کميته گزارشگران حقوق بشر: دلنوشته ی اندیشه جعفری درباره وضعیت کامران و کیوان رحیمیان شهروندان دربند بهایی
هوالله به نام خدا به نام آزادی
آقایان قاضی،مردان دادستانی، سازندگان سیستم قضاوت وعدالت، دوست دارید بگویید که دنیایتان چه رنگی است؟آیا دنیای شما دیوار وسقفی هم دارد؟ اصلا معنای داشتن دنیایی درذهن را میتوانید درک کنید؟ شاید هم اساسا وجودتان را در دنیای دیگران معنی میکنید، آخه "دنیای ما خار داره، بیابوناش مار داره، هرکی با هاش کار داره، دلش خبردار داره،دنیای ما بزرگه، پر از شغال و گرگه..." کاش می توانستید دنیایتان را توضیح دهید، کاش غیر از حکم های بی سر وتهی که بر زبانتان میجویدش، حرف دیگری ازدهانتان بیرون می آمد، کاش چرایی وجودتان با تارهایی باریک به دستان لرزان دیگری وصل نبود. امروز به خاطر سرود تکراری دندانهای شما " آرتین وژینا رحیمیان" باید خانواده خود را پشت دیوارهای بلندی ملاقات کنند که شاید همه معنای دنیای شماست ، آرتین وژینا خوب میدانند که شغال ها وقتی می ترسند، به اطرافیانشان آسیب میزنند، چون از پیدا کردن راهبرد دیگری برای رفع احساس ترسشان ناتوانند، راستی آرتین وژینا ممکن است، با خنده به تارهای عنکبوت فوت می کنند، ولی هیچ وقت عنکبوت های رمیده وترسیده را در دست یا زیر پا فشار نمی دهند، می دانند که آنها با ترس لانه دیگری بنا میکنند، شاید روز دیگری به عمرشان اضافه شود... آرتین وژینا به عنکبوت ها آسیبی نمی زنند، نه از موضع قدرت که از موضع آگاهی، آگاهی که جریان دارد و مسدود نمی شود، همان آگاهی که شما اساسا از آن بی بهره اید، که اگر بهره ای داشتید، اینگونه حکم نمی راندید.فرموده اید "به جانب فانوس ها باد نیاید" ، از ترس خاموشی؟... اگر نفتتان تمام شود، آن وقت چه میکنید؟... خون در نفت دانتان میرزید؟.. بیست وچهارم بهمن ماه اولین سالگرد صعود "فرشته سبحانی" همسر کیوان رحیمیان است، او که دوبار به همراه همسرش و آخرین بار درسال 83 در دستان آجری عدالت شما قرار گرفت، او که رقابت وتقابل را حتی در عرصه بازی های کودکانه دوست نمی داشت و به همین خاطر، کتابی نوشت با نام "بازی های مشارکتی" که دست به دست در میان کودکان و مربیان آنها در این سرزمین می چرخد، او که الگوی انسانی " ارتباط بدون خشونت " را که هدیه برادر همسرش "کامران رحیمیان" به مردم ایران است، در قالب 16 کارگاه برای کودکان 5تا 10 سال به نام "زبان زرافه" تدوین کرد، تا کودکان این سرزمین بتوانند خشمها و ترسهایشان را آنگونه ابراز کنند که هم شنیده شوند و هم به دیگران و به کودکان دیگر آسیبی نرسانند، کاش که سری به کتاب او بزنید ، شاید که شما هم بتوانید ترسها و خشمهایتان را جوری ابراز کنید که به دیگران آسیبی نرسد... امروز که شما برصندلیتان تکیه میزنید و عدالتی را دم می گیرید که مصداق آن، علیرغم رفت و آمدهای پیگیر "آفاق رحیمیان" مادر سالخورده کامران و کیوان رحیمیان، عدم حضور کیوان رحیمیان در مراسم سالگرد همسرش است،امروز که ملاقات های حضوری "آرتین رحیمیان" را ظرف چند ماه گذشته، بارهای زیادی لغو وممنوع کرده اید وملاقات حضوری ومرخصی اعطا نشده تان را به عنوان امتیاز وتشویق ونه حقوق بدیهی زندانی می دانید، امروز که به"فاران حسامی" به خاطر تالیف جزوه تربیت جنسی کودکان، با داشتن مجوز ازسازمان بهزیستی،اتهام تبلیغ فحشا زده اید و از انتشار آن جلوگیری کردید، امروز که مردم وحتی خودتان را از توانایی وتخصص فاران،کامران،کیوان وبسیاری دیگر از هم بندهای آنها، فارق از نژاد ورنگ و مذهب ، محروم کرده اید..... امروز که آرتین وژینا دور از پدر ومادر خود به سر میبرند، امروز وامروزها را به خاطر بسپارید.
پنجشنبه، 26 بهمن ماه 1391 برابر با 2013-02-14 ساعت 10:022004- 2024 IranPressNews.com -