ويراژهای پسرانه جلوی مدارس دخترانه

روزنامه خراسان: مزاحمت هاي خياباني به ويژه براي دانش آموزان دختر را خط پاياني نيست، اين ناهنجاري اجتماعي که در سال هاي اخير به فضاي مجازي گسترش يافته است کم و بيش در گوشه و کنار شهر ديده مي شود و لزوم هوشياري خانواده ها را مي طلبد.زنگ آخر که به صدا درمي آيد دانش آموزان با شور و هيجان از مدرسه خارج مي شوند و به طرف منازل خود حرکت مي کنند. برخي ها سرويس دارند اما برخي که مسير مدرسه تا خانه را پياده طي مي کنند گاه با مزاحم هاي خياباني مواجه مي شوند، هر چند به گفته فرمانده انتظامي مشهد اين مزاحمت ها با وجود استقرار گشت هاي انتظامي پليس در اطراف مدارس، امسال به نسبت سال گذشته کاهش يافته است اما باز هم وجود دارد.گزارش ميداني خراسان در اين زمينه را مي خوانيد.

جوان سيگار به دست مقابل مدرسه
ساعت ۱۲:۳۰ ظهر به مقابل دبيرستان دخترانه... در بولوار اديب مشهد مي رسم. تا زمان تعطيلي مدرسه هنوز يک ساعت و نيم زمان باقي است اما هر چند لحظه تعدادي از دانش آموزان که به نظر مي رسد در ساعت آخر کلاس نداشته اند از مدرسه خارج مي شوند. نکته جالبي که توجه ام را جلب مي کند حضور 2 جوان در جلوي در مدرسه است. يکي با عينک دودي به درخت تکيه داده و ديگري در حالي که سيگار مي کشد هدفوني در گوش دارد و گويا به آهنگ مورد علاقه خود گوش مي کند. چند لحظه بعد موتور سيکلتي که 3 راکب دارد از راه مي رسد. راکب موتور در جلوي مدرسه توقف مي کند و اين 3 جوان شروع مي کنند به صحبت کردن با يکديگر. بگو بخندهاي آن ها توجه ام را جلب مي کند. اميدوارم قضاوت نادرستي نکرده باشم اما به نظر مي رسد اين جوانان از ايستادن در مقابل دبيرستان دخترانه منظوري دارند. منتظر مي مانم تا ببينم چه پيش مي آيد. هنوز نيم ساعتي به تعطيلي مدرسه باقي مانده است که ناگهان خودروي گشت نيروي انتظامي که در حال گشت زني در منطقه است از راه مي رسد و جلوي اين 3 جوان توقف مي کند. افسر گشت از خودروي سمند پياده مي شود و از آن ها مي خواهد که مدارک موتورسيکلت را ارائه کنند. نزديک مي شوم تا ببينم موضوع از چه قرار است. افسر نيروي انتظامي مدارک موتورسيکلت و راکب آن را بررسي مي کند و بعد از تاييد آن ها محل را ترک مي کند. ترس و اضطراب عجيبي در چهره اين جوان ها مشاهده مي شود. پچ پچ آن ها را مي شنوم که مي گويند: تا برنگشته برويم که برايمان دردسر درست نشود.

ويراژ خودروها
کم کم ساعت به 2 بعد از ظهر نزديک مي شود. برخي از والدين دانش آموزان در بيرون از مدرسه منتظر فرزندان خود هستند. در مدرسه باز مي شود. هم زمان با خروج دانش آموزان صداي ويراژ خودروهاي غيرعادي هم به گوش مي رسد. خودروهايي که کمک هاي عقب را از حالت استاندارد خارج کرده اند و به قول معروف اسپرت شده اند. براي لحظاتي صداهاي بلندي به گوش مي رسد، آهنگ هاي پر سر وصدايي که از بلندگوهاي اين خودروها پخش مي شود. رانندگان جوان خودروها با سرعت اوليه بالا شروع به حرکت مي کنند به گونه اي که صداي سوت چرخ ها بلند مي شود. همان حرکتي که در جامعه به «تيک آف» معروف است. اين جوان ها سوار بر خودرو بولوار جلوي مدرسه را طي مي کنند و با رسيدن به تقاطع، دوباره دور مي زنند و بر مي گردند. رفت و آمدهاي آن ها توجه همه را به خود جلب مي کند به ويژه توجه دختران نوجواني که در سنين حساسي به سر مي برند و گاهي اين هيجانات دوران جواني برايشان جذابيت دارد. رفته رفته سرويس هاي مدارس حرکت مي کنند و تجمع دانش آموزان کم مي شود. در حالي که شرايط براي ايجاد مزاحمت توسط رانندگان خودروهاي خاص براي دختران دانش آموز فراهم مي شود صداي آژير خودروي عبوري پليس راهنمايي و رانندگي آن ها را پراکنده مي کند. راننده خودروي پليس که در حال عبور از اين محل است آژير خودرو را به صدا درمي آورد و همين آژير براي پراکنده شدن خودروهاي مزاحم کفايت مي کند به گونه اي که چند ثانيه بعد شرايط به حالت عادي باز مي گردد و دختران دانش آموز به سمت منازل خود حرکت مي کنند.

