جای خالی شادی در بین دختر وپسر ایرانی
قدس آنلاین – رفته رفته زمستان رخت سپیدش را از کوه ودشت جمع کرده و بهار برتن طبیعت لباس سبز میپوشاند. ایرانیان درطول تاریخ این نوشدن را به فال نیک گرفته و همواره در این ایام جشن و شادی بر پا میکردند , انها حتی برای استقبال از این ایام خوش نیز مقدماتی همراه باشادی درنظر میگرفتند که رفته رفته این شادیها رنگ دیگری به خود گرفته که دیگر نمیتوان نام شادی بر ان گذاشت .
اما این تغییرات طی سالهای اخیر شدت بیشتری یافته ,به گونه ای که دیگر اصل شادی بخش بودن را از دست داده وبیشتربه نمادی برای چشم وهم چشمی و زحمت افرین تبدیل شده است ,نوروز نیز از جمله این سنتها ست .
واقعیتهای جامعه حاکی از ان است که برغم سنتهای مذهبی و باستانی ایرانی که بر شاد بودن تاکید دارد , مردم اکنون ایام شادی را پشت سر نمیگذارند و شاید فقط برخی مواقع ماسکی از خنده بر صورتشان میکشند.
رواج بیماریهای روحی و روانی و افسردگی درجامعه که کارشناسان بین 30 تا 70درصد مردم را مبتلا به ان میدانند؛ سندی بر این گفتار است.
***نیاز به زندگی شاد
خنده و شادی یک نیاز اساسی بشر است. از دیدگاه علم روانشناسی، شادترین لحظات، لحظاتی است که ما میخندیم. با نگاهی به کودکان به راحتی میتوان این واقعیت را دریافت، آنها بدون دلیل میخندند اما وقتی به سن بزرگسالی میرسند برای شاد بودن دلیل میخواهند. به طور میانگین روزانه کودکان، 15 بار میخندند و این موضوع زمانی جالب میشود که به میانگین خنده بزرگترها هم دقتی بشود: 6 بار در روز.
اما به راستی دلیل این تغییرات چیست؟ چه چیز باعث این تفاوت در یک کودک با یک بزرگسال میشود؟ به عقیده جامعهشناسان افزایش نگرانیها بابت وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، موجب ایجاد استرس و کاهش شادی در بزرگسالان میشود اما آنچه این کاهش آرامش را تبدیل به یک آسیب اجتماعی میکند این است که رفته رفته این استرس در جامعه رواج پیدا میکند و درنهایت یک جو افسرده در جامعه برپا میشود که این جو افسرده در نقطه مقابل شادی و امید به زندگی جامعه قرار دارد.
کارشناسان اجتماعی، مهمترین شاخصههای یک جامعه شاد را امیدواری، اعتماد اجتماعی، نشاط فردی و جسمانی افراد میدانند. آنان معتقدند افزایش مشارکت در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی فردی، خانوادگی و بهرهوری در محیطهای شغلی از مهمترین عوامل افزایش نشاط در جامعه هستند.درعین حال بر خلاف آنچه تصور میشود شادترینها همیشه ثروتمندترینها نیستند.
براتی روانشناس و استاد دانشگاه ضمن تایید این مطلب توضیح میدهد که عوامل اقتصادی چندان به روی احساس شادی تاثیری ندارد. برای مثال کارتن خوابهای بمبئی در تحقیقی که در مورد شادی انجام شده به مراتب شادتر از بعضی از پولدارهای غربی بودند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این احساس عدالت یا بیعدالتی اقتصادی در جامعه است که نارضایتی را به وجود میآورد. او میگوید: مصرفگرایی و تبلیغات و انتظاری که ایجاد میکنیم و برآورده نشدن آن باعث ناکامی میشود و این ناکامی مهمترین علت ناشادی است. او ادامه میدهد: باید بپذیریم که سطح درآمد خانوادههای ما نسبت به سالهای گذشته افزایش داشته اما با این وجود میزان شادی به شدت کاهش داشته است.
***ایرانیان شاد نیستند
درک این مطلب زیاد نیز سخت نیست، چهرههای عبوس، غمزده و حتی عصبانی شهروندان که هر روز در پیاده رو، اتوبوس، مترو و حتی محل کارمان مشاهده میکنیم شاهدی بر این مدعاست و نشانی از اینکه ایرانیان مردمی شاد نیستند.
