روزنامه جوان: اصطلاح جنگ نرم را بارها شنيدهايم. حالا ديگر اذهان عمومي ما با اين اصطلاح به لحاظ لفظي آشناست. اما وقتي در كنار واژه جنگ صفت نرم هم به كار برده ميشود در باور مردم كمي ابهام ايجاد ميشود. در جنگ سخت همه آثار و تبعاتش كاملاً روشن است. ولي جنگ نرم يعني چه؟ جنگ نرم و شرايطي كه در حال حاضر در آن قرار داريم، بارها از سوي مقام معظم رهبري مورد تأكيد قرار گرفته است و بارها ايشان مطرح كردهاند اين جنگي كه عوام و خواص و نخبگان درگير آن هستند، به مراتب از جنگ تحميلي سختتر است. از طرفي رهبري براي پيروزي و مقابله صحيح در اين جنگ فرمودند كه راههاي مقابله را خودتان پياده كنيد. ايشان طي سخناني كه در شهريور سال ۸۸ به اين نكته اشاره كردهاند: «اينكه شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم و تهاجم نرم چه كار بايد بكنيد، چطور بايد عمل كنيد، چه جوري بايد تبيين كنيد. اينها چيزي نيست كه من بيايم فهرست كنم، بگويم آقا اين عمل را انجام دهيد يا اين عمل را انجام ندهيد، اينها كارهايي است كه شماها بايد در مجامع اصليتان، فكريتان، در اتاقهاي فكرتان بنشينيد، راهكارها را پيدا كنيد، ليكن هدف مشخص است، هدف دفاع از نظام اسلامي و جمهوري اسلامي است، در مقابله با يك حركت همه جانبه متكي به زور و تزوير و پول و امكانات عظيم پيشرفته علمي و رسانهاي. بايد با اين جريان شيطاني خطرناك مقابله شود.» به همين منظور و طبق فرمايش رهبري مبني بر اينكه راهكارهاي مقابله را خودمان پيدا كنيم، روزنامه «جوان» بر اين شد تا طبق سلسله مباحثاتي با فعالان عرصههاي فرهنگي و رسانهاي كشور به راهكارهاي مناسبي براي مقابله با حجم نرم نظام سلطه دست يافته و به خوانندگان ارائه دهد. از اين رو مهمان اين شماره صفحه جنگ رسانهاي گلعلي بابايي، از نويسندگان و فعالان فرهنگي و رسانهاي كشور است كه گفتوگوي ما با وي را پيش رو داريد.
براي شروع مختصري از سوابق علمي و فرهنگيتان بفرماييد.
گلعلي بابايي هستم. بعد از جنگ وارد عرصه هنري و پژوهشي دفاع مقدس شدم كه هيچ ارتباطي با فعاليتم در دوران جنگ نداشت، به اين دليل كه در زمان جنگ و دوران دفاع مقدس حقير نيروي رزمي لشكر ۲۷ محمدرسولالله بودم. البته افتخارمان اين است كه نيروي اين لشكر بودهايم و به قول يكي از دوستان تا لحظه ورودمان به قبر هم لشكر ۲۷ باقي ميمانيم. اما پس از جنگ به سراغ كارهاي فرهنگي رفتم و الحمدلله چندين كتاب در زمينه دفاع مقدس كار كرديم كه منتشر شده و در اختيار همگان قرار دارد. هم اكنون معاون هنري يكي از سازمانهاي مرتبط با دفاع مقدس هستم. اما مسئلهاي كه جداي همه اين مسئوليتها ارزشمند و ماندگار است و حقير به آن افتخار ميكنم مبحث پژوهشي و نويسندگي در رابطه با دفاع مقدس است.
شيوه و بازدهي كار رسانههاي ما در دوران دفاع مقدس را چطور ارزيابي ميكنيد؟
البته در مورد مسئلهاي كه چيزي در حدود بيست و اندي سال از آن ميگذرد و مستقيم در درون جبهه اتفاق نميافتاد و به پشت جبهه مربوط و معطوف ميشد كمي سخت است كه اظهارنظر كنيم، چون ما در آن مقطع زماني به مسائل درون جبهه معطوف بوديم و تمام حواسمان به مسئله جنگ بود. پس از پشت جبهه اطلاعات ريز و كاملي نداشتيم. اما به هر حال اينطور ميشود پاسخ اين سؤال را داد كه فعاليت ما در رسانه و انعكاس اخبار جنگ تحت محدودترين شرايط و امكانات و وجود باند مافياي رسانهاي كه در دنيا وجود دارند و همه ميدانند كه رسانه تحتالقاي مديريت كامل صهيونيستها ميباشد، شرايط را براي فعاليت رسانهاي در دوران دفاع مقدس بسيار سخت و پيچيده ميكرد. به همين جهت بيشتر ما چوب عدم انعكاس اخبار صحيح جنگ و انقلاب و شرايط خودمان در جبهههاي جنگ را ميخورديم، در حالي كه ما مورد تجاوز و هجمه قرار گرفته بوديم و سرزمينمان در اشغال متجاوزان مستكبر خارجي قرار گرفته بود.
