جوراب‌هايی با چند نقطه

روزنامه بهار: شهری که به تماشای زیبایی شب آن اگر بنشینی و دستانت را به دو‌طرف باز کنی، بی‌شک در بین دو دستت جا می‌شود بخشی از آن‌که این روزها آن را شمال‌شهر می‌خوانند.
زیرپوست این شهر جایی که در بین دستانتان گرفته‌اید، اتفاقاتی می‌افتد که گهگاهی موجب تعجب می‌شود؛ البته بدون شک بسیاری از این چیزها ارتباط چندانی به ما ندارد، ولی در این کادر به شما می‌گوییم که کنار گوش شما چه خبر است و چه حکایت‌هایی وجود دارد.
مثلا همین رستوارن‌هایی که مد شده‌اند و فهرست غذایی آن‌ها دل می‌سوزاند. چه کسی گمان می‌برد که روزی غذا خوردن در بیرون از خانه به جایی برسد که تبدیل به یک کالای لوکس برای تعدادی از شهروندان شوند. لوکس‌گرایی هم که البته وقتی بازار و اقتصاد مولد از اصالت خود دور می‌شوند و نوکیسگی باب می‌شود، جای بزرگی را در مناسبات اقتصادی ازآن خود می‌کند. باور کنید کار اقتصاد ما کمی با طنز توام شده است.
مثلا، تولیدکننده‌ها در اقتصاد ما ورشکست می‌شوند، اما از سوی دیگر واردکننده‌ها و فروشندگان کالاهای لوکس تجاری هرروز وضعشان بهتر می‌شود. بدون شک دعا می‌کنیم اقتصاد این گروه مورد‌نظر محکم‌تر هم بشود ولی در جایی که اقتصاد مولد و سرمایه‌داری مولد و صنعتی پس می‌روند، فکر می‌کنی نوکیسگی می‌تواند شکل بگیرد. نمونه این ماجرا جوراب 500‌هزار تومانی یا عرق‌گیر 250‌هزار تومانی در بازار است. در این فضا، دیگر پرداخت قیمت‌های نجومی برای کالاهای مصرفی و سرمایه‌ای و فروش کلیه برای تامین معیشت چندان عجیب به نظر نمی‌رسد. پس شما هم اگر فیش حقوقی چند 10میلیونی دارید برای مشق زندگی راهی جایی شوید که آن را شمال‌شهر می‌خوانند.
باور کنید اینجا یعنی در جمع تاجران غیرصنعتی و گاه نوکیسه می‌توانید علامت تعجب‌های اقتصاد ایران را لمس کنید... .

دوشنبه، 2 اردیبهشت ماه 1392 برابر با 2013-04-22 ساعت 13:04
خبر بعدی : بدهی زیاد سازمان زندانها به بازار، برای خرید اجناس
خبر قبلی : بدهی زیاد سازمان زندانها به بازار، برای خرید اجناس


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -