بوی عید می آید و همین برای ملت مانده و بس...

گزارش خبرنگار ما از تهران

چیزی تا پایان سال 1391 و نوروز نمانده، فرخنده عید باستانی با همه سنت‌هایش. اما این روزها جز عده ای معدود که به قول معروف دستشان به دهانشان می‌رسد و صاحبان قدرت و جیره خواران آنان، هم سفره مردم خالی است و هم جیبشان. از ترافیک سنگین تهران که بگذریم چیزی که بیش از همه در شهر قابل حس است پیاده روهای شلوغ است که نیمی از آن را دست فروشان بساط پهن کرده‌اند و هرچه دارند و ندارند برای فروش گذاشته اند.

سرتاسر خیابان جمهوری حد فاصل میدان بهارستان تا چهارراه استامبول بساط دست فروشان در پیاده روهای دوسوی خیابان پهن است. آنهم در مقابل ویترین خوش آب و رنگ مغازه ها و بوتیک‌ها! اما بسیاری از مردم که توان خرید شب عید ندارند ترجیح می‌دهند از همین بساطها چیزی بخرند و خود را نونوار کنند.

تنها سود خرید از بساطی‌ها قیمت آنهاست، مابقی اجبار است و اجبار. نه از مد خبری است و نه از برند و مارک. خانواده ای که سه فرزند قد و نیم قد دارد نفسی برای مد و مارک پوشیدن ندارد، می‌خرد که بپوشد. سندش اینجاست در تهران به فاصله کمتر از سه متر. فروشگاه‌های خوش رنگ و لعاب خالی از مشتری و بساط دست فروشان که فریاد می‌زنند و اجناس بنجل‌‌ عمدتا چینی را بدست مردم می دهند.

«تهران شب 28 اسفند خیابان فردوسی» بورس کیف و کفش چرمی بهترین دوخت‌ و شیک ترین مدها. مغازه‌داران اما بیکار! تخته نرد بازی می‌کنند. از فروش خبری نیست. بازار همانقدر که جیب‌ها خالیست کسادِ کساد است. چندرغاز عیدی و مختصر یارانه‌ای که به حساب مردم ریخته شده صرف خرید دو سه کیلو گوشت و برنج می‌شود. ته آن چیزی اگر ماند حق تقدم با بچه‌هاست. کودک هستند و ذوق عید را دارند، چیزی برای خرید پدر و مادر نمی‌ماند. همان‌ها که هر سال می‌پوشند از کمد می‌آورند و اتویی می‌زنند می‌شود «رخت عید».

شب‌ها تا ساعت 3 و حتی دیرتر دست فروشان در محل‌های پر تردد حضور دارند. جالب اینجاست که کم نیستند آن عده تولیدکنندگانی که برای آنطرف سال چک دارند و تولیداتشان روی دستشان مانده و فروش نمی‌رود. دار و ندارشان را عقب ماشین های مدل بلا ریخته‌اند و پا به پای دست فروشان فریاد می‌زنند...«بدو که حراجش کردم»

از هر فروشنده ای که می پرسی چرا قیمت‌ها آنقدر بالاست؟ یک جواب دارد: «تحریم هستیم»! ملتی که چوب تحریمها و بدرفتاری حکام خود را میخورد، سفره شب عیدش خالی مانده. خبر می‌رسد که هنوز بسیاری از کارگران حتی حقوق خود را نگرفته‌اند چه رسد به عیدی و سنوات!

با این وجود در بین این همه نا امیدی روزنه‌های امیدی هم هست، برجای مانده از ایرانی بودن و سنت‌های باستانی. سبزه و ماهی قرمز، سمنو و سرکه و سنجد که بازارشان بد نیست. در سر هر کوی و گذر یکی بساط پهن کرده و امید می‌فروشد....بوی عید می آید، هوا لطافت خاصی دارد و همین برای ملت مانده و بس...

دوشنبه، 28 اسفند ماه 1391 برابر با 2013-03-18 ساعت 13:03
خبر بعدی : تغییر رؤسای دانشگاه‌ها به مصلحت نیست
خبر قبلی : موتورسواران با قمه به بازیگر سینما حمله كردند


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -