*مهندس زیرک زاده(یاروهمراهِ دکترمصدّق در روز28مرداد):«دراین روز،مصدّق حتّی با نزدیكترین یارانش مشورت نكرد و آنچه را كه میاندیشید به كسی نگفت. مصدّق نقشهء خود را داشت و حاضر نبود در آن تغییری بدهد».
*دکترسنجابی: «فقط برای من عجیب است كه چطور شده بود كه از طرف دولت دكتر مصدّق،به طرفداران دكتر مصدّق دستور داده شد كه روز 28 مرداد به خیابان نیایند و تظاهرات نكنند... به همه دستور داده بودند كه در خانههایتان بمانید!».
* دکترمصدّق خطاب به وکیل مورداعتمادخود(سرهنگ بزرگمهر):بهترین حالت،همین بودکه پیش آمد!
****
اشاره:
مراسم یکصدوسی ویکمین زادروزدکترمحمدمصدّق( درشهرکلن آلمان) ونیزکنفرانسی بنام«28مرداد 1332»درلندن(هردو مراسم درتاریخ 26مه2013)باردیگرماجرای سقوط آسان وحیرت انگیزدولت دکترمصدّق را درمرکزتوجّهء برخی از پژوهشگران قرارداده است.تاریخنویسان سُنّتی دراین باره، بیشتربه «عوامل خارجی»ونقش افسانه آمیز«کرمیت روزولت» عنایت دارندوازاندیشه،عزم وارادهء شخصی دکترمصدّق درروز28مرداد32 غافل اند،درحالیکه رهبران برجسته درلحظات حسّاس وسرنوشت ساز، بااندیشه وارادهء شخصی خود،مسیرحوادث را رقم می زنند.
خوشبختانه درسال های اخیرباانتشارخاطرات برخی ازناظران وشاهدان اصلی ماجرا،بسیاری ازافسانه سازی ها وابهام های مربوط به این رویدادمهم،روشن گردیده است.مقالهء حاضربانگاه به این خاطرات وباتوجه به عزم واندیشهء دکترمصدّق در روز 28مرداد،بدنبال طرح پرسش هاوتامّلات تازه ای دربارهء سقوط آسان وحیرت انگیزدولت مصدّق می باشد.
****
در روز 28 مرداد،دکتر مصدّق در برابر یك موقعیـّت تراژیك قرار گرفته بود، انتخاب آگاهانه در برابر دو سرنوشت كه میبایست انجام میگرفت و مصدّق بهای آن را میپرداخت:
1-تن دردادن به یک جنگ داخلی واحتمال تصرّف قدرت توسط سازمان نظامی حزب توده؟
2-یاعقب نشینی آگاهانه وانفعال خردمندانه دربرابرمخالفان؟
دکترمصدّق باآینده نگری،ایراندوستی وتدبیرشخصی،راه ِ دوم را برگزید.اوباآگاهی از آرایش نیروهای خودویاران دیروزش(که اینک بسیاری ازآنان وی را«هیتلر»و«چنگیز»خطاب می کردند)ضمن تعلّل یا امتناع از فراخواندن مردم برای مقابله با «کودتاچیان» وخصوصاًبا رد پیشنهاد رهبران حزب توده برای مقابلهء قهرآمیز با«كودتاچیان»، در برخورد با رویدادهای 28مرداد، نقش ونقشهء دیگری درسر داشت، نقش و نقشه ای كه در سخن ِ مصدّق به دکترغلامحسین صدیقی (وزیر كشورش)مبنی بر «با مطالعاتی كه كرده ام»، ویا درسخن ِ مهندس زیرك زاده معنا می یافت:
-«مصدّق[در28مرداد] نقشهء خود را داشت و حاضر نبود در آن تغییری دهد».
بنظرمی رسدکه واگذاری توأمان سه بازوی نظامی دولت (ریاست گارد گمرك، ریاست شهربانی كلّ كشور و فرمانداری نظامی تهران) در روز28 مرداد به سرتیپ محمّد دفتری توسط شخص ِ دکترمصدّق برای تحقّق همین «نقش و نقشهء دیگر» بود.
دکترمحمدعلی موحّد-باعلاقه واخلاص فراوان نسبت به دکترمصدّق-بدرستی یادآورمی شود که «درفاصلهء25-28مرداد-باآن موج واحساسات که بالاگرفته بود-وفشارهائی که یاران نزدیکش بر او واردمی کردند،مصدّق،شرط احتیاط را فرونگذاشت و[برخلاف جمهوریخواهی کسانی ماننددکترحسین فاطمی]به تغییررژیم تن نداد،گوئی اومسیرحوادث را ازپیش می دانست...ازاین رو،درروز28مرداد، مصدّق حتّی با نزدیكترین یارانش مشورت نكرد و آنچه را كه میاندیشید به كسی نگفت و تمام بار مسئولیـّترا خود بر دوش گرفت»1.
مهندس زیركزاده نیزكه از ساعات اولیـّه روز 28 مرداد در خانهء مصدّق بود، میگوید:
«در آن روز، واضح بود كه دكتر مصدّق مردم را در صحنه نمیخواهد. از همان ساعات اوّل كه خبر آشوب به نخستوزیری رسید تمام آنهائی كه در آن روز در خانهء نخستوزیر (بودند) بارها و بارها، تكتك و یا دستهجمعی از او خواهش كردند اجازه دهد مردم را به كمك بطلبیم، موافقت نكرد و حتّی حاضر نشد اجازه دهد با رادیو مردم را باخبر سازیم. من هنوز قیافهء خشمناك دكتر فاطمی را در خاطر دارم كه پس از آن كه اصرارش ـ برای باخبر كردن مردم ـ به جائی نرسیده بود از اطاق دكتر مصدّق خارج شده، فریاد زد:
ـ «این پیرمرد آخر همهء ما را به كشتن میدهد...»
مصدّق با تقاضای او [دكتر فاطمی] برای خبر كردن مردم[ازطریق رادیو]مخالفت كرده بود. مصدّق نقشه خود را داشت و حاضر نبود در آن تغییری بدهد... »2
دكتر سنجابی نیزضمن تأكید بر وفاداری عموم ارتشیان به مصدّق، با شگفتی فراوان یادآور میشود:
«فقط برای من عجیب است كه چطور شده بود كه از طرف دولت دكتر مصدّق، دستور به طرفداران دكتر مصدّق داده شد كه روز 28 مرداد به خیابان نیایند و تظاهرات نكنند. نتیجه این شد كه روز 28 مرداد، هیچ یك از طرفداران مصدّق توی خیابان نبودند، برای اینكه به همه دستور داده بودند كه در خانههایتان بمانید.»3
ستوان محمّد علی عموئی (عضو سازمان افسران حزب توده) نیز تأكید میكند:
«تعجـّب و حیرت همگان نه از بابت كودتا و كودتاگران، بلكه از بیعملی و انفعال دولت ملّی مصدّق بود با آنهمه هوادار و امكانات حكومتی، و حزب تودهء ایران با آن تشكیلات نسبتاً منسجم و سازمان نظامی»4
این«خالی کردن میدان»یاانفعال فعّال ِ مصدّق درمقابله با«کودتاچیان»راچگونه می توان توضیح داد؟
واقعیّت این بودکه مصدّق باوجودبرخی عصبیّت ها وعصبانیّت هایش(خصوصاً درتهدیدبه قتل ِ نخست وزیروقت،سرلشکر رزم آرا، درصحن مجلس شورای ملّی)- اساساًـ مرد اصلاح ومسالمت و مدارا بود و نه مرد ِشورش واغتشاش و انقلاب. ما چنین عقبنشینی و تاكتیكی را ـ بارها ـ در زندگی سیاسی مصدّق شاهد بودیم، از جمله در تیرماه 1331 كه طی آن، مصدّق ضمن استعفای محرمانه و غیرمنتظرهء خود و با «خالی گذاشتن میدان»، نه استعفای خود را از رادیو اعلام كرد و نه دلایل آن را با نزدیكترین همكارانش در میان گذاشت5، بقول كاتوزیان:
«این هم نمونهای دیگر از وجود دو نیروی دیالكتیكی در سرشت مصدّق بود: جنگیدن بدون هراس و با توان بی حدّ و مرز در زمانی كه هنوز امیدی میبیند، و بعد، تغییر جهتی به همین قدرت و عقبنشینی كامل در زمانی كه همه چیز را از دست رفته میداند... »6