جامهشناسان بر این باورند که در ایران دولت و دستگاههای دولتی بیش از دیگر نهادها درباره میزان نشاط یا بینشاطی جامعه مسئولیت دارند. عباس کاظمی عضو هیات علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران معتقد است: «سیاستهای شادی در ایران به سیاستهای کلی و یکدستی تبدیل شده که صرفاً نمایش شادی است. دولت گمان نمیکند که باید متولی شادی مردم باشد و از این طریق شکلی از شادی را در اولویت قرار دهد و آن را بر جامعه تحمیل کند. در اینجا تلویزیون به ابزاری مبدل شده است که به مردم دستور میدهد چه روزی شاد و چه روزی ناشاد باشند.»
دکتر اصغر مهاجری، آسیبشناس در رابطه با الگوی شادی و تفریحی در کشور میگوید: در جامعه ایرانی بنا به دلایل مختلف ساختاری بین خروجی و ورودی شادیها وجود ندارد و این در حالی است که در میزان ورودی و خروجی غمها در کشور یک رابطه منطقی وجود دارد. منظور از ورودی احساسات زمانی است که فردی احساسی از نوع غم یا شادی را دریافت میکند و دوست دارد که این احساس را به جامعه نشان دهد که این خواسته، خروجی احساسات تلقی میشود.
این آسیبشناس ادامه میدهد: متاسفانه به دلایل مختلف به صورت دسته جمعی و مناسب با عرف جامعه این ورودی و خروجیها رعایت نمیشود چرا که در خروجی احساسات تمرین نداشتهایم و روش اجرای سالم و بدون آسیب آن را بلد نیستیم. وقتی خروجی منظمی وجود نداشته باشد، آسیبها بوجود میآیند و به دنبال این آسیبها از مسیر صحیح شادی منحرف میشویم.
یک خروجی احساسی زمانی منظم است که به اندازه شادی بوجود آمده باشد که معمولا خروجی شادی، حضور دسته جمعی را نیازمند است و باید در این زمینه تمرین لازم را جهت اجرای صحیح داشته باشیم چرا که متاسفانه در جامعه، «به هم خندیدن» به جای «با هم خندیدن» به عنوان شادی کردن رایج شده است که این امر آسیبهای زیادی را به دنبال دارد.
این آسیبشناس در رابطه با تاثیر رعایت رابطه خروجی و ورودی شادی در جامعه تاکید میکند: زمانی که این ورودی و خروجیها متناسب با یکدیگر درست اجرا شود در جامعه، شادی را باز تولید میکند و باعث میشود تا شادی در جامعه ماندگار باشد ولی این امر به دلایل ضعف فرهنگی در جامعه رعایت نمیشود و شاهد تفریحات و شادیهای بریده بریده و مقطعی هستیم چراکه به لحاظ زمانی و اجتماعی دارای نظام واحد در این زمینه نیستیم.
مهاجری به اهمیت رعایت روزهای ایاماللهی و مراسم مذهبی اشاره کرده و میگوید: اجرای مناسب مراسمهای مذهبی و عزاهای عمومی برای جامعه جهت بازتوانی شادی و نشاط جامعه لازم است و این مراسم باید در کنار سایر مراسمهای تفریحی سال مناسب و درست اجرا شود. این ایامها ما را به غم نمیبرد ولی چون برنامه واحد و کاملی نداریم، نمیتوانیم از این مراسمها جهت باز تولید نشاط جامعه استفاده کنیم.
***رتبه ایران از نظر شادی
برخی تحلیلها حاکی از این است که میزان شاد بودن یک جامعه بستگی به توسعه انسانی آن و بالا بودن امید به زندگی و وضعیت با ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. بر اساس تحلیلهایی دیگر، شادی یک مسئله فرهنگی- تاریخی است و آنچه در دههها و سدههای متوالی بر یک ملت گذشته است، باعث میشود آن ملت شاد یا ناشاد باشد. بر اساس هر دو تحلیل البته ایران در ردههای پایین شاد بودن قرار دارد.
سال گذشته یکی از رسانههای انگلستان یک نظرخواهی را مطرح کرد که نتایج آن نشان میداد 81 درصد از مردم انگلیس به جای افزایش ثروت، از دولت توقع دارند زندگی شادتری برایشان فراهم کند. به دنبال این اتفاق دانشگاه لیسستر پروژهای با هدف رتبهبندی کشورها از نظر شادی مردمشان تعریف کرد.
