اظهارات يك نامزد انتخابات رياست جمهوري
فقیرترین نامزدم؛ شعارم پارس اسلامی است؛ پرچم انتخاباتی ما سبز است
همشهریآنلاین: نامزد ریاستجمهوری یازدهم گفت: در قانون اساسی هم وجود دارد که رئیسجمهور باید سیاسی و دینی باشد؛ منظور از دینی به معنای متدین نیست چرا که همه مردم متدین هستند؛ بلکه منظور از دینی این است که باید متفقه در دین باشد.
آیتالله سیدمحمدباقر خرازی یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری یازدهم است که شعار خود را پارس اسلامی که پارس آن به معنی پیشرفت، آرامش، رفاه، سلامتی منجر به ستایش خداوند است، قرار داده؛ مهمترین اظهارات این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در گفتگو با فارس در زیر آمده است:
بر اساس سه آیه اول سوره بقره که شرط ظهور حضرت ولی عصر (عج) پدید آمدن آحادالمتقین، حزبالمتقین و دولتالمتقین است و به سه شرط اساسی مشروط شده که یکی عرضه با بقای دینی ولایی و دوم ایجاد تعبد به احکام و حقایق دینی بر محور نماز و حقیقت نماز و سوم ایجاد ثروت در بین مردم به حدی که قدرت در انفاق داشته و انفاقشان هم حداکثری باشد وارد صحنه انتخابات شدم.
در حال حاضر متن حقایق دینی و حدود عقاید دینی آن هم بر اساس باورهای ولایی عرضه نمیشود و به این دلیل هنوز مردم و به ویژه مسئولان قابلیت تحمل بسیاری از حوادثی که باید منجر به تعجیل در ظهور شود را ندارند و علاوه بر این داشتههای گذشتهشان را نیز از دست میدهند از این رو ما از حوزه آمدهایم تا متن حقایق و وقایع را از زاویه دید حقایق ولایی عرضه کنیم.
نکته دیگر اینکه بیشتر مردم ما به ظاهرالصلاح میپردازند در حالیکه نماز ترجمان کل حقایق دینی است و نمازی که میخوانند نماز ولایی که محور کل احکام الهی در ابعاد فردی، تشکیلاتی، گروهی و حکومتی باشد، نیست و این خود چالش بزرگی است و ما باید به مرحله دوم التزام به صلاح به عنوان متن کل حقایق دینی بپردازیم.
ثروتمند کردن مردم سومین مسئله است؛ به نظر من سیاستهای کنونی و گذشته در جهت ثروتمندسازی کل مردم نبوده و نیست؛ یعنی مبتنی بر این بوده که حداقلها به مردم داده شود اما من معتقدم باید کل مردم سرمایهدار شوند.
بخش خصوصی باید قدرت یابد و من میخواهم که بخشهای خصوصی قانونمند ثروتمند شوند البته نه بخشهای خصوصی که کارشان چپاول دین است؛ ملت ما ملت ثروتمندی است و باید ثروتمند شود؛ من با فقر اضطراری مخالفم گرچه برای مسئولان فقر اختیاری را میپسندم؛ البته فقر اختیاری غیر از فقر اضطراری است.
یک اشتباه بزرگ در استراتژی ثروتمند کردن مردم وجود دارد چراکه برخی ثروتمند شدن را بد میدانند و من این را قبول ندارم و معتقدم این تفکرات منحط خوارجی است، مردم باید بهترین وسیله را داشته باشند از بهترین امکانات استفاده کنند و زیباترین امکانات قابل استفاده را در اختیار گیرند که متاسفانه در جامعه ما در حال حاضر اینگونه نیست.
بزرگترین کاری که باید در جامعه کنیم این است که اخلاق اجتماعی را بازسازی کنیم؛ بسیاری از مسئولان سخن از اخلاق، آداب و تقوای سیاسی میزنند اما سر بزنگاهها بدترین نوع تخلفات را دارند، در مقام سخن گفتن همه عالم اخلاق هستند اما در مقام عمل چیز دیگری نشان میدهند.
نسل موجود ما چیزی از اطاعت از مقام ولایت مطلقه فقیه را نمیداند و روشها و کارکردهای آن را بلد نیست و با این وجود چگونه این نسل میتواند پذیرای امام زمان (عج) باشد.
