشیه سازیها گسترده تر شود و تصمیم براین باشد که دولت منتخب را با این نوع جنجال و هشدارها به حاشیه ببرند و فرصت خدمت را از او بستانند.
نکته دوم: مطابق قانون اساسی رئیس جمهور دومین جایگاه در ساختار جمهوری اسلامی به حساب می آید و از نظر اجرایی شخص اول در کشور است. بنابراین حفظ شأن و جایگاه و اختیارات رئیس جمهور در حقیقت احترام گذاشتن به رأی مردم می باشد این شکل باید و نباید برای رئیس جمهور به منظور تحمیل افراد، با روح قانون اساسی منافات دارد وتقابل با رأی مردم به حساب می آید. تجربه هم ثابت کرده نیروی تحمیلی در کابینه عامل اصلی حاشیه سازی و دور کردن دولت از کار ویژه خود می باشد.
نکته سوم: به نظر می رسدپروسه پرونده سازی و سناریوی اتهام زنی دو ابزار اصلی برای تحدید اختیارات آقای رئیس جمهور است به هر حال در کشور مطابق قانون، دستگاههای مرجع برای اظهار نظر و آنهم مستند در خصوص صلاحیت افراد، مشخص و معین می باشند. دیگران مجاز به اظهار نظر در خصوص صلاحیت های اخلاقی افراد نیستند اگر چه همه می توانند پیرامون صلاحیت کاری اظهار نظر صرف داشته باشند ولی اجازه تحمیل نظر خود را ندارند.
نکته چهارم: واقعیت این است که کشور در نتیجه تحریم های ظالمانه و رفتارهای ناسنجیده داخلی در شرایط قابل قبول از نظر ارتباطات خارجی نیست و یکی از مهم ترین پیام های رأی 24 خرداد تغییر وضع کنونی در حوزه سیاست خارجی است.
خوشبختانه انتخاب دکتر روحانی با ستقبال چشمگیر جهانیان روبرو شده و امید به گشایش و برون رفت از شرایط کنونی به وجود آمده است. مراسم تحلیف اگر چه نمادین ولی فرصتی برای گسترش دیپلماسی تعامل گرای کشور می باشد. نباید این فرصت همچون بسیاری از موقعیت های دیگر به دست ماجراجویان و افراطیون به تهدید تبدیل شود.
تا کنون به اندازه کافی، دود هزینه سازیهای خود سرانه به چشم مردم مظلوم رفته است. ماجرای حمله به سفارت انگلیس و... از آن نمونه رفتارهای خود سرانه است که تا سالها دودش به چشم مردم خواهد رفت دیگر باید جلوی این نوع خود سری ها راگرفت. به هر روی دنیا باورش شده که فصل جدیدی در ایران شروع شده و بر این اساس آغوشش را باز نموده است.
تجربه هشت سال گذشته نشان دادکه کلیدهای قبلی نه فقط نتوانست قفل های سیاست خارجی را باز نماید که در مواردی خود کلید در قفل گیر کرد و شکست و معما پیچیده تر هم شد. حال اجازه دهید شایدکلید تدبیرآقای روحانی بتواند قفل ها را باز نماید و منافع ملی را بهتر از آنچه تا کنون بوده، تامین نماید. اگر ملاک دلسوزی ها منافع ملی است پس اینقدر بر روی تاکتیک ها زوم نکنید.
خلاصه کلام اینکه همگان باید بپذیرند روز 12 مرداد سال 92 پس از مراسم تحلیف آقای حسن روحانی به صورت رسمی انشاءالله رئیس جمهورکشورخواهد بود. او بالاترین مقام اجرایی کشور است او می بایست پاسخگوی اعتماد مردم باشد باید به احترام رأی مردم به او فرصت داد و اختیاراتش را تمکین کرد اجازه دهیم شاید او بتواند کاری کارستان کند و امید مردم را جامعه عمل بپوشاند.
شنبه، 5 مرداد ماه 1392 برابر با 2013-07-27 ساعت 22:072004- 2024 IranPressNews.com -