با توجـّه به تاكتیكها و عقبنشینیها و ابراز خستگیهای مصدّق که خودرا «فدائی بازنشسته»می نامید7 و یكسال پیش معتقد بود: «مردم از دولتی كه زیاد سر كار بماند حمایت نمیكنند و خسته میشوند»8روند شكلگیری «نقش و نقشهء دکترمصدّق درروز 28 مرداد» را میتوان چنین ترسیم كرد:
1 ـ حضور قدرتمند و روزافزون حزب توده و اقدامات ضدسلطنتی هواداران آن حزب، از مدّتها پیش مردم را عمیقاً نگران ساخته بود، آنچنانكه بقول خلیل ملكی:
«روشنفكران و دانشگاهیان نگران و حیران بودند و از خود میپرسیدند به كجا میرویم؟ در حالی كه پشتیبانان نهضت مردّد و نگران میگردیدند... بازاریها صریحاً از این اوضاع ناراضی بودند. عدّهای از بازرگانان اصفهان و سایر شهرها به تهران آمده و از رجال نهضت میپرسیدند: آیا واقعاً مملكت كمونیستی خواهد شد؟»9
بابک امیرخسروی ضمن اشاره به اخلالگریها و اغتشاشهای حزب توده در ایجاد ترس و نگرانی در میان مردم و تأثیرات این حوادث برعزم وارادهء دکترمصدّق، تأكید میكند:
«نتیجه آن شد كه تمام توجـّه دكتر مصدّق، ستاد ارتش و نیروهای انتظامی به سوی حزب توده معطوف گردید... مهار كردن حزب توده در رأس برنامهها قرار گرفت. تصمیمات كمیسیون امنیـّت در صبح روز 27 مرداد در منزل دكتر مصدّق، اعلامیـّههای حكومت نظامی و شهربانی كلّ كشور در همان روز در بارهء ممنوع ساختن میتینگها و تجمّعات غیرمجاز، دستور دكتر مصدّق مبنی بر دخالت سربازان و نیروهای انتظامی در عصر و شب روز 27 مرداد برای پراكنده ساختن تظاهرات جمهوریخواهانهء تودهایها و تصمیمگیریهای وی در صبح روز 28 مرداد، نمونههای آنست»10.
2 ـ سه هفته پیش از 28 مرداد، سرلشكر زاهدی (كاندید مخالفان مصدّق برای نخستوزیری) بطورسئوالانگیزی بدستور مصدّق از تحصّن مجلس شورای ملّی رهائی یافت و بااتومبیل رئیس مجلس ِهوادارمصدّق(دکترعبدالله معظمی)به خانه اش منتقل شد،درحالیکه سرلشکرزاهدی تحت تعقیب دولت مصدّق بود و حتّی برای دستگیری وی جایزهای نیز تعیین شده بود!
3 ـ مصدّق در سراسر روزهای 25-28 مرداد در جستجوی شاه بود و به پسرش (دكتر غلامحسین مصدّق) گفته بود:
«میخواهم ببینم حالا كه مرا عزل كرده، كجا گذاشته رفته؟ چكار كنم؟ مملكت را دست چه كسی بسپارم بروم؟»11
4 ـ در 26 مرداد، هندرسون از طریق بیروت به تهران بازگشت و در فرودگاه، دكتر غلامحسین مصدّق (به نمایندگی از پدرش) از سفیر آمریكا استقبال كرد.
5 ـ در بامداد 27 مرداد، بدستور مصدّق، اعلامیـّهء فرمانداری نظامی تهران، هرگونه تظاهرات ضدسلطنتی را ممنوع ساخت12. این اعلامیـّه بطور آشكاری متوجـّه تظاهرات ضد شاهی ِ هواداران حزب توده بود كه پس از 25 مرداد و خروج شاه از ایران، گسترش بیسابقهای یافته بود.
6 ـ در عصر روز 27 مرداد مصدّق معتقد شده بود:
«از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه درخواست شود تا هرچه زودتر به ایران مراجعت فرمایند»13
7 ـ اوج دستگیری و سركوب تظاهركنندگان تودهای در شامگاه 27 مرداد و همزمان با دیدار هندرسون با مصدّق بود، گوئی كه مصدّق میخواست به هندرسون چنین وانمود كند كه كنترل اوضاع را در دست دارد و خطری از جانب حزب توده نیست.
8- برطبق برخی منابع،در این دیدار، هندرسون ضمن ابراز نگرانی از حضور تودهایها و با اشاره به فرمان عزل مصدّق، به وی گفته بود:
«دولت آمریكا دیگر نمیتواند حكومت او(مصدّق) را به رسمیّت بشناسد و به عنوان نخستوزیر قانونی با وی معامله كند... دولت آمریكا، دولت زاهدی را تنها دولت رسمی و قانونی ایران میداند...»14
9 ـ پس از دیدار هندرسون، مصدّق دستور دستگیری و سركوب تودهایها را صادر كرد15بطوریكه بقول نورالدّین کیانوری:حدود 600 نفر از افراد، مسئولین و كادرهای حزب توده دستگیر شدند و این امر، ضربهء بسیار مهلكی بر ارتباطات حزب توده وارد ساخت16.
10 ـ در غروب 27 مرداد، مصدّق، نامهء حمایتآمیز آیتالله كاشانی برای مقابله با كودتا را رد کردودرپاسخی کوتاه
به آیتالله كاشانی نوشت:
«مرقومه حضرت آقا توسّط آقا حسن آقای سالمی زیارت شد، اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملّت هستم، والسلام».17
11 ـ امّا به نحو عجیب و سئوالانگیزی، مصدّق درهمان روزودر روز 28 مرداد، از ملّت خواست تا از تهران خارج شوند و یا در خانههایشان بمانند و از انجام هرگونه تحـّرك و تظاهراتی خودداری كنند.
12 ـ با توجـّه به حضور و آمادگی توانمند حزب توده18، مصدّق، بدرستی، ادامهء نبرد را دیگر به سود خود و به صلاح ملّت ایران نمیدانست و بهمین جهت در بامداد 28 مرداد، پیشنهاد دكتر فاطمی مبنی بر: «به ستاد ارتش دستور داده شود تا اسلحه در اختیار تودهایها بگذارند» را رد كرد19. مصدّق همچنین، درخواست رهبران حزب توده برای «توزیع ده هزار قبضه تفنگ و سلاحهای سبك به منظور دفاع از دولت مصدّق» را رد نمود20
. به روایت ستوان عموئی:
در روز 28 مرداد سازمان افسران حزب توده «بیش از هر زمان و پیش از هر كس، چشم انتظار دریافت مأموریـّتی درخور بود. هیأت دبیران [سازمان افسری] در انتظار اشارهء رهبری حزب، در كلیهء شاخههای سازمان آمادهباش اعلام میكند. اعضای سازمان به عنوان آخرین دیدار، با همسران و سایر اعضای خانوادهء خود، وداع میكنند و مسلّح به مركز تجمِع شاخهء سازمان افسران رو میآورند»21.
سرگردفریدون آذرنور (عضو بلندپایهء سازمان افسران حزب توده) نیز تأكید میكند:
«تمام 243 عضو سازمان افسران در تهران، در روز 28 مرداد در انتظار دستور از بالا بودند كه وارد عمل شوند. در بین آنها، 29 افسر هوائی، 7 افسر توپخانه، 9 افسر سوار، 17 افسر پیاده، 25 افسر مهندس، 23 افسر ژاندارمری بودند كه هركدام متناسب با وضع شغلی، امكانات خود را داشتند...»22
13 ـ مصدّق، ضمن رد پیشنهاد كمك رهبران حزب توده برای مقابله با كودتا، با وقتكُشی ِ آشكار و «مهلت خواستن»! یا «سر ِ كار گذاشتن ِ» رهبری حزب توده23 ،كوشید تا در روز 28 مرداد، نیروهای رزمندهء حزب توده را عقیم یا بلاتكلیف بگذارد24. مهندس زیركزاده، ضمن ابراز خوشحالی از ردّ پیشنهاد كمك حزب توده توسّط مصدّق و نجات ایران از خطر كودتای این حزب، تأكید میكند:
«از اواخر سال 1324 تا مرداد 1332 حزب توده هر وقت میخواست میتوانست با یك كودتا تهران را تصـّرف كند... بخوبی میبینیم كه مصدّق[در28مرداد] با رد كمك حزب توده چه خدمت بزرگی به ملّت ایران كرده است»25.