اگر در جنگ اصل بر امور سخت افزاري و حضور فيزيكي در جبههها بود، اكنون كه در جنگ نرم و نيمه سخت قرار داريم، رسانه ميتواند نقش محوري داشته باشد. اول اينكه اين نقش محوري از كجاست؟ دوم اينكه رسانهها چطور ميتوانند از عهده اين امر خطير برآيند؟
هر چقدر كه اين روش انعكاس اطلاعات در دنيا پيشرفت داشته است،با توجه به وجود اينترنت، شبكههاي ماهوارهاي و شبكه گروههاي اجتماعي و در كل وسايل ارتباط جمعي و اينكه اين نوع وسايل ارتباط جمعي در جاي جاي جامعه،خانوادهها و منازل نفوذ داشته، به طوري كه هر انسان با هر سطحي از سواد و اطلاعات به اين وسايل ارتباطي در اندازه خود مجهز است از كودك تا پير. در نتيجه رسانه مهمترين بستر انعكاس خبر و جابهجايي و اطلاعرساني اخبار در جهان در شرايط كنوني به شمار ميرود. اينكه امروزه پيامها، فرهنگها و عملياتهاي سياسي حمله به فرهنگها، ايجاد شبهات، زير سؤال بردن اعتقادات و خيلي از اين قبيل كارها از طريق انعكاس اخبار و جابهجايي اطلاعات صورت ميگيرد، اين نشان از محوريت رسانه در جنگ امروزي دارد كه آن را جنگ نرم ميخوانيم. به اين دليل كه تمام اين عملياتها در بستر رسانه صورت ميگيرد. اينكه رسانه چطور ميتواند از عهده اين امر برآيد بايد يك سري از اصول و موارد و هشدارها را رعايت كند. اول اينكه مردم واقعيتها را ميبينند و ميفهمند. اين نقش رسانه را سنگين ميكند. رسانه بايد با واقعيتهاي موجود در جامعه پيش رود و با مردم در رصد اين واقعيات و درك آنها همگام باشد و منعكس كننده مشكلات و دغدغههايي باشد كه مردم با آنها مواجه هستند. طوري نباشد كه جناحي فكر كنند يا بيشتر از آن كه مردم و مخاطب و دغدغههاي موجود براي آنها (رسانهها) اهميت داشته باشد، ماديات براي آنها مهم باشد. خوب نيست كه بنده اين را بگويم اما براي مثال ميگويم، شما هنگامي كه يك مسئول مملكتي را در تلويزيون براي مصاحبه و گفتوگو دعوت ميكنيد، قرار است كه خبرنگار او را به چالش بكشد و حرف مردم و دغدغههاي موجود در جامعه كه به حوزه آن مسئول مربوط است را مطرح كند. تنها عملي كه از خبرنگار مشاهده ميكنيد حركت سر وگردن در تأييد حرفهاي فلان مسئول است. اين رسانه هيچگاه نميتواند با مردم همگام باشد، چون يا درك و فهم مردم از مسائل روز و موجود در جامعه را خيلي پايين فرض كرده يا خودش را گول ميزند.
يعني خبرنگار رسانه يك مجري خنثي است. كسي كه اسمش را خبرنگار ميگذارد، قرار است خبر را منعكس كند، حرف مردم را به مسئول برساند و از او پاسخ مناسب بخواهد، كه اين طور نيست.
