یکباردیگر باتکرارکمدی-تراژیک ِانتخابات، توهین تازه ای به ساحت مقدس ملت ایران در حال تکوین است. یکبار دیگرتعزیه گردانهای مُنحط نظام آخوندی در صددنند مضحکه ای را به نام انتخابات به اربابان بیگانه خود حقنه کنند تا وزیرخارجه پریشان احوال آمریکا بتواند بگوید" در جمهوری اسلامی ایران انتخابات انجام می شود"1 این سخن، جمله معروفی که "در دوران موسیلینی ترن ها در ایتالیا سر وقت میرسید"2 را در ذهن تداعی می کند.
ای کاش کسی رنج نامه دکترمحمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران پس ازانقلاب را درمورد میزان سلامت و صداقت در انتخابات آخوندی برای وزیرخارجه آمریکا وشرکا ترجمه می کرد. این دانشگاهی شرافتمند که امروز پس از سالها اسارت در زندان های مخوف رژیم همچنان در نوعی حصر خانگی بسرمی برد ازمعدود کسانی است که با کمال شهامت به اشتباهات سیاسی خود در گذشته اعتراف کرده اند. وی نوشته ای را زیر عنوان"درس هائی از گذشته برای انتخابات" را باهمان سؤالی آغازمیکند که وجدان بخش عظیمی از روشنفکران "انقلابی" راعذاب می دهد:
"آن روزها که من و دوستانم به نام روشنفکران مذهبی جوانان نسل اول انقلاب را به راهپیمایی و تلاش برای ساقط کردن نظام شاهی با شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی دعوت و تشویق می کردیم و رهبری آقای خمینی را چشم بسته پذیرفته بودیم و هرگز از حافظه ی تاریخی خود در نقش روحانیت پس از انقلاب مشروطه تا آن زمان (1357) بهره نگرفتیم، آیا میدانستیم و به این مسئله فکر کرده بودیم که برداشت آقای خمینی و روحانیون پیرو او، از کلمات آزادی و استقلال به ویژه جمهوری اسلامی چیست؟ من بعنوان فردی که نقشی در انقلاب داشتم پس از سی و سه سال اعتراف می کنم، نه!"
وی آنگاه در نقش دادستان وجدان خود می پرسد:"چرا ما روشنفکران مذهبی شعارها را پذیرفتیم و به پای صندوقهای رأی رفتیم و به جمهوری اسلامی "نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد" رأی دادیم؟ راستی چرا؟ و امروز پس از گذشت 33 سال در مورد آنچه برسر کشورما و جوانان ما و نسل اول و دوم و سوم انقلاب آمده چه جوابی می توانیم داشته باشیم جز آنکه به آنها بگوئیم ما چشم بسته حرکت کردیم، شما چشم های خودرا باز کنید، تاریخ را بشناسید، از حوادث گذشته درس بگیرید و بخصوص با بهره گیری از منابع صحیح و واقعی، گذشته را چراغی سازید برای دیدن راه آینده." وی سپس می پرسد فکرمی کنید در نظامی که خودرانظام اخلاقی ومذهبی معرفی می کرد نخستین رفراندوم و مراجعه به افکار عمومی چگونه برگذارشد؟ او می گوید:
"من در رفراندوم دهم فروردین سال پنجاه وهشت مسئول شعبه ی اخذ رأی بیمارستان شهدای تجریش بودم. نزدیک ظهر یکی از بچه محل هایم که نسبتی هم با ما داشت و فردی تحصیل کرده و دبیر یکی از مدارس شمیران بود سراسیمه به محل اخذ رأی مراجعه کرد تا رأی بدهد. از او شناسنامه و مدارک خواستیم، خندید و گفت: ای بابا، من تا این ساعت در بیش از ده حوزه رأی داده ام!! من و همسرم و دیگر اعضای حوزه رأی گیری شوکه شدیم. راستی با آگاه شدن از چنین تقلباتی نباید به نام حافظ رأی مردم عکس العمل نشان می دادیم؟ عکس العمل ما چه بود؟ هیچ! چون می خواستیم جمهوری اسلامی برپا شود اما به چه قیمتی جواب آنرا امروز نسل سوم انقلاب با پوست و گوشت و تمام وجود احساس می کند. بگذارید شرمگینانه بگویم ما در جریان انقلاب و رفراندوم و انتخابات مجلس "خبرگان" که در نامه بعد به آن می پردازم و در این سه دهه بعلت تسلیم شدن به احساسات و ناآگاهی و عدم شناخت، دچار تقصیر فراوان شدیم و آنچه نسل دوم و سوم انقلاب کشیدند و می کشند بار آن بردوش کسانیست که از روز اول در برابر دروغ و خدعه و فریبکاری با سکوت خود اساس ظلم را بنا کردند، و امروز باید در برابر خدا و خلق جوابگو باشند که چرا در این خلافکاری شرکت کردند و یا سکوت نمودند. ما امروز باید بعد از گذشت سه دهه جوابگوی اعمال، بی توجهی ها، سکوت و ندانم کاریهای خود باشیم. اعمالی که خشت بنای انتخاب های بعدی از جمله انتخابات سال هشتادوهشت را که موجب طغیان مردم شد و آن همه کشتار و به زندان رفتن و شکنجه معترضین را موجب شد. امروز وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی را باز می کنیم در همان اصل اول آثار آن بداخلاقی ها و خلافکاری ها و جابجا کردن ارقام و اعداد و عدم صداقت حاکمیت با مردم را می بینیم. در این اصل آمده است:
اصل اول: حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، بر اساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل قرآن، در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید حضرت آیت الله العظمی امام خمینی در همه پرسی دهم و یازدهم فروردین ماه یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادی الاولی سال یکهزار و سیصد و نود و نه هجری قمری با اکثریت نودوهشت و دو دهم درصد کلیه کسانی که حق رأی داشتند به آن رأی مثبت دادند (قانون اساسی جمهوری اسلامی).
باید نویسندگان و تصویب کنندگان این قانون (اعضای مجلس خبرگان) روشن می فرمودند این رقم نودوهشت و دو دهم درصد که در قانون اساسی دیده می شود از کجا آمده است؟ دقت کنید که در خوشبینانه ترین حالت نودوهشت و دو دهم درصد شرکت کنندگان - و نه کلیه واجدین حق رای- آیا میتوانست درست باشد؟ آیا اینگونه گنجاندن این رقم در متن قانون اساسی نشان دهنده ی یک بداخلاقی و فریب نیست که نهال آن چند روز پس از پیروزی مردم و تغییر نظام کاشته شد و بعد از سه دهه ثمره آن را در آخرین انتخابات (سال هشتادوهشت) دیدیم؟
می خواهم یکبار دیگر سخنی داشته باشم با کسانی که هنوز نمی خواهند بپذیرید تا این قانون اساسی و اختیارات فوق قانون ولی فقیه وجود دارد انجام یک انتخابات آزاد در ایران امکان پذیر نیست. نظامی که این چنین آلوده به فساد و چپاول و دروغگویی و بی اخلاقی شده ممکن است اجازه دهد برای جلب رأی دهنده ی بیشتر کمی فضا باز شود و به چند نفری از منتقدین معتقد به ولایت فقیه و قانون اساسی هم رخصت شرکت در انتخابات دهد، اما هرگز اجازه نمیدهد تا یک انتخابات آزاد و عادلانه برگذار شود تا نمایندگان واقعی مردم بتوانند به اداره امور جامعه بپردازند. برای رسیدن به انتخابات آزاد باید به جای چشمداشت به مرحمت حکومت، اراده ایستادگی برای تغییر ساختاری داشت." 3
اصل کلام وحکمت این رنجنامه در همین جمله حکیمانه انقلابی دیروز و"معذور" امروز نهفته است. "بدون تغییرساختاری" انجام "انتخابات واقعی" در نظام جمهوری اسلامی از محالات است. نه این نظام ونه مشاطه گران بیگانه آن دلیلی برای انجام انتخابات آزادندارند.رژیمی که می داند مورد تنفر اکثریت ملت ایرانست واگر مردم فرصتی به دست آورند بی درنگ آنرا سرنگون خواهند کرد، چه نیازی به خودکشی سیاسی دارد؟ افسانه انتخابات آزاد در رژیم جمهوری اسلامی، دانسته ویا ندانسته، یک نشانی خطا و یک شعار گمراه کننده برای پویندگان مسیرنجات و بازسازی ایران است.
پاریس
چهارشنبه بیست وپنجم اردیبهشت 1392
1-http://thecable.foreignpolicy.com/posts/2013/02/
27/kerry_iran_has_an_elected_government
2-http://europeanhistory.about.com/od/historicalmyths/a/
Did-Mussolini-Get-The-Trains-Running-On-Time.htm
3- این نامه پس ازفاجعه آخرین انتخابات ریاست جمهوری درایران انتشار یافت
2004- 2024 IranPressNews.com -