14 ـ مصدّق ـ باوجود اصرار و پافشاری یاران نزدیكش از تقاضای كمك ِ مردمی توسّط رادیو خودداری كرد.
15 ـ آزادکردن«ارنست پرون»،«از عوامل دست اول كودتا»،«جاسوس انگلیس درایران» و«یکی ازمحارم نزدیک شاه»26 ،نشانهء دیگری ازتغییرعزم وارادهء دکترمصدّق درروز28مردادبود .به روایت سرهنگ حسینقلی سررشته (رئیس دژبان تهران و از افسران هوادار مصدّق در فرمانداری نظامی تهران):
«در صبح روز 25 مرداد، مأمور شدم ابوالقاسم امینی، وزیر دربار را دستگیر كنم... تمام قصرها را بازدید كردم ولی اثری از وزیر دربار بدست نیامد. در مجاورت كاخ سعدآباد ساختمانی را مشاهده كردم كه آنتنهای بلندی داشت. برای بازرسی، داخل آن ساختمان شدم، دیدم سرهنگ حسینقلی اشرفی، فرماندار نظامی تهران، ارنست پرون را ـ كه مقیم آن ساختمان بود ـ دستگیر كرده و اثاثیه و نوشتههای بسیاری را از داخل قفسهها در چمدانهائی جا میدهد تا به همراه متّهم (ارنست پرون) به فرمانداری نظامی بیاورد. متوجـّه شدم آنتنها نیز متعلّق به دستگاه بیسیمی است كه ارنست پرون با آن، با نقاط دور و نزدیك میتوانست تماس داشته باشد...»27
امّا بدستور دكتر مصدّق، «ارنست پرون» بزودی آزاد میشود و در عوض، سرهنگ اشرفی (فرماندار نظامی تهران و دستگیر كنندهء پرون) بازداشت میگردد!. سرهنگ سررشته ضمن ابرازتعجّب ازاین اقدام مصدّق،تأكید میكند كه: سرهنگ اشرفی با كودتاچیان همكاری نداشت و توقیف او، كمك بزرگی به كودتا بود! 28
بدین ترتیب، تا ظهر 28 مرداد، شهر تهران فاقد فرماندار نظامی بود. در چنان شرایطی، با توجـّه به تشدید و تراكم تظاهرات پراكنده مردم تهران، در حوالی ظهر 28 مرداد سرتیپ محمّد دفتری، ازبستگان دكتر مصدّق ـ كه «از نزدیكان شاه شمرده میشد»29 و معروف به همكاری با «كودتاچیان» بود30، با وجود مخالفت شدید سرتیپ ریاحی، رئیس ستاد ارتش مصدّق و دیگران، بدستور و اصرار مصدّق، ضمن حفظ ریاست نیروهای مسلّح گمرك، به ریاست فرمانداری نظامی تهران و نیز به ریاست شهربانی كلّ كشور منصوب شد!
16 ـ با توجـّه به پیوند فامیلی بین مصدّق و سرتیپ دفتری و وابستگی آشكار سرتیپ دفتری به شاه وسرلشکرزاهدی، مصدّق با انتصاب وی به ریاست شهربانی كلّ كشور و نیز فرمانداری نظامی تهران، شاید میخواست تا با ایجاد نوعی «حفاظ فامیلی و امنیـّتی»، خود و یارانش را از آسیبهای احتمالی نیروهای مخالف، مصون و محفوظ بدارد31 و در عین حال از كشت و كشتار و وقوع یك جنگ داخلی جلوگیری كند32.
17 ـبا چنین اقداماتی از حوالی ظهر 28 مرداد 32 تظاهرات در تهران تغییر شكل یافت33: در حالیكه در صبح 28 مرداد، مصدّق، دعوت خسروخان قشقائی برای عزیمت به جنوب را رد كرد34 و هواداران مصدّق بدستور او از آمدن به خیابانها خودداری كردند و به اشارهء مصدّق حتّی دانشگاهها و مدارس و بازارها تعطیل شده بودند35، رئیس شهربانی كلّ كشور و فرماندار نظامی جدید تهران (سرتیپ محمّد دفتری) با داشتن فرمان دكتر مصدّق برای استقرار نظم و سركوب تظاهركنندگان ضد شاهی، آماده بود. به گفته مصدّق:
«سرتیپ دفتری در اروپا بود، من او را خواستم و به ریاست گارد مسلّح گمرك منصوب كردم... در آن روز [28 مرداد] تلفن كردم به وزیر كشور كه «شما حكم ریاست شهربانی را به سرتیپ دفتری بدهید»، برای اینكه او [سرتیپ دفتری] بتواند كار مؤثّری كند، تلفن كردم به ستاد ارتش، به آقای سرتیپ ریاحی كه حكم فرمانداری نظامی را هم به او[سرتیپ دفتری] بدهند».36
این«کار موثر»چه بودکه مصدّق درآن لحظات حسّاس وسرنوشت ساز ازسرتیپ دفتری انتظارداشت؟درحالیکه وابستگی سرتیپ دفتری به درباروسرلشکرزاهدی برای مصدّق وعموم رهبران جبههء ملّی روشن وآشکار بود!
منوچهر فرمانفرمائیان، دولتمرد و كارشناس برجستهء نفت و از بستگان نزدیك دكترمصدّق كه در بامداد 28 مرداد با پسرمصدّق (غلامحسین مصدّق) قرار ملاقات داشت، یادآور میشود:
در روز 28 مرداد:«دیدم چند كامیون سرباز میآید و فریاد «زنده باد!» شنیده میشود، ولی درست معلوم نبود چه كسی را میگفتند. حدس زدم مصدّق تصمیم گرفته كلَك شاه را بكنَد و این كامیونها هم برای تشویق مردم به خیابان آمدهاند، ولی نزدیكتر شدم و شنیدم میگویند «زنده باد شاه!» خیلی عجیب بود! چطور جرأت میكردند چنین بگویند و چطور هزاران مردمی كه در اطراف بودند اعتنائی به آنها نمیكردند؟ ما ناظر تحـّول عمیقی بودیم...»37
سرهنگ نجاتی (عضو نیروی هوائی هوادار مصدّق) كه در روز 28 مرداد برای دفاع از اقامتگاه مصدّق شتافته بود، به یاد میآوَرَد:
«عجیب اینكه هزاران تن از مردم تهران در كنار خیابانها یا بر پشتِ بامهای مجاور خانهء مصدّق، نظارهگر اوضاع و در انتظار پایان ماجرا بودند!»38
مهندس عـّزتالله سحابی، از فعّالان ملّی ـ مذهبی میگوید:
«... ما بچههای انجمن (اسلامی دانشجویان) این نگرانی را داشتیم كه تودهایها دارند میبرند، یعنی كشور كمونیستی میشود... ما نگران حاكمیـّت كمونیستها بودیم. بعد از 25 مرداد و شكست كودتای اوّل، تصـّور ما این بود كه كودتا تمام شده و ایران دارد به سمت یك جریان كمونیستی میرود. این نگرانی موجب شده بود كه در آن 3-4 روز، بیطرف بودیم»39.
دكتر ابراهیم یزدی، رهبر«نهضت آزادی ایران» نیز تأكید میكند:
«اگر در آن زمان از هر ملّیگرائی میپرسیدند كه بین دربار و كمونیسم (حزب توده) كدام گزینه را انتخاب میكنید؟ همگی بدون شك، دربار را انتخاب میكردند»40.