ساعت 12:30 بولوار پيروزي مشهد
حدود ساعت 12:30 مقابل دبيرستان دخترانه... توقف مي کنم، بعد از چند دقيقه انتظار تصميم مي گيرم نگاهي به خيابان هاي اطراف بيندازم. در نزديکي اين مدرسه پارک کوچکي قرار دارد که در اين ساعت تقريبا خلوت است و در يکي از صندلي هاي کنار پارک ۴جوان نشسته اند. از آن ها آدرس مدرسه دخترانه اين محل را مي پرسم که بلافاصله آدرس دقيق با زمان تعطيلي مدرسه را اعلام مي کنند. علت حضورشان را در اين ساعت سوال مي کنم که يکي از آن ها مي گويد: معمولا از حدود ۱۱ تا 13:30 اين جا پاتوق ماست...جوان ديگري مدام در اطراف پارک و مدرسه با موتورسيکلت تردد مي کند که کاپشن و شلوارمشکي پوشيده است. يکي از اهالي مي گويد: او در اين پارک موادمخدر توزيع مي کند ...از کنار پارک به طرف مدرسه حرکت مي کنم. هنوز چند دقيقه اي به تعطيلي مدرسه باقي مانده است که سرويس ها مقابل مدرسه توقف مي کنند، البته با نزديک شدن به زمان تعطيلي برخي جوانان با خودروهاي سواري و گاهي هم با موتورسيکلت از اين محل عبور مي کنند. يک دستگاه پرايدسفيدرنگ، يک دستگاه پژو۴۰۵مشکي، يکي دستگاه پژوپارس که تغيير وضعيت داده و لاستيک هاي پهن دارد و اصطلاحا اسپرت شده است، در انتظار تعطيلي مدرسه هستند.

وقتي زنگ مدرسه به صدا در مي آيد برخي سوار سرويس ها مي شوند و برخي نيز مسير را پياده طي مي کنند که معمولا گروه دختران پياده در قالب گروه هاي چندنفره حرکت مي کنند. نه تنها در مسير تردد دانش آموزان بلکه در خيابان هاي فرعي و حتي در مقابل مدرسه برخي از پسران مزاحم به هنرنمايي مي پردازند. در يکي از اين هنرنمايي ها ۲پسر دوچرخه اي را سوار شده که يکي از آن ها روي دسته دوچرخه سوار شده و براي جلب توجه سر و صدا مي کند. همزمان با عبور دختران از خيابان کنار مدرسه که به بولوارپايداري منتهي مي شود حرکت مي کنيم. تعدادي از دختران عبور از مسير پارک و تعدادي نيز در خيابان به طرف بولوار حرکت مي کنند. گروهي که از داخل پارک عبور مي کنند در معرض مزاحمت ها و متلک هاي جوانان داخل پارک قرار مي گيرند و البته برخي از مزاحمت ها تا خارج شدن از پارک و رسيدن به ايستگاه اتوبوس ادامه دارد.به آن طرف بولوار که باز هم پارک کوچک ديگري است نگاه مي کنم، آن طرف نيز دو جوان در کنار ايستگاه اتوبوس و ۳جوان داخل پارک ايستاده اند که هرازچندگاهي تا کنار ايستگاه مي روند و جملاتي را مي گويند.

مقابل مدرسه دخترانه در خيابان شهيد صفدري نژاد
يکي از خبرنگاران ما که در خيابان شهيد صفدري نژاد مستقر شده گزارش مي دهد: ساعت 13 در مقابل کوچه منتهي به مدرسه راهنمايي دخترانه ايستاده ام. طبق گفته بعضي از والدين که در اطراف مدرسه منتظر آمدن فرزندانشان و همراهي آن ها تا منزل هستند، حدود ۱۰ دقيقه به زمان تعطيلي مدرسه باقي مانده است که سرويس هاي مدرسه در خيابان و مقابل مدرسه صف مي کشند.در همين حال در آن طرف خيابان تعدادي از والدين دانش آموزان هم منتظر ايستاده اند، علاوه بر اين حضور پسران نوجوان در اطراف مدرسه در گروه هاي ۳-۲ نفره و تعدادي جوان موتورسوار مزاحم که گويي آن ها نيز در انتظار تعطيلي مدرسه دخترانه هستند جلب توجه مي کند.پسراني که حضورشان با موتورسيکلت يا پياده با ظاهري نامتعارف در اطراف مدرسه دخترانه علامت سوالي را در ذهن ايجاد مي کند.

حرکات نمايشي
ساعت 13:17 در مدرسه گشوده مي شود و دختران نوجوان دسته دسته از مدرسه خارج مي شوند و آن هايي که سرويس مدرسه ندارند يا اين که پدران و مادران آن ها به دنبالشان نيامده اند به طرف خيابان اصلي به حرکت درمي آيند، اما در اين بين حرکات نمايشي موتورسواران جوان يا پسران جواني که پياده در ميان اين دختران براي آن ها ايجاد مزاحمت مي کنند جز اظهار تاسف چيز ديگري را براي ناظران باقي نمي گذارد!هر چه دانش آموزان دختر تعدادشان کمتر باشد يا به خيابان هاي خلوت وارد شوند مزاحمت پسران جوان به ويژه موتورسواران و حتي خودروسواران جوان براي آن ها بيشتر مي شود به طوري که گاهي با موتور در کنار آن ها مسافتي را مي پيمايند.در اين ميان رفتار تعداد اندکي از دختران نيز قابل تامل است چون متاسفانه برخي از اين دختران نوجوان و خام از سر ناداني با لبخندي عامل ايجاد مزاحمت بيشتر مي شوند يا اقدام به گرفتن کاغذ نوشته هايي از آن ها مي کنند.اين مسئله وقتي تشديد مي شود که زمان تعطيلي مدرسه راهنمايي پسرانه در خيابان مقابل همين مدرسه دقيقاً همزمان با مدرسه دخترانه است و زمينه مواجهه اين نوجوانان خام و ناپخته را در خطرناک ترين برهه زندگي شان يعني نوجواني فراهم مي کند. به گوشه ديگري از خيابان و ايستگاه اتوبوس که مي نگرم دختران دانش آموز زيادي در انتظار اتوبوس ايستاده اند و در همين مدت کوتاه انتظار نيز برخي موتورسواران براي آن ها مزاحمت ايجاد مي کنند. بعد از چندين دقيقه انتظار اتوبوس از راه مي رسد و جمعيت زياد دانش آموزان براي سوار شدن به سوي آن هجوم مي آورند اما اتوبوس ظرفيت سوار کردن اين تعداد دانش آموز را ندارد و به ناچار تعدادي از آن ها در حاشيه خيابان منتظر اتوبوس بعدي مي مانند در حالي که موتورسواران جوان فرصت بيشتري براي مزاحمت پيدا کرده اند.

