تهران امروز: مشاهدات روانشناسان نشان میدهد كه در كشور ما به ازای هر ازدواج موفق، 3 تا 5 ازدواج هم درگیر طلاق عاطفی هستند
همانقدر كه در 5 سال اول زندگی، تیغ تیز طلاق رسمی، شاهرگ زندگی مشترك زوجهای جوان را تهدید میكند؛ در سالهای پس از آن، طلاق عاطفی در كمین خانوادههای ایرانی است. هرچند طلاق عاطفی نه در جایی ثبت میشود و نه حتی شكلی مرئی دارد كه بتوان تشخیص داد بر كدام سقفها سایه انداخته، اما تاثیرات مخرب آن بر خانواده و جامعه تا آنجا مشهود است كه به اعتقاد دكتر امیرهوشنگ مهریار، روانشناس بالینی، «تا نسلهای آینده نیز ادامه خواهد یافت.»
او كه استاد موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی است، در گفتوگو با تهران امروز با تاكید بر اینكه «نمی توان آمار دقیقی از طلاقهای عاطفی در كشور ارائه كرد»، میگوید:«بر طبق آمار غیررسمی به ازای هر ازدواج موفق بین 3 تا 5 طلاق عاطفی در جامعه ایرانی داریم.» به این ترتیب به نظر میرسد از یكسو طلاقهای رسمی حلقه را بر خانوادههای ایرانی تنگ كردهاند و از سوی دیگر طلاقهای عاطفی كیفیت خانواده را به همخانه بودن تنزل دادهاند تا مردان و زنان بسیاری در خانهای سرد و بیروح زندگی كنند كه در آن نه خبری از محبت است و نه تصمیم گیریهای مشترك. همین است كه از خیانت تا افسردگی، در پرونده سیاه این نوع طلاق به چشم میخورد و هر روز آسیبهای بیشتری را به جامعه تحمیل میكند. دكتر مهریار از عدم آموزش مهارتهای زندگی در مدارس و دانشگاهها بهدلیل عدم برنامهریزی دولتمردان تا انتخاب نادرست همسر را بر این امر تاثیرگذار میداند. با او در این باره به گفتوگو نشستهایم.
طلاق عاطفی در جامعه ایرانی در چه وضعیتی است؟
طلاق عاطفی پنهان است و اطلاعات دقیقی از آمار طلاق عاطفی وجود ندارد در طلاق رسمی افراد موظف هستند كه بروز واقعه طلاق را ثبت كنند اما در طلاق عاطفی وقتی مرد و زنی از روی اجبار و به خاطر ملاحظاتی با هم زندگی میكنند تمایلی به بروز آن ندارند مگر آنكه وقتی به مشاور مراجعه میكنند سر درددلشان باز شود و بخواهند بگویند كه اگر میتوانستند طلاق میگرفتند. مشاهدات روانشناسان نشان میدهد كه در كشور ما به ازای هر ازدواج موفق، 3 تا 5 ازدواج هم درگیر طلاق عاطفی هستند. در همه جای دنیا با كمك مشاوران میزان طلاق عاطفی در جامعه را حدس میزنند. گاهی مراجعه كنندگان به مراكز مشاوره به دلیل افسردگی یا اضطراب مراجعه میكنند اما وقتی ریشه یابی میشود به طلاق عاطفی میرسیم این در حالی است كه مراجعه كنندگان حتی در برابر مشاور هم همه جوره سعی در پنهان كردن این موضوع دارند.
فقدان مهارتهای زندگی چقدر در اختلافات زوجهای جوان تاثیر گذار است؟
اختلافات زوجهای جوان دلایل متعددی دارد هرچند برای همه اختلافات نمیتوان عدم آموزش مهارتهای زندگی به جوانان را به عنوان مهمترین دلیل مطرح كرد اما مواردی چون رابطه صحیح كلامی و مهارتهای لازم برای سخنگفتن و بیان خواستهها از همسر از جمله موضوعاتی است كه در قالب مهارتهای زندگی قرار میگیرند و بیشتر جوانان ما فاقد آن هستند و همین امر تاثیر فراوانی در اختلافات زوجهای جوان دارد. اما بخش عمدهای از اختلافات به دلیل انتخابهای نادرست است. چون با وجود مد شدن زندگی رمانتیك! در بسیاری مناطق، هنوز هم ازدواج در ایران امری است كه در دایره خانواده انجام میشود و نه فرد و نه خانواده او هیچ آموزشی در این باره ندیدهاند و همه براساس سلیقه خود در این باره اقدام میكنند.
به انتخابهای نادرست اشاره كردید چرا انتخاب نادرست در جامعه ما به یك مسئله عمومی مبدل شده است؟
انتخاب همسر هنوز هم در محدوده خانواده قرار دارد، آموزش كاربردی هم در این باره در مدرسه و دانشگاه داده نمیشود. از سوی دیگر خانواده ما هم در این باره آموزشی ندیده است. واقعیت این است كه نظام رسمی و نظام غیررسمی در جامعه ما ارزشهای جداگانهای را ترویج میكند. مثلا در مدرسه به افراد میگویند ساده زیستی. اما ما بسیاری از جوانان را میبینیم كه به دنبال لباس ماركدار هستند چون پوشیدن این لباسها را ارزش میدانند. گذشته از آنكه در نظام آموزشی در داخل كشور دچار تناقض هستیم میان نظام آموزشی داخل كشور با نظام آموزشی كه از خارج كشور از طریق رسانهها به جوانان اطلاعات میدهد هم تضاد وجود دارد و با توجه به پیشرفت تكنولوژی كنترل این امر كار آسانی نیست مگر آنكه دولتمردان بالاخره از جایی شرایط حساس كنونی را درك كنند و بخواهند برای برطرف كردن آن برنامهریزی كنند. مثلا سرانجام تصمیم بگیرند كه مهارتهای زندگی را به جوانان آموزش دهند تا آنها بتوانند روشهای تصمیم گیری را در دانشگاه و مدارس بیاموزند. البته همه اینها به شرط آن است كه با اعتمادسازی، بستر لازم را فراهم كنند. در این صورت هم طلاق عاطفی و هم طلاق رسمی كاهش مییابد چون افراد مهارت زندگی آموختهاند و انتخابهایشان درست است.