خلیل ملكی ـ كه در رابطه با انحلال مجلس و انجام رفراندوم با مصدّق اختلاف داشت و یك ماه پیش از 28 مرداد، به مصدّق هشدار داده بود كه: «این راهی كه شما میروید، به جهنّم است ولی ما تا جهنّم هم بدنبال شما خواهیم آمد!»41 در اعلامیـّهء «حزب نیروی سوم»، در بارهء 28 مرداد چنان سخن گفت كه موجب حیرت و انتقاد شدید یارانش گردید، چرا كه در آن اعلامیـّه، ملكی نه از كلمهء كودتا استفاده كرده بود و نه از ضرورت بازگشت دولت دكتر مصدّق و ادامهء مبارزه برای تحقّق هدفهای نهضت ملّی سخنی گفته بود!42 آیا خلیل ملكی، آنچه را كه در روز 28 مرداد اتّفاق افتاده و به چشم خویش دیده بود ـ اساساً ـ كودتا نمیدانست؟!43
بابك امیرخسروی،عضوبرجستهء حزب توده و از كادرهای فعـّال در روز 28 مرداد نیزضمن رد«افسانه سازی ها،خُزعبلات ودروغپردازی های کرمیت روزولت درکتاب ضدکودتا»44، درگفتگوئی با نگارنده نیزتأكید كرده:
«بدوراز تعصّبات سیاسی-ایدئولوژیک ِ گذشته و دریک ارزیابی تازه، اینك من، بیش از گذشته، واژهء «كودتا» را برای تبیین رویداد 28 مرداد 32، نادرست میدانم».45
دکترمصدّق،بعدها،به وکیل مورداعتمادخود(سرهنگ بزرگمهر)گفته بود:
-بهترین حالت،همین بودکه پیش آمد! 46
_____________________
پانوشت ها:
1 ـ موحّد،محمدعلی،خواب آشفتهء نفت ج2، ص857
2 ـ زیركزاده،احمد، پرسشهای بی پاسخ درسالهای استثنائی، ص311، همچنین نگاه كنید به صص140و 304
3ـ سنجابی،22کریم،امیدهاوناامیدی ها، ص 145، تاریخ شفاهی هاروارد، ص10 (نوار شماره12) مقایسه كنید با حیرت و شگفتی احمد زیركزاده وانورخامهای در این باره: زیركزاده، صص303-304 ؛ خامهای، گفتگو با روزنامه شهروند، بمناسبت 28 مرداد، شهریورماه 1386
4 ـ عموئی،محمدعلی،دُرد ِزمانه، ص73
5 ـ برای نمونههائی از تردیدها و عقبنشینیهای دكتر مصدّق نگاه كنید به: مصدّق، خاطرات وتالمات، ص248؛ مصدّق، نامهها، ج1، صص105 و 164؛ مكّی، خاطرات سیاسی، ص184؛ مكّی، وقایع سیام تیر 1331، صص 16-17؛ نامههای دوستان [به دكتر محمود افشار]، ص217؛ موحـّد، پیشین، ج2، ص1056؛ آوانسیان، اردشیر، خاطرات، صص467-468
6ـ كاتوزیان،محمدعلی،مصدّق ومبارزه برای قدرت درایران، ص20
7ـ مصدّق، نامهها، ج1، ص105
8 ـ موحـّد، پیشین، ج1، ص432 به نقل از یادداشت 18 خرداد 1331 مهندس كاظم حسیبی
9 ـ ملكی، نهضت ملّی و عدالت اجتماعی، ص205. برای آگاهی بیشتر از نظرات سیاسی خلیل ملكی نگاه كنید به:آسیب شناسی یک شکست،چاپ چهارم،صص459-483.
10 ـ امیرخسروی،بابک،نظرازدرون به نقش حزب تودهء ایران، صص617-618، مقایسه كنید با روایت سرهنگ حسینقلی سررشته،خاطرات من(یادداشتهای دورهء1310-1334)،ص109
11ـ دكتر غلامحسین مصدّق، تاریخ شفاهی هاروارد، ص 12 (نوار شماره 12)
12 ـ روزنامه اطّلاعات، سهشنبه 27 مرداد 32؛ مصدّق در محكمه نظامی، ج2، ص495
13 ـ مصدّق،پیشین،صص272-273؛ سنجابی، پیشین، ص148
14- New York Times, August 19, 1953
خواندنیها، شمارهء 96، سال 13، 31 مرداد 1332؛ اتابكی وبنی احمد،پنج روز رستاخیزملّت(مجموعهء گزارش روزنامه ها)، ص184؛ موِحّد، پیشین، ج2، صص827-828
15 - New York Times, August 19, 1953 ; Roosevelt, pp. 182-185
روزنامهء كیهان، 29 مرداد 1332؛ اتابكی، پیشین، ص116؛ مقایسه كنید با: غلامحسین صدیقی در گفتگو بانشریهء دنیا، 20 شهریور 1358.
16 ـ كیانوری،نورالدین،خاطرات، ص268؛ كیانوری، «حزب توده و مصدّق»، نامهء مردم، شمارهء 1 و2، 1359، صص5-6
17 ـ برای متن نامه آیتالله كاشانی و بحثهای مربوط به آن، نگاه كنید به مقاله دكتر محمّد حسن سالمی در: فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، شمارههای 6-7، 1376، صص154-168؛ كاتوزیان، پیشین، صص213 و218
18 ـ به روایت كیانوری: در 28 مرداد، حزب توده، تنها از بخش كارگری، میتوانست 25 هزار كارگر را به خیابانها بفرستد...كیانوری،پیشین، ص278.
19 ـ مكّی،پیشین، صص411-412
20- Foreign relations..., vol X, n° 362n p.784
مقایسه كنید با شایگان، سیـّد علی، خاطرات، صص9-10؛ كیانوری،پیشین، ص276
21ـ عموئی، پیشین، صص71-72
22 ـ امیرخسروی، پیشین، ص712؛ همچنین نگاه كنید به روایت فریدون آذرنور، در: كیانوری و ادّعایش، صص263 و266
23 ـ نگاه كنید به: كیانوری، پیشین، صص276-277؛ جوانشیر، ف.م.، صص311-313؛ فیروز، مریم (همسر كیانوری)، خاطرات، ص106
24 ـ برای نمونههائی از سرگردانی و بلاتكلیفی نیروهای رزمنده حزب توده در روز 28 مرداد، نگاه كنید به: جوانشیر، پیشین، صص308-309؛ گذشته چراغ راه آینده، صص629 و 676؛ عموئی، پیشین، صص71-73؛ امیرخسروی،پیشین، ص654 و683 و685؛ ورقا،ماشاالله،فروریزی حکومت مصدّق ونقش حزب تودهء ایران،صص46-50
25 ـ زیركزاده، پیشین، صص322-325
26ـ نجاتی، پیشین،صص362-363
27-سررشته،حسینقُلی،خاطرات من(یادداشت های دورهء 1310-1334)،صص110-111، مقایسه كنید با نجاتی،پیشین،صص413 و603.
28 - سررشته،پیشین، صص120-121
29 زیركزاده، پیشین، ص141؛ سررشته، پیشین، ص120
-30نجاتی،پیشین،ص604-605
31 ـ موحـّد، پیشین، ج2، صص867-868
32-زیركزاده، پیشین، ص313
33 ـ عاقلی،باقر،روزشمارتاریخ ایران ازمشروطه تاانقلاب اسلامی، ج1، ص351
34 ـ مصدّق، نامهها، ص404
35ـ نگاه كنید به: اتابكی، پیشین، صص187-189؛ سنجابی،تاریخ شفاهی هاروارد، ص1069 (نوار شماره 12)؛ موحّد، پیشین، ج2، صص827-828؛ امیرخسروی، پیشین، ص618؛ ملكی، پیشین،ص105؛ كاتوزیان، پیشین، ص234؛ آبراهامیان،یرواند،ایران بین دوانقلاب،ص252
36 ـ مصدّق در محكمهء نظامی، ج2، ص481
37ـ فرمانفرمائیان،منوچهر،ازتهران تاکاراکاس(نفت وسیاست درایران)، ص722
38 مصدّق، دولت ملّی و كودتا (مجموعه گفتگوها و مقالات)، بكوشش مهندس عـّزتالله سحابی، ص227
39ـ نشریهء شهروند امروز، بمناسبت 28 مرداد، شهریور 1386.
40ـ سخنرانی دکترابراهیم یزدی در تالار شیخ انصاری دانشكدهء حقوق دانشگاه تهران، به تاریخ 21 اسفندماه 1384
41 ملكی، خاطرات سیاسی، ص104؛ سنجابی، پیشین، ص138
42ـ نگاه كنید به: حجازی،مسعود،رویدادهاوداوری، صص115-118.
43- برای متن اعلامیهء «حزب نیروی سوم» بقلم خلیل ملكی نگاه كنید به:حجازی،پیشین، صص129-135
44-امیرخسروی،پیشین،صص535-566 و....
45ـ گفتگوی تلفنی نگارنده با بابك امیر خسروی، 15 می 2011
46-برهان،عبدالله،مصاحبه باسرهنگ جلیل بزرگمهر،کارنامهءحزب توده ورازشکست مصدّق،ج2،ص 190
2004- 2024 IranPressNews.com -