قدس آنلاین: شاید باور پذیر نباشد که ماجرای داستان تخیلی و انتقادی یک نویسنده اهل ترکیه تا این حد در اقتصاد ایران رنگ واقعیت به خود بگیرد.
در دوران کودکی و در جریان یکی از اردوهای مدرسه بر حسب اتفاق کتابی از یک نویسنده طنز پرداز و مشهور اهل ترکیه به دستم افتاد. کتاب فرسوده و پاره شده اما تعدادی از داستانهای آن قابل مطالعه بود. یکی از داستانها که تا به امروز اجمالا در ذهن من باقی مانده است، در قالب تعریف قصه تغییر مدیران در یک اداره و معضلات مربوط به رفتار مدیران در دوره مدیریتشان را به نقد کشیده بود.
در داستان نویسنده ترک، مدیر یک اداره در ترکیه دستور داد در زمین خالی مربوط به این اداره یک زمین بازی برای فرزندان کارکنان ایجاد شود. پیش از پایان ساخت این زمین بازی، مدیر اداره تغییر کرد و مدیر بعدی تصمیم گرفت به جای این زمین بازی یک سالن غذاخوری برای کارکنان ساخته شود. پس تاب و سرسره و بقیه وسایل بازی را از بیخ و بن کندند و یک سالن غذاخوری ساختند. تکمیل سالن غذاخوری مصادف شد با تغییر مدیر جدید و مدیر بعدی سالن غذاخوری را غیر ضروری تشخیص داد و دستور داد فیالفور سالن غذاخوری تخریب و به جای آن یک استخر برای کارمندان ساخته شود. سالن غذاخوری را خراب کردند، زمین را کندند و یک استخر جای سالن غذاخوری را گرفت. اما دوره مدیریت مدیر سوم هم دوام چندانی نداشت و به بهره برداری از استخر وصال نداد. مدیر بعدی وجود استخر در اداره را معنیدار ندانست و دستور داد کلا در آن زمین چیزی ساخته نشود. پس استخر را پر کردند و روی آن آسفالت کشیدند و زمین تبدیل به پارکینگ اتومبیلهای کارکنان شد.
در خاطرم نمانده که نویسنده داستان را همینجا به اتمام رسانده یا آن را صاحب دنباله دانسته بود اما در ذهن کودکی من این داستان فقط یک داستان طنز بسیار اغراق شده و غیر قابل باور باقی ماند. حتی وقتی با گذشت زمان دریافتم آنچه در ذهن کودکی ما یک خیالبافی و وهم صرف مینمود در ذهن و دنیای «بزرگ» ترها نه یک بار که به کرات «اتفاق» میافتد باز هم داستان آن نویسنده ترک در ذهن من یک قصه اگزجره و غیر واقعی برای درشتتر نشان دادن رفتارهای غیر مسئولانه بود.
حتی به عنوان یک خبرنگار که بر پیشانی تلاطم اخبار و اطلاعات میزید لااقل تا پیش از شنیدن اخباری درباره طرح جدید مجلس شورای اسلامی باور نمیکردم که روزی داستان آن طنزنویس مشهور ترک چنین به واقعیت نزدیک شود. اگر آنچه رسانهها در این باره گزارش کردهاند رنگ واقعیت به خود بگیرد، یک کابوس واقعی گریبان مدیریت کلان و اقتصاد ایران را گرفته است.
بدون توضیح اضافهای بخوانید:
نمایندگان مجلس در زمستان 89 مصوب کردند: «دولت مکلف است یک یا چهار وزارتخانه را با حفظ اختیارات قانونی به نحوی در وزارتخانههای دیگر ادغام نماید که تا پایان سال دوم برنامه تعداد وزارتخانهها از 21 وزارتخانه به 17 وزارتخانه کاهش یابد. وظایف و اختیارات وزارتخانههای جدید به تصویب مجلس خواهد رسید»
نماینده اصلاحطلب شهر یزد حتی پیشنهاد کرده بود ادغامها شامل معاونتهای رئیسجمهور هم بشود. دولت وزارتخانههای صنایع و معادن و بازرگانی، راه و مسکن و رفاه و کار و تعاون را ادغام کرد و قصد داشت وزارتخانههای نفت و نیرو را نیز ادغام کند تا الزامات قانون برنامه عملیاتی شود.
چندی بعد نمایندگان مجلس تاسیس وزارت ورزش و جوانان را بر خلاف رویه و روح قانون برنامه پنجم-یعنی کوچک و چابکسازی دولت- تصویب کردند و علیرغم مخالفت دولت بر سر خواسته خود پافشاری کردند تا آنجا که برای دولت و رئیسجمهور در قوه قضا پروندهای تشکیل و حتی احضاریهای برای رئیسجمهور ارسال شد.
اما اخیرا خبرها حاکی از این است که با تغییر دولت، نمایندگان مجلس مشغول جمع آوری امضا برای طرح تفکیک وزارتخانههای راه و مسکن شدهاند. از سوی دیگر اخبار بعضی رسانهها حاکی از آن است که:« برخی نزدیکان رئیسجمهور منتخب معتقدند وزارت ورزش و جوانان باید از حالت وزارتخانه خارج شود تا کارایی آن افزایش یابد. بر این اساس بخش ورزش وزارتخانه همچون سابق تبدیل به معاونت رئیسجمهور میشود و بخش جوانان هم زیرمجموعه یکی از وزارتخانهها خواهد شد. با این ساختار جدید، دولت میتواند بدون گرفتن مجوز از مجلس، یکی از وزارتخانههای ادغامی مثل راه و مسکن را از یکدیگر جدا کند.»
و جالبتر از آن تازهترین خبرها حاکی است:« قرار است تعدادی از نمایندگان مجلس طرحی را به تصویب برسانند که بر اساس آن دولت یازدهم بتواند تعداد وزارتخانهها را از 17 به 21 برساند و وزارتخانههایی چون راه و مسکن و صنعت و بازرگانی از هم جدا شوند.»
یکشنبه، 23 تیر ماه 1392 برابر با 2013-07-14 ساعت 10:072004- 2024 IranPressNews.com -