بنده تلاش میکنم تا بگویم چگونه باید نسبت به ولایت مطلقه فقیه متعبد بود و از او اطاعت محض کرد چراکه در غیر اینصورت چگونه میتوان نسبت به حضرت ولیعصر(عج) اطاعت علیالاطلاقی داشت؟ و این شرطش این است که آن رئیسجمهور خودش فقیه باشد و بنده میگویم غیر فقیه نباید رئیسجمهور شود و اگر از باب اضطرار تاکنون از افرادی مثل آقای احمدینژادها و دیگران استفاده کردهایم این به معنای این نیست که اینها حق دارند در این مقام باشند.
در خود قانون اساسی هم وجود دارد که رئیسجمهور باید سیاسی و دینی باشد؛ منظور از دینی به معنای متدین نیست چرا که همه مردم متدین هستند؛ بلکه منظور از دینی این است که باید متفقه در دین باشند چراکه در غیر این صورت ثمرهاش این میشود که ولی فقیه به عنوان یک کارشناس فقاهت دینی سخنی میگوید، اما رئیسجمهور کار خود را میکند چرا که اصلاً رئیسجمهور کلام فقیه را نمیفهمد و چگونه میخواهد سخنان فقیه را تبدیل به لایحه، بخشنامه و دستورالعمل اجرایی کند.
بنده معتقدم در قوه مقننه نیز باید فقیه در رأس قوه مقننه باشد و قبول ندارم غیر فقیه در رأس قوه مقننه باشد چراکه غیرفقیه چگونه میخواهد برای فقیه قانون وضع کند.
باید گفت در غیر این صورت تصرفات غیرقانونی، سخنان غیر اسلامی و کشور به ربا و حرام آلوده شده و سخن حق به سخره گرفته میشود و اینها آثار غیرفقیه بودن یک متولی است.
هدف دیگر بنده این بود که دولت را تشکیلاتی اداره کنم؛ معتقدم که دولتها حق ندارند تشکیلات درست کنند بلکه این تشکلاتها هستند که باید دولتها را پدید آورند؛ متأسفانه این اشکال بزرگی در جامعه ماست و یک عده حقهباز دور دولتها را میگیرند و صندلیها را میخرند و اتاق فکرهایشان در خانههای تیمی شکل میگیرد یا در بعضی از سفارتخانهها برنامهریزی میکنند و دولت را در چالشهای خطرناک قرار میدهند به این دلیل که تشکیلات از بیرون وجود ندارد.
دشمنان ما کاملاً تشکیلاتی عمل میکنند و بر اساس تشکیلات دولتها را پدید میآورند اما ما دولتها را پدید میآوریم که تشکیلاتها را نابود کنند؛ این حرف نادرستی است که بگوییم دولت تشکیل میدهیم و بعد از راه او تشکیلات درست میکنیم؛ این اشکال بزرگی است که از اول انقلاب تا کنون همه دولتها به آن مبتلا شدهاند؛ از این رو هر دولتی که روی کار میآید جهتگیریهایش 180 درجه با دولت قبل متفاوت است و این به دلیل عدم تشکیلات است.
تشکیلات به معنی یک اتاق فکر و تزریق داشتههای دولت به مردم از طریق نظام تشکیلاتی است و به معنی فهم حقیقت خواستههای مردم از طریق کانالهای تعریف شده، نظام یافته و برنامهریزی شده به دولتها است؛ حال باید گفت این تشکیلات ما کجاست؟
وقتی که تشکیلاتها همه جزیرهای هستند چگونه میخواهند این کار را انجام دهند؛ در حال حاضر چیزی به نام تشکیلات وجود ندارد؛ از این رو احزاب ما فعالیتهایشان ابنالوقتی است و فقط در زمان انتخابات وارد صحنه میشوند.
مسئله دیگر حل مشکلات روابط ایران با کشورهای غربی است که به صورت انفعالی است و ما در دولت حزبالله به صورت صد در صد فعال درخواهیم آورد و برنامهریزی دقیق کردهایم و 25 سال شبانهروز برای امروز کار کردهایم و اکنون هم از روی ضرورت آمدهایم و اگر ضرورت نبود شاید با تأخیر حرکت میکردیم به ویژه اینکه بنده هیچ علاقهای به قدرت و مسئولیت نداشته و ندارم و تا کنون مسئولیتی را هم نپذیرفتهام.
اگر الآن آمدهام به دلیل وظیفه شرعی آمدهام و تا آخر هم میایستم وگرنه کشور ۸ سال دیگر در بحرانهای بزرگ دیگر غرق خواهد بود.
ما خودمان تشکیلات داریم و نیازی به تشکیلاتهای دیگر و تأیید احزاب و گروهها نداریم؛ بنده نمیخواهم وامدار هیچ فرد و جریانی باشم گرچه در دولت خود از همه آنها جایگاه خود استفاده خواهم کرد.
هرگونه ارتباط تشکیلاتی برقرار کردن با افراد سبب طلبکاری آنها و وامداری نسبت به آنها میشود و بنده به شدت از این مسئله پرهیز دارم و نمیخواهم وامدار هیچ شخصی اعم از سیاسی و اقتصادی باشم؛ الان فقیرترین کاندیدای انتخاباتی بنده هستم، هیچ چیزی ندارم و دستم را به سوی هیچکس دراز نکرده و از کسی کمک قبول نمیکنم.
بنده اولین کاندیدای رئیسجمهوری هستم که هیچگونه مال و قدرتی ندارد و هدف ما این است که بتوانیم قلوب مردم را تصرف کنیم؛ قلب مردم را هم با پول، قدرت و یا حمایت بسیاری از افرادی که متأسفانه به برخی مسائل آلوده هستند نمیتوان به دست آورد؛ به همین دلیل بنده با هیچکس هیچ ملاقاتی نداشتم و با هیچکس هم ملاقات نخواهم کرد و مستقل جلو میآیم.
هر کس حرفهای بنده را پذیرفت به ما کمک خواهد کرد و کسی هم که نپذیرفت با وی دعوا نداریم و اگر لیاقت داشته باشد در دولت حزبالله از وی استفاده میکنیم؛ دولت حزبالله دولت سهامی نیست که با ارتباط به قدرت برسد و اگر بخواهیم با حمایت دیگران به قدرت برسیم شبیه به همین دولت فعلی یا دولتهای قبلی خواهیم شد، بنده این کار را نمیکنم ولی از همگان استفاده خواهم کرد.
از هر گرایش سیاسی که ملتزم به مقام ولایت فقیه باشد استفاده میکنم، تردید نکنید برای بنده اصلاً چپ و راست اهمیت ندارد و هر کس که صالح و متعبد نسبت به مقام ولایت فقیه باشد و آن را بپذیرد در کنار من خواهد بود حتی اگر آقای هاشمی یا خاتمی باشد.
اگر اینها متعبد باشند و رهبری هم نسبت به آنها نظر مثبت داشته باشد حتماً از آنها استفاده خواهم کرد و برایم مهم نیست که آقای خاتمی از جناح چپ است یا هاشمی میانه است، ایرانی بودن برای من کافی است، معیارم ایرانی بودن است.
فتنه ۸۸ را از قبل پیشبینی میکردم؛ بنده در جلساتی که در برخی مراکز مهم داشتم میگفتم فتنهای بزرگ رخ خواهد داد؛ بنده اعتراضاتی که در ابتدا وجود داشت را فتنه نمیدانم چراکه آنها اعتراض بود و اگر مدیریت خوبی صورت میگرفت یا کسانی که سران این جریان بودند کمی صبوری به خرج میدادند و نسبت به ولایت مطلقه التزام عملی داشتند آن فتنه شکل نمیگرفت.
در واقع سران آن فتنه که بیش از دو شخص بودند و کملطفی کردند و شاید هم اعتقادی به ولایت مطلقه نداشتند؛ از این رو در انتخابات آینده هر نتیجهای راجع به من بگویند میپذیرم و اعتراضی ندارم و به همه گفتهام هر کس به من رأی میدهد بعدها نگوید رأی من چه شد، چراکه بنده این نظام را قبول دارم.
نظر بنده این است که تقلبی صورت نگرفته بود چراکه احمدینژاد واقعاً در استانها رأی داشت البته در تهران رأی زیادی به دست نیاورد؛ حال بر فرض اگر اشتباهاتی هم صورت گرفته باشد آیا راه حل، تبدیل کردن آن به حرکت اعتراضی بود؟ یا تبدیل کردن اعتراضات به فتنه و براندازی؟ موسوی و کروبی کملطفی کردند در حالیکه قبل از این برخی خدمات را هم انجام داده بودند.
