روزنامه بهار: کارگران این روزها به نمای تازهای در اقتصاد ایران تبدیل شدهاند. هر چند که هشت سال پیش مدیریت اجرایی اقتصاد ایران به آنها و سایر حقوقبگیران و طبقه ضعیف اقتصاد ایران وعده داد تا نفت را به سفره آنها هدیه کند ولی اکنون کار این کارگران و حقوقبگیران به جایی رسیده است که «هر شب دعا میکنند تا فردا یک کیسه پول از آسمان روی سفره آنها بیفتد.»
این را البته یک کارگر گچ کار ساختمانی به ما میگوید که هر روز برای چند ساعت کار حوالی فلکه صادقیه سایهنشینی و آفتابنشینی میکند. باور کنید کارگر بودن سخت شده است؛ آنقدر سخت که وقتی در میان کارگران قرار میگیری جز یاس و ناامیدی از آینده چیزی نمیشنوی.
ما امروز فقط میخواهیم بخشی از این ناامیدیها را در یک گزارش کوتاه برای شما نقل کنیم؛ شمایی که اگر کارگر هم نباشی حتما به خوبی میدانی که این روزها در اقتصاد ایران چه میگذرد و شاخصها چگونه تیغ روی اقشار حقوقبگیر و کارگر کشیدهاند. البته این مسئله را مدیران اقتصاد دولتی تایید نمیکنند چون بر این باورند که درست در هشتسال گذشته و درست در سالهایی که اقتصاد ایران بیشترین ضعفهای مدیریتی و راهبردی را برای تاریخ به ارمغان گذاشته است، بیشترین و بهترین رفاه نیز برای کارگران و سایر حقوقبگیران به وجود آمده است. برای همین ما با تمام وجود سعی میکنیم که زیاد به مدیران اقتصادی دولت کاری نداشته باشیم و از آنها نیز میخواهیم زیاد وقت خود را صرف مطالعه گزارشهایی از این دست نکنند. در حال حاضر اقتصاد در طبقه کارگران به یک غده تبدیل شده است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این مسئله به واقعیتی بزرگ برای اقتصاد ایران تبدیل شده است.
این نکته را نیز نباید از یاد برد که وضع ناخوشایند اقتصادی فقط شامل حال کارگران و حقوقبگیران نیز نمیشود بلکه به لطف سیاستهای اقتصادی در چند سال گذشته اکنون هم کارگران و هم کارفرمایان صنعتی، همه با هم در یک تنور اقتصادی سوختن را مزمزه میکنند. اینکه میگفتند سرمایهداران طعم درد اقتصادی را نمیدانند یا آنها با زخمهای کارگری بیگانه هستند، افسانههایی است که به سالهای گذشته مربوط میشود.
اقتصاد ایران در چند سال گذشته از سوی مدیران اجرایی به گونهای مدیریت شده است که اکنون سرمایهداران صنعتی یا سرمایهداران و سرمایهگذاران مولد نیز به اندازه کارگران باید زخمها و دردهای اقتصادی را مزمزه کنند، منتها به نظر میرسد که کارگران در نمای شفافتری به لحاظ اقتصاد اجتماعی ایستادهاند و گرههای اقتصادی آنها را با وضوح بیشتری میتوان شمارش کرد.
این روزها کارگران و نهادهای کارگری در پی آن هستند تا دیوان عدالت اداری حداقل دستمزد آنها برای سال 92 را تصحیح کند. در آخرین روزهای سال 91 مدیران اقتصادی دولت برای سالجاری میزان حداقل حقوق کارگران را 487هزار تومان تعیین کردند این در حالی است که کارشناسان و بسیاری از نهادهای اقتصادی میگویند که حداقل میزان خط فقر یکمیلیون 600هزار تومان است. به نظر میرسد حداقل مزد کارگران بیشتر شبیه یک طنز اقتصادی باشد که موجب ناخشنودی و نارضایتی کارگران شده است.
از یک کارگر در میدان آریاشهر میپرسیم که چرا کارگران تا حد زیادی عصبانی شدهاند و دایم در حال گله و شکایت هستند و او میگوید: «این چرا را از آدم بزرگهایی بپرسید که در دولت نشستهاند و برای شکم کارگران تصمیم میگیرند. خانواده من نزدیک دو ماه است گوشت نخورده است. هر روز به اینجا میآیم تا یک نفر مرا برای کارهای ساختمانی سر کار ببرد. بسیاری از روزها بیکار میمانم. صبح تا شب تلاش میکنم. هر ماه بین 700 تا 800هزار تومان درآمد دارم. یارانه هم میگیریم اما باز دو ماه است گوشت نخوردیم. با این درآمدها چرا نمیشود زندگی کرد؟»
کارگران دور ما دایره میشوند. اول فکر میکنند که برای کار روزانه دنبال کارگر هستیم اما وقتی میفهمند خبرنگاریم برای حرف زدن روی دست هم میزنند.
