روزنامه بهار: * پارچههای انگلیسی وقتی به بازار جنوب رسیدتعداد دستگاههای بافندگی شیراز از 500 واحد به 10 واحد کاهش پیدا کرد
چرخ در حوالی تاریخ ریشههای توسعه در ایران را به وضوح به تصویر میکشد. در چند هفته گذشته ما هم با گشودن پنجره تاریخ سعی کردیم تا راهی به عمق توسعه در ایران پیدا کنیم. امروز و در این گزارش تاثیر استقرار قاجار و سلطه اروپاییها را بر ساختار اجتماعی و زندگی مردم ایران در دوره حکومت فتحعلیشاه بررسی میکنیم.
با در نظر گرفتن برآوردهای موجود، میتوان گفت تصویر جمعیتشناسی ایران عهد قاجار همچون دورههای گذشته دشوار است و درباره آن اختلاف نظرهای شدیدی وجود دارد. منابع مختلف البته جمعیت ایران را بین پنج تا 10میلیون نفر برآورد میکنند. یکی از علل عمده این نوسان بزرگ، دشواری تخمین جمعیت ایلی ایران است، یکی دیگر از علل نوسان آمارها، الحاق گرجستان و سایر مناطق قفقاز پس از عهدنامههای ترکمنچای و گلستان به روسیه است که حدود یکمیلیون نفر از جمعیت ایران را کاهش داد. جمعیت در این دورانها در اثر جنگها، دورههای قحطی و بیماریهای کشنده همواره در نوسان بوده است. در دوره فتحعلیشاه با کم شدن قدرت نظامی و اعتبار ایلات و بعدها با شیوع قحطی و چشمانداز بهتر کاشت محصولات پولی و یکجانشینی، جمعیت آنها روند رو به کاهش را آغاز کرد و در نتیجه جمعیت شهرنشینان افزایش یافت، اما جمعیت روستایی تا حدودی ثابت ماند. در طول قرن 19 م زمین بیش از هرچیز و هر زمان دیگری سرچشمه اعتبار و ثروت تلقی میشد. شاید بتوان علت آن را در آمیزهای از سیاست مالیاتی دولت و ادغام هرچه بیشتر اقتصاد ایران در بازارهای جهانی جستوجو کرد، چون نیاز طبقههای متوسط به بالای جامعه به منابع درآمد روز به روز بیشتر میشد و زمین بهعنوان مهمترین منبع تولیدکننده محصولات پولی برای صادرات بود. زمینداران جدید اعم از بازگانان و سران ایلات و صاحبمنصبان دیوانی از قدرت سیاسی اقتصادی چشمگیری برخوردار بودند. عمدهترین محصول معیشتی، از زمان صفویه تا این زمان گندم و سایر غلات بوده است؛ بهطوریکه تولید داخلی تمام نیازهای غذایی کشور را تامین میکرد. اما وضعیت معیشتی دهقانان با وجود بعضی تغییرات جزیی، مشقتبار توصیف شده است. گفته میشود که جمعیت شهرنشین ایران در ابتدای قرن 19 فقط 10 تا 14 درصد بوده اما به مرور زمان رو به افزایش داشته است. در این دوره بازرگانان قدرتمندترین طبقه شهری بودند و به خریدوفروش محصولات کشاورزی، صنایع دستی و فرآوردههای ایلی در سراسر ایران و بازارهای خارجی مشغول بودند و برای اولینبار تلاش برای صنعتی کردن ایران را آغاز کردند. اما هرچند بازرگانان از نظر اقتصادی به اندازه سران ایل و زمینداران حاکم بر جامعه ثروت داشتند، اما از نظر سیاسی در ردیف سایر اقشار تابع و فرمانبردار جامعه شهری بودند. فعالیتهای تولیدی شهری باز هم در حیطه پرشمار صنعتگران و پیشهوران باقی ماند، هرچند سیل ورود کالاهای روسی و انگلیسی از همین ابتدا روند رو به انحطاط صنایع کارگاهی را رقم زد، برای مثال وقتی پارچههای انگلیسی به بازارهای جنوب رسید، تعداد دستگاههای بافندگی شیراز از 500 واحد در سال 1179 ش به 10 واحد در 1236 ش تنزل کرد زیرا با وجود کیفیتی شبیه به هم قیمت پایینتری داشتند. شهرهایی مثل کاشان که طی نسلهای متوالی عمدتا به بافندگی پارچههای ابریشمی و نخی متکی بودند بهشدت از این روند دچار آسیب شدند. فلاندن که در سال 1219ش/1840م از کاشان دیدار کرده است، مینویسد: «واردات مصنوعات انگلیسی، کارگاههای