در این ردهبندی دانمارک به عنوان شادترین کشور دنیا انتخاب شده و دلیل آن چنین ذکر شده است: ثبات سیاسی، عدم وجود خط فقر در جامعه، عدم وجود بیکاری، فرهنگ کاری راحت و بیتنش، خانوادههای محکم و آمار طلاق بسیار پایین، سرویسهای دولتی خدمات اجتماعی، بیمه همگانی، مدارس و دانشگاههای رایگان با کیفیت آموزشی مناسب، هویت اجتماعی مشخص برای جوانان، طبیعت بکر و معماری شهری زیبا، آلودگی محیط زیست ناچیز، میزان جرم و جنایت ناچیز، امکانات شهرنشینی با کیفیت بسیار بالا، امکان ورزشهای نزدیک به طبیعت مانند کوهنوردی، اسکی و سوارکاری برای همه.
این در حالی است که،موسسه گالوپ که به دلیل آمارهای مختلف و نظرسنجیهایش شهرت دارد و هر ساله فهرستی از ملتهای شاد دنیا ارایه میکند، در نظر سنجی جدید خود نتایج متفاوتی گرفته است. معیارهای این موسسه متفاوت با معیارهای علمی است. نظرسنجی تازه گالوپ که نتایجش اواخر آذر امسال منتشر شد، نشان میدهد هفت کشور از 10 کشور با شادترین مردم، در آمریکای لاتین قرار دارند.
بیشتر این هفت کشور، کشورهایی هستند که از حیث شاخصهای متداول مناسب بودن زندگی در آنها، وضعیت خوبی ندارند برای مثال، یکی از این کشورها یعنی گواتمالا از دههها جنگ داخلی و بعد از آن از نرخ بالای جنایات سازمان یافته رنج برده و یکی از بالاترین آمار قتل در جهان را دارد. گواتمالا از نظر شاخص توسعه انسانی سازمان ملل که ترکیبی از سه شاخص امید به زندگی، آموزش و درآمد سرانه است وضعیتی شبیه به عراق دارد اما، از نظر شاد بودن مردم در رده هفتم نظرسنجی گالوپ قرار دارد.
غمگینترین و ناراحتترین مردم دنیا در سنگاپور زندگی میکنند؛ یکی از مرفهترین و منظمترین کشورهای دنیا که از توسعهیافتهترین کشورهای دنیا نیزهست. بعضی از دیگر کشورهای ثروتمند نیز در انتهای جدول شادمانی قرار گرفتهاند. آلمان و فرانسه با کشور آفریقایی سومالی در رتبه چهل و هفتم شریک هستند.
در بین کشورهای با کمترین میزان شادمانی و نگاه مثبت، قرار داشتن نام چند کشور مانند عراق، یمن، افغانستان وهائیتی جای تعجب ندارد اما، غمگین بودن مردم گرجستان، لیتوانی و ارمنستان کمتر طبیعی است. ارمنستان از انتهای جدول در رده دوم قرار دارد. آگارون آدیبکیان یک جامعهشناس اهل ایروان پایتخت ارمنستان میگوید: ارمنیها غمگین بودن را دوست دارند؛ تلخیهای فراوانی در تاریخ ارمنیها وجود دارد. ارمنیها کمتر لبخند میزنند و مشکلاتشان را با دیگران در میان نمیگذارند و از موفق بودن خجالت میکشند.
این درحالی است که بعضی از اهالی آمریکای لاتین میگویند این نظرسنجی به یک مساله مهم در زندگی مردم آن مناطق اشاره دارد: مردم آمریکای لاتین عادت دارند علیرغم زندگی روزمره خود که ممکن است به نحو خردکنندهای سخت باشد، بر چیزهای مثبتی مثل دوستان، خانواده و مذهب تمرکز کنند. در نظرسنجی امسال موسسه گالوپ مانند نظرسنجی سال گذشته اش ایران مورد بررسی قرار نگرفته است اما، سه سال پیش ایران در بین 155 کشور، رتبه 81 را به دست آورد که نشان میدهد ایرانیها مردمان شادی نیستند.
به هر حال به نظر میرسد تحلیلهای راهگشای اجتماعی در این زمینه زمانی قابل طرح و پیگیری است که بر نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کنار عوامل فرهنگی و تاریخی در شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه توجه کنیم. وقتی عنوان میشود بیکاری، عدم امنیت شغلی، تورم، خشونت و پرخاشگری، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی و ... در ایران رشد نگران کننده ای دارد خود به خود به ریشههای شاد نبودن ایرانیان پی میبریم.
این در حالی است که اکثر افراد نه دل و دماغ تفریح را دارند و نه امکاناتی برای پرداختن به آن وجود دارد. نتایج یک تحقیق تطبیقی نشان میدهد میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند. آماری دراین رابطه وجود دارد که نشان میدهد دختران 14 ساله ما طراوت و شادابی شان مساوی زنهای 40 ساله فرانسوی است. وضعیت نگران کننده ای که توصیف شد لزوم اجرای طرحهایی بلند مدت برای کنترل و کاهش عواملی که شادی و تفریح مردم را به مخاطره میاندازد اثبات میکند.
***شادی متولی ندارد
درهمین راستا داود شیخاوندی یک کارشناس اجتماعی درباره نشاط وشادی درجامعه میگوید : در این باره باید گفت که برخورد محکم و تند و سرکوب با جوانان در مقابل جوانی آنها در بلندمدت، میتواند باعث سرخوردگی، غم در جان جوانان و جانشینی خشونت به جای خوشحالی و شادی آنها شود.
وی میافزاید : درکشورما شادی متولی ندارد، حال آن که غم و غصه متولی دارد، در نتیجه با افزایش خودکشی در جامعه روبهرو میشویم. اگر در جامعه شرایط شادی فراهم نباشد، خشونت جای آن را خواهد گرفت و اگر جوانان با توسل به راههای قانونی نتوانند شادی کنند از راههای غیرقانونی شادی میکنند؛ مواد مخدر یکی از پیامدهای نبود شادی در جامعه است.
وی یاد اور شد : بنابراین، نباید بگذاریم نیروهای سازنده یک جامعه، تبدیل به نیروهای بازنده شود. شادی در جوانان به عنوان یک مؤلفه مثبت مورد نظر است. نشاط زمینه میخواهد و تا نتوانیم زمینههای مناسب نشاط جوانان را آن گونه که مناسب است، فراهم کنیم، نخواهیم توانست کنترل مناسبی بر جوانان و حتی افراد جامعه داشته باشیم.
درعین حال بنابر گزارش رسیده , باید دانست که نخستین و بارزترین تاثیر شادی و نشاط در جامعه افزایش ایمنی بدن است که در حالی که افسردگی مصونیت و قدرت نظام ایمنی بدن را در مقابل رویدادها و اتفاقات ناگوار کم میکند. اما شادی به عکس انرژی تازهای به ما میدهد.
دکترعلی اصغر احمدی، روانشناس و عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه تهران در مورد کمبود شادی در جامعه ایرانی میگوید: شما ببینید روزهای عزاداری ما چقدر بیشتر از روزهای میلاد و جشن است. در حالی که در روایات اسلامی داریم که مومن غم خود را پنهان و شادی خود را آَشکار میکند. آنچه مشخص است جامعه ایرانی از بسترها و بنیانهای لازم برای ابراز شادمانی بویژه به شکل گروهی و همگانی برخوردار نیست و علاوه بر این نیز شیوههای شناخته شده و تعریف شده کمتری برای شادمانیهای همگانی در کشور وجود دارد.