یک کارگر دیگر میگوید: «میخواهند به کارگران نزدیک 500هزار تومان حقوق بدهند. اول قرار بود نفت را برای ما بیاورند سر سفره ولی حالا میخواهند 500هزار تومان حقوق بدهند. البته یارانه میدهند ولی چند برابر پول یارانه باید پول آب و برق و گوشت و ماست و نان بدهیم.» کارگری به میان حرف او میدود: «اگر جرات دارید بنویسید که پول یارانه مثل یه کلاه است که روی سر ما گذاشتند.
45هزار تومان یارانه میدهند اما چند برابر آن را پس میگیرند. من به بچه هایم گفتم که به ترک تحصیل فکر کنید چون دیگر نمیتوانم خرج درس و مشق آنها را بدهم. هر روز از ساعت 7 صبح به اینجا میآیم تا 7 شب مینشینم تا یکی مرا به سر کار ببرد. قرار بود پول نفت برای رفاه ما سر سفره بیاید ولی حالا یک کیلو گوشت گوساله را باید 40هزار تومان بخری. مگر زندگی خرجهای دیگر ندارد که بشود به سادگی گول خورد.»
به کارگری میگوییم که تحریم است و مشکلات اقتصادی را باید تحمل کرد و او اینگونه ادامه میدهد: «کدام تحریم.
دولتیها بلد نیستند کار کنند میاندازند تقصیر تحریم. یکساله که تحریم زیاد شده. شماها فکر میکنید ما کارگرها از چیزی سر در نمیآریم. قبل از این یکسال چرا اقتصاد درست نمیشد. مگر قرار نبود دولت تولید کند پس چرا نتوانست و گوش نداد....»
راستش را بخواهید وقتی در میان جمع کارگران در یکی از میادین تهران میایستی آنقدر حرفهای تند و تیز اقتصادی میشنوی که نمیدانی باید با آنچه کرد. این واقعیتی است که به نظر میرسد مدیران اقتصادی دولت برای باور آن باید یکبار در میان این کارگران قرار بگیرند: «چند روز پیش فرزندم مسموم شد هزینه چند ساعت بستری و یک نسخه به 120هزار تومان رسید.
آخر با 500هزار تومان حقوق ماهیانه چه باید کرد. بعضی از ما اگر خوششانس باشیم در این میدانها در ماه تا یکمیلیون تومان هم کاسب هستیم ولی باز هشتمان گرو نهمان است. کسانی که شعارهای اقتصادی سر میدهند و میگویند ما بهتر از هرکس برای اقتصاد کار کردیم بیایند پاسخ بدهند که چه شده که یک خانوار پنجنفره با درآمد یکمیلیون تومانی باز هم تقریبا گرسنه میماند. قرار بود نفت بیاید اما یک مشت گرسنگی نصیب همه ما شده.»
اینها تنها بخشی از سخنان اقتصادی کارگران بود که ما سعی میکنیم دلی به دریا بزنیم و آنها را برای چاپ راهی چاپخانه کنیم. در شرایط امروز اقتصاد ایران البته مدیران اقتصادی دولت تنها کسانی هستند که میگویند اوضاع اقتصاد کشور بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ بهتر و بهینهتر است ولی واقعیت آن است که به لطف سیاستهای اقتصادی در چند سال گذشته وضع اقتصاد ایران به هیچوجه برای کارگران و حقوقبگیران مطلوب ارزیابی نمیشود. در سال گذشته بهترین اتفاق برای اقتصاد ایران رخ داد و آن هم نامگذاری سال 91 با عنوان سال تولید ملی بود اگر مدیران اجرایی اقتصاد تولید را باور میکردند در همین یکسال گذشته اوضاع در اقتصاد ایران به گونهای دیگر ورق میخورد ولی متاسفانه سیاستهای پوپولیستی در اقتصاد باعث شد که به جای تولید مصرفگرایی شتاب بگیرد.
در سال جدید نیز حماسه اقتصادی با محوریت تولید در دستور کار اقتصاد ایران قرار گرفته است. اگر مدیران اجرایی اقتصاد بخواهند مانند سالهای گذشته عمل کنند باز هم در سال آینده باید گوشوارههای شکست اقتصادی را شمارش کرد. در چنین شرایطی خیلی بیراه نیست که کارگران دست به دامن دیوان عدالت اداری شدهاند. مدیران اقتصادی دولت برای درک وضع زندگی آنها ای کاش فقط به این پرسش پاسخ میدادند یا حداقل سخنگوی اقتصادی دولت را در مقابل دوربینها قرار میدادند تا بگوید که اگر حقوق او نیز 487هزار تومان بود میتوانست بر گرههای اقتصادی غلبه کند؟
2004- 2024 IranPressNews.com -