آسیب همراه با طلاق عاطفی برای جامعه چیست؟
وقتی زن و مردی از روی اجبار با یكدیگر زندگی میكنند احتمال بروز خیانت نسبت به افرادی كه با همسرشان ارتباط عاطفی دارند بیشتر است چون میخواهند خوشبختی و رضایت از زندگی را در جای دیگری پیدا كنند. گذشته از آن خشونت، تنفر، افسردگی، اضطراب و... از این خانوادهها به فرزندانشان منتقل میشود و بدون شك روی نسلهای بعدی هم تاثیر میگذارد. در چنین مواردی است كه طلاق برای این خانواده سازنده است.
سن زوجین هم در این طلاقها تاثیر دارد؟
طلاق عاطفی معمولا در ازدواجهایی اتفاق میافتد كه در سنین پایینتر ازدواج كردهاند و در زندگیهای مشتركی كه در سنین بالاتر تشكیل شده است، كمتر رخ میدهد چرا كه افزایش سن ازدواج هرچند آسیبهایی دارد اما سبب میشود فرد در شرایطی ازدواج كند كه به میزانی از بلوغ عقلی و احساسی رسیده و از روی هوا و هوس و معیارهای پیش پا افتاده انتخاب نكند. تدبیر و استدلال بیشتری در زندگی خود به كار ببندد.
چرا افراد به طلاق عاطفی تن میدهند؟
وابستگیهای اقتصادی و اجتماعی زوجین به یكدیگر و همچنین داشتن فرزند سبب میشود كه دو نفر پس از آنكه پی میبرند برای هم ساخته نشدهاند هم امكان خاتمه دادن به آن پیوند زناشویی را نداشته باشند. در چنین شرایطی كشش عاطفی و محبت بین همسران از بین میرود و نوعی طلاق غیر رسمی اتفاق میافتد كه به آن طلاق عاطفی میگویند. بنابراین وقتی طلاقی از نظر حقوقی و قانونی اتفاق نمیافتد، طلاق عاطفی رخ داده است. اما چون مشكلاتی وجود دارد. مثلا زن خانه دار است و با خود فكر میكند كه اگر طلاق رسمی بگیرد نمیتواند از نظر اقتصادی مستقل زندگی كند و یا میخواهد فرزندش آسیب نبیند. گاهی نیز نگاه بدی در جامعه نسبت به طلاق وجود دارد. در بسیاری از شهرهای كوچك هنوز هم طلاق قبیح است و افراد وقتی اسم طلاق را میشنوند مانند یك شهروند كه در كلانشهرها زندگی میكند، از خود واكنش نشان نمیدهند. بنابراین هم زن و هم مرد به شرایطی تن میدهند كه بدون شك از ابتدا مطلوب هیچیك نبوده است. اما این موضوع دلیل نمیشود كه بگوییم طلاق عاطفی در شهرها بیشتر از روستاهاست. در روستاها هم طلاق عاطفی وجود دارد اما چون حاكمیت سنتها بیشتر است كمتر بروز داده میشود.
طلاق عاطفی در چه دورهای از زندگی رخ میدهد؟
طلاق عاطفی عموما در سالهای نخست زندگی رخ نمیدهد. عموما در سالهای نخست هر چقدر هم كه معیارهای انتخاب همسر سطحی باشد، میان زن و شوهر كششها و علایقی وجود دارد و یا حتی اگر علاقهای در این حد وجود نداشته باشد این امید وجوددارد كه ممكن است شرایط تغییر كند. معمولا طلاق عاطفی از سالهای پنجم و ششم زندگی رخ میدهد یعنی وقتی كه افراد امید به تغییر همسر را از دست میدهند و البته از طلاق رسمی هم ناامید هستند و به تدریج فاصله میان آنها بیشتر و بیشتر میشود. در طلاقهای عاطفی اینگونه نیست كه لزوما دو نفر هیچ ارتباط عاطفی با یكدیگر نداشته باشند. در نوعی از طلاق عاطفی بسته به تغییر موقعیت، تغییرات خلقی و روحی و روانی كه در افراد رخ میدهد، ممكن است كه رابطه بین آنها بهبود پیدا كند یعنی میزان عدم علاقه كاهش یا افزایش پیدا كند. اما این بهبود موقت است و با تغییر شرایط دوباره وضعیت بهحالت قبلی برمیگردد تا جایی كه دیگر روابط زناشویی آنها حذف میشود و آنها تنها بهعنوان دو همخانه در كنار یكدیگر زندگی میكنند.
چهارشنبه، 12 تیر ماه 1392 برابر با 2013-07-03 ساعت 11:072004- 2024 IranPressNews.com -