این در حالی است که بیگمان شاد بودن یکی از شاخصهها و بنیانهای زندگی مطلوب در هر گروه و جامعهای به شمار میرود و به عبارت دیگر هر قدر مردمی شادتر باشد توان و پتانسیل بیشتری برای تلاش و حرکت به جلو دارند.در این بین باید گفت که اگر به پیامدهای مثبت و فراوان شادی بر حوزههای گوناگون، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، سیاست و... نگاهی داشته باشیم درمییابیم که در جامعهای شاد جدا از نگرش خوشبینانه نسبت به زندگی و امور پیرامون، رضایت و امید بیشتری از زندگی و احساس رفاه جریان دارد.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که با وجود پتانسیلهای گوناگون در کشور سن امید به زندگی در ایران 72 سال است که خود حکایت از فاصله بسیار ما با کشورهای پیشرفته و اروپایی است. در حالی که به نظر میرسد در چارچوب برنامهای اصولی و اصلاح برخی روشها میتوان با یاری گرفتن از رسانههایی همانند صدا و سیما و... به سوی جامعهای شادتر حرکت کرد جامعهای که در کنار شادی بیشتر مسلما نتایج مثبتی از تلاش و حرکت به سمت جلو را همراه خود دارد و همچنین باعث جذب حداکثری جوانان به امور دینی خواهد شد چرا که جوان به دنبال شادی و تفریح است و عدم وجود بسترهای مناسب برای شادی میتواند تبعات بدی را برای جوانان و جامعه به همراه داشته باشد.
مهاجری در رابطه با راهکارهای افزایش امید به زندگی و ارتقای سطح شادی جامعه، تاکید میکند: برای تنزل سطح افسردگی جامعه باید بسترشادیهای مناسب و صحیح در جامعه فراهم شود که جهت تحقق این امر میبایست ورودی و خروجی شادی در جامعه حاکم باشد و در این زمینه دولت و حکومت نقش مهمی را بر عهده دارند.
باید میزان نگرانیها نیز علاوه بر انطباق خروجی و ورودی شادی در نظر گرفته شود و مردم نباید نسبت به آینده خودشان دچار نگرانیهای شدید، استرسها و تنشهای مخرب شوند.مهاجری بر اهمیت عدالت در جامعه تاکید کرده و میگوید: باید سیاستهای مناسب و بلندمدتی در زمینه کاهش نابرابریهای اجتماعی در نظر گرفته شود که شفافسازی و تقویت سرمایه اجتماعی از مهمترین راهکارها در این زمینه محسوب میشود.
***اموزش شادی کردن
نتایج یک پژوهش دانشگاهی نشان داد که ارائه آموزشهای مرتبط با شاخصهای علمی شادی، تأثیر معنیداری بر کاهش افسردگی داشته است.
بنا بر این گزارش , افسردگی یکی از اختلالات شایع جوامع انسانی است که آسیبهای مختلف فردی و اجتماعی را باعث میشود. لذا پژوهشی به منظور بررسی اثربخشی رویارویی با شاخصههای علمی شادی (بخشش، قدردانی و اعمال مهربانانه غیرمشروط) بر کاهش علایم افسردگی اساسی از جمله احساس غم، احساس بیلذتی، احساس بیارزشی و احساس درماندگی توسط مریم سیوندیپور، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی از دانشگاه علوم پزشکی کرمان و همکارانش انجام شد.
این پژوهش نیمهتجربی بر روی 150 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان، انجام شد. ابتدا پرسشنامه افسردگی Beck به عنوان پیشآزمون اجرا شد و 60 نفر از دانشجویان که نمره بالایی در افسردگی کسب کرده بودند، به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس پرسشنامههای شاخصههای علمی شادی در دو گروه تکمیل شد. طی یک جلسه محرکهای دیداری و شنیداری به صورت ناخودآگاه به گروه آزمایش ارائه، و پسآزمون افسردگی و پرسشنامههای بخشش، قدردانی و مهربانی اجرا شد. در مرحله بعد، گروه آزمایش آموزشهای مربوط به سه شاخصه علمی شادی را دریافت کرد. پس از اتمام جلسات آموزشی، پسآزمون افسردگی و بخشش، قدردانی و مهربانی در هر دو گروه اجرا شد. از آزمون t برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافتهها حاکی از آن است که ارائه آموزشهای مرتبط با شاخصهای علمی شادی، تأثیر معنیداری بر کاهش افسردگی داشته است. همچنین نمرههای آزمودنیها در هر سه شاخصه افزایش را نشان داد. اما ارائه محرکهای دیداری و شنیداری به صورت ناخودآگاه به آزمودنیها در کوتاه مدت تأثیر معنیداری بر کاهش افسردگی نداشت.
نتایج این پژوهش نشان داد: تغییرات ایجاد شده در افسردگی دانشجویان، در اثر رویارویی با شاخصههای علمی شادی بوده است. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت رویارویی با شاخصههای علمی شادی نقش قابلتوجهی در کاهش افسردگی دارد.
2004- 2024 IranPressNews.com -