بزرگ کاشان را نابود کرده است.» در اصفهان نیز کاهش چشمگیری در تولید صنایع دستی پدید آمد. در صنف حریربافان تعداد کارگاهها از1250واحد در دهه 1820م/1200ش، به 486 واحد در دهه 1840م/1220 ش، 240 واحد در اوایل دهه 1850م/1230 ش و 12 واحد در اواخر دهه 1870م/1250 ش رسید. سقوط صنعت بافندگی دستی به نوبه خود بر سایر اصناف وابسته نظیر رنگرزان، حلاجان و... تاثیر گذاشت تا جایی که میتوان گفت این مشاغل عمدتا از بین رفتند. با کمترشدن دامنه زیربنای اقتصادی تقاضا برای کلاه مالان، کفاشان و منبتکاران نیز کاهش یافت و صنعتگران و بازرگانان این کالاها با از دستدادن بازارهای خود و پایین آمدن درآمدهایشان، به ناچار دست از کار کشیدند و شروع به ترک این شهر کردند. ارتش در طول سده 19 دستخوش دگرگونیهای زیادی شد اما با هیچیک از این دگرگونیها نتوانست ارتش را بهعنوان ابزار سودمندی در سیاست خارجی مطرح کند. ارتش آغامحمدخان قاجار ماهیتا با ارتش شاهعباس فرقی نداشت و سلاحها عمدتا تیر و کمان و گرز و نیزه و شمشیر بود. واحد اسلحه آتشین عمدتا به تفنگهای فتیلهای مجهز بود و به ندرت از توپخانه استفاده میشد. در این زمان درآمدهای دولت بهشدت کاهش یافت و ایران مجبور شد غرامتهای سنگینی به روسیه بپردازد که این بحرانهای مالی زیادی را برای دولت رقم زد و به کاهش بیشتر ارزش ریال انجامید. بعد از سال 1800م/1179ش، عباسمیرزا ولیعهد در راه نوسازی تعلیمات نظامی و تسلیحات تلاشهایی بهعمل آورد. برای وی فکر اصلاحات در نتیجه آشنایی با اروپاییان در ایران اتفاق افتاد. جنگهای ایران و روس چشمهای عباسمیرزا را به دنیای دیگری گشود، آنجا که دید رشادتها و دلاوریهای مردان ایران نمیتواند پاسخ مناسبی در برابر توپخانه جدید و تسلیحات پیشرفته روسی باشد. عباسمیرزا درصدد برآمد با کمک فرانسویها قوای نظامی مدرنی ایجاد کند. وی به استخدام سرباز در نظام جدید پرداخت، بهطوریکه در این نظام افراد عضو دائم آن بودند و حقوق دریافت میکردند و در فصل برداشت محصول جبهه را رها نمیکردند. ارتش جدید سلسله مراتب و یونیفورم و درجات نظامی و نظم ارتشهای جدید را داشت. وی برای تامین تسلیحات ارتش جدید نیاز به ایجاد کارخانه و نیروی متخصص داشت، بنابراین نخستین گروه از ایرانیان برای یادگیری علوم جدید مانند پزشکی، داروسازی، زبانهای خارجی، علوم و فنون نظامی و... راهی اروپا شدند. وی همچنین تلاش کرد در منطقه مهاباد یک منطقه مستعمرهنشین از متخصصان کشاورزی ترتیب دهد و در تبریز توسط مسیونرهای مذهبی مدرسه جدیدی تاسیس کند تا مسلمانان و مسیحیان با هم در آنجا به تحصیل بپردازند.
اما عباسمیرزا برای انجام اصلاحات خود با مشکلات عدیدهای روبهرو بود، او برای تامین هزینه اهداف خود مجبور بود مقرری درباریان و وظیفهبگیران را در دربار کاهش دهد و از سوی دیگر مالیاتها را در آذربایجان بیفزاید. رقابتهای درون دربار هم مانعی جدی بر سر راهش بود و علاوه بر همه اینها روسای قبایل نیز نسبت به نظام جدید وی نظر خوبی نداشتند زیرا هم از قدرت آنها میکاست و هم ممکن بود روزی علیه آنها بهکار گرفته شود. مخالفان وی تلاش کردند با ترفندهای مختلف از جمله غیردینی خواندن اصلاحاتش جلو فعالیتهای او را بگیرند تا آنجا که عباسمیرزا به منظور خلع سلاح کردن مخالفان خود تایید شیخالاسلام تبریز را به دست آورد. اما دور دوم جنگهای ایران و روس کار را برای انجام اصلاحات سختتر کرد و با فوت زودهنگام او نظام جدید و فکر اصلاحات هم از بین رفت.
2004- 2024 IranPressNews.com -