طبق گفته شما در زمان دفاع مقدس ما در كار رسانهاي ضعف داشتيم و ضعيف عمل كرديم. به دلايلي كه گفته شد. اما امروز پس از گذشت اين همه سال، با وجود تجربيات ارزشمند و امكانات بسيار بيشتر از آن مقطع چرا ما در خصوص كار رسانهاي و عمليات رسانهاي دچار ضعف هستيم و ضعيف عمل ميكنيم؟ چه كار كنيم كه اين ضعف برطرف شود؟
بزرگترين آفت براي رسانه اين مسئله است كه ديد رسانه يك ديد جناحي شود و رسانه خود را جناحي ببيند. وقتي رسانه خود را از آن مردم نبيند و نداند، ديگر مشكلات و معضلات را منعكس نميكند و اگر هم بكند با صلاح و مصلحت جناحي اين كار را ميكند، اين يعني دغدغههاي مردم و جامعه و انعكاس و طرح آنها تعطيل! رسانهاي كه جناحي ببيند و جناحي شود و دنبال جناحهاي سياسي باشد ناخودآگاه در خدمت آن جناح قرار ميگيرد، اين تجربه را در زمان جنگ هم داشتيم سازمان مجاهدين خلق (منافقين). نيروي سازمان از فضا كه نميآمد. همين بچههاي كوچه، محل، مسجد، دانشگاه و دبيرستانهاي خودمان بودند. ميديدي كه بچه مسلمان، نمازخوان است وقتي وارد سازمان ميشد. آنقدر سازمان بر او تأثير ميگذاشت تا به آدمي تبديل ميشد كه امام جماعت مسجد خودشان را ترور ميكرد. الان هم با نوعي ديگر از اين مشكلات درگير هستيم، فقط با ابعاد گستردهتر. اگر در آن زمان جناح بنديها در حد چند سازمان و گروه بود، الان درهر رده دولتي مشاهده ميكنيد كه يك جناح خاصي حكومت ميكند.
ايدئولوژي انقلاب و تفكر حضرت روحالله در مواجهه با جبهه كفر و نظام سلطه يك تفكر و اعتقاد سراسر تهاجمي نسبت به نظام سلطه و استكبار بوده است. چرا رسانه انقلاب اسلامي كه بايد انعكاس دهنده و ادامه دهنده تفكر انقلاب اسلامي و آقا روحالله و رهبري باشد نسبت به نظام سلطه و استكبار به جاي استراتژي تهاجمي يك حالت تدافعي دارد؟
اين بر ميگردد به عدم باور خودمان از سوي مسئولان و فعالان داخلي، هنوز باور نداريم كه ما ميتوانيم تأثيرگذار باشيم. همان طور كه در جامعه جهاني ميبينيم كه انعكاس انقلاب و اخبار انقلاب در خارج از مرزهاي ايران بيشتر از داخل است و آن قدري كه كشورهاي ديگر ما را به عنوان يك كشور ضد استكباري ميشناسند. ما قصد نداريم خود را با اين وجهه به مردم بشناسانيم. برنامه روتيني نداريم كه بخواهيم از طريق هنر، رسانهها، صدا و سيما و ... به مردم برسانيم كه نظام سلطه دست بردار ما نيست، يا اگر فيلمي عليه رسولالله ساخته ميشود ما در جهت شناساندن پيامبر در جهان چه كاري كرديم تا امروز بگوييم اين فيلمي كه ساختهايد خلاف شخصيت رسولالله است؟ چون كاري نكرديم، مجبوريم فقط شعار دهيم و بينندگان آن فيلم در خارج هم ميگويند حتماً آن چيزي است كه درست شده است. در خصوص انقلاب و جنگ هم همين اشتباه و غفلت صورت گرفته است و مجبوريم انفعالي برخورد كنيم. منتظريم ببينيم آنها چه كردهاند، بعد بياييم بگوييم اين طور نيست. اما جامعه جهاني اين را نميپذيرد.
رسانههاي ما بعضي مواقع در گفتن حقيقت لكنت ميگيرند. دشمن در همان زمان حقيقت را آميخته با دروغهاي خود ساخته و خوراكهاي خود را به خورد مردم ميدهد. براي اين موضوع راهحلي به نظرتان ميرسد؟
بعضي از خانوادههاي متدين ميگويندما ماهواره تهيه ميكنيم براي شنود اخبار. يعني چه؟ اخبار داخلي مگر چه ايرادي دارد كه شما به خارجيها و دشمن اعتماد ميكنيد؟ وقتي رسانه ملي ميبيند كه اگر اين خبر را كه هيچ مسئلهاي ندارد الان روي خروجي نگذارد، سه روز بعد بيبيسي آن را ميگويد چرا به اطلاع مردم نميرساند. چرا رسانه داخلي در رابطه با اخبار داخلي چه خوب و چه بد پيشقدم نميشود. چرا؟ هر وقت اين طور شد ميتوان توقع داشت كه مخاطب اعتماد ميكند و سراغ خبرهاي خارجي نميرود.
با توجه به تحريم صدا و سيما كه توقف پخش برون مرزي شبكههاي متعلق به نظام اسلامي ايران بهتر نبود بنگاههاي رسانهاي و خبري كوچك را چون جزيرههايي در دل دشمن ايجاد ميكرديم تا در چنين شرايطي به فعاليت خود ادامه دهند؟
اين در تخصص عزيزاني است كه در اين حوزه متخصص