اطرافیان اینها انسانهای درستی نبودند؛ امام(ره) در وصیتنامه خود به بیوت آقایان اشاره داشتند که تنها مختص به بیوت مراجع نبود بلکه مربوط به اطرافیان هر یک از مسئولان کشور میتواند باشد؛ در حال حاضر اشکال عمده احمدینژاد نیز این است که اطرافیانش افراد صحیحی نیستند؛ منظور از بیت، اهل خانه نیست، بلکه کسانی هستند که در کنار یک فرد قرار دارند.
از این رو به نظر میرسد این افراد کملطفی و کمتوجهی کردند و سخنان امام(ره) باورشان نشده بود که در امتحان تجدید یا رفوزه شدند؛ باید کسانی که در فتنه 88 دچار آن خطاها شدند استغفار کنند چرا که با این تخلفات معلوم نیست در روز قیامت جوابی داشته باشند.
پرشوری لازم است و پرشوری به تعدد است؛ بنده با وحدت خیلی موافق نیستم هر کس میتواند وارد صحنه شود؛ چه کسی گفته باید دستوری یک نفر را انتخاب و به مردم تحمیل کرد؛ هر کس میتواند به تشخیص خود وارد صحنه شود و مردم هم با تشخیص خود انتخاب میکنند مردم تیزهوشتر از مسئولین هستند و بنده این تفکر را قبول ندارم که عدهای برای مردم آدم انتخاب کنند.
حال برخی خواستند ائتلاف کنند که این مسئله دیگری است اما اینکه به زور و اجبار وحدت داشته باشیم آن هم وحدتهای سوری که به محض اینکه به قدرت برسند اولین دشمن سرسخت یکدیگر میشوند را قبول ندارم.
در انتخابات گذشته مگر غیر از این بود؟ وحدتهای صوری شکل گرفت اما به محض اینکه به تشکیل دولت و کابینه رسید هتاکترین و غیرقابل تحملترین نوع برخوردها به وجود آمد.
جریان انحرافی کوچکتر از این حرفهاست که بخواهد این کار را بکند.
نه بودن و نه تبدیل شدن جریان انحرافی به فتنه را قبول ندارم؛ جریان انحرافی کوچکتر از این است که بخواهد در کشور فتنه ایجاد کند؛ کسانی که در این کشور هستند میدانند که دنیای رمالیزم سیاسی تمام شده است و اینها باید پاسخگوی حرکتهای نابخردانه سیاسی خود باشند.
نظام ما قدرتمندتر از این است که کسی بخواهد نسبت به آن تجاوزی کند؛ از این رو بنده در روزی که اعلام خواهم کرد در تهران یک تجمع یک و نیم میلیونی داشته باشیم تا در واقع 9 دی قبل از انتخابات باشد و فتنهای ایجاد نشود؛ کار ما همیشه برخورد با جرم است و بنده پیشگیری از جرم خواهم کرد؛ به همگان امید خواهیم داد که مردمی که 22 بهمن آمدند برای انتخابات هم خواهند آمد تا کسی جرأت نکند در انتخابات تصرف کند یا بازی درآورد.
به همین دلیل ما پرچم سبز ولایی را به عنوان پرچم انتخابات خود گرفتهایم تا کسی از این رنگ به عنوان پرچم تحریم یا انحراف استفاده نکند؛ بنده با صراحت میگویم پرچم انتخاباتی ما پرچم سبز است و رسماً هم گفتهام ما این پرچم را از فتنهگران یا منحرفین خواهیم گرفت و اجازه نخواهیم داد کسی از این پرچم سوءاستفاده کند و برای همین مطلب هم عمامه سبز دارم.
شعارم هم پارس اسلامی خواهد بود تا کسی از شعار ملیگرایانه علیه ملیت ما استفاده نکند، پارس اسلامی یعنی پیشرفت، آرامش، رفاه، سلامتی منجر به ستایش خداوند و اسلامی آن هم مشخص است و این چهار راهبرد اصلی دولت حزبالله خواهد بود.
2004- 2024 IranPressNews.com -