ساعت 12:20 خيابان کوهسنگي
همچنين خبرنگار ما از خيابان کوهسنگي مشهد گزارش داده است: حدود ساعت 12:20 به دبيرستان دخترانه در خيابان کوهسنگي که رسيدم چند دقيقه اي منتظر شدم تا دانش آموزان تعطيل شوند چون در نزديکي مدرسه مستقر بودم صداي زنگ را به خوبي شنيدم. زنگ مدرسه با صداي جيغ دانش آ موزان همراه بود چند دقيقه اي که گذشت صداي کف و سوت زدن هم به گوش مي رسيد. جلوي مدرسه تعدادي از والدين با اتومبيل شخصي منتظر فرزندان خود بودند، دانش آموزان هم يک به يک از مدرسه خارج و عده اي سوار سرويس مدرسه مي شدند و تعدادي هم با والدين خود به منزل بازمي گشتند. گروهي نيز پياده يا با اتوبوس شرکت واحد به منازل خود مي رفتند. قبل از اين که زنگ مدرسه به صدا درآيد خودروي گشت انتظامي در حوالي مدرسه مستقر شده بود. در اطراف مدرسه جز سرويس مدارس و خودروهاي والدين دانش آموزان، خودروي ديگري که قصد مزاحمت داشته باشد مشاهده نمي شود. تعدادي دانش آموز پسر هم در حال رفت و آمد بودند و البته هيچ مزاحمتي براي کسي ايجاد نکردند فقط بعضي از آن ها نيم نگاهي به دختران داشتند. تا زماني که دختران مدرسه را ترک کنند همچنان گشت انتظامي در محل حضور داشت.

ساعت ۱۵؛ بولوار توس
از بزرگراه صدمتري وارد بولوار توس مي شويم. ۲دختر و ۳پسري که از لباس هايشان پيداست دانش آموزند، با فاصله نسبتا کمي پشت سر هم راه مي روند و هرازگاهي به يکديگر نگاهي مي اندازند. با کمي فاصله از آن ها مي ايستم و نگاه شان مي کنم. گاهي اوقات دخترها جلوتر از پسرها راه مي روند و گاهي اوقات هم پسرها از دخترها پيشي مي گيرند.در حين اين جابه جايي حرف هايي هم ميان شان رد و بدل مي شود. حرف هايي که گاه لبخندهاي شيطنت آميز پسرها و پاسخ هاي دخترها را به همراه دارد. لحظاتي بعد لبخند روي لب دخترها هم مي نشيند، فاصله ميانشان کمتر مي شود و سرعت و تعداد پس و پيش شدن ها هم افزايش مي يابد.حالا وقتي با دقت بيشتري به چهره دخترها و پسرها نگاه مي کنم به نظر مي آيد دخترها در مقطع سال اول دبيرستان يا آخر راهنمايي باشند.اما سن پسرها گويا بيشتر است. شايد ۱۹-۱۸ سال داشته باشند. وقتي که کمي مراودات شان بالا مي گيرد يکي از دخترها انگار مي ترسد و ديگر علاقه اي نشان نمي دهد و با اعتراض هايي به دوستش از او مي خواهد که از پسرها فاصله بگيرند. اما انگار ديگر پسرها دست بردار نيستند. در اين لحظات است که در ميان يکي از پس و پيش شدن ها پسر با پا ضربه اي به پاي يکي از دخترها -که اعتراضي به شرايط نداشت- مي زند و به اين ترتيب تماس فيزيکي هم برقرار مي شود. اين موضوع اعتراض هاي آن دختر معترض را بيشتر مي کند و لبخند دختر ديگر را هم کمرنگ اما انگار پسرها اصلا قصد بي خيال شدن ندارند و با خنده هاي مرموز و متلک پراني هاي بيشتر به کارشان ادامه مي دهند. در اين لحظات متوجه خودروي ما که من و عکاس روزنامه و تعدادي از همکارانم در آن هستيم مي شوند. ديدن دوربين عکاس روزنامه انگار به آن ها تلنگري مي زند. آن قدر شوکه شده اند که هيچ اعتراضي هم نمي کنند. انگار دخترها را فراموش مي کنند. کمي خودشان را جمع و جور مي کنند و ما هم به راه خود ادامه مي دهيم. اما آيا اگر به جاي ما مامور نيروي انتظامي حضور داشت کار به اين جا مي رسيد؟ اگر ما نبوديم چه مي شد؟ اصلا حالا که ما رفتيم چه مي شود؟! خدا کند، فردا در برخي مناطق، حضور پليس پررنگ تر شود آن ها که باشند از اين مزاحمت ها خبري نخواهد بود، آنان که بيايند، مزاحمان جرات آمدن نخواهند داشت....

سه شنبه، 17 بهمن ماه 1391 برابر با 2013-02-05 ساعت 19:02
خبر بعدی : برخورد زننده ماموران حراست با بازیگر سینما
خبر قبلی : تحریمها؛ تشکیل کمیته مبادله کالا با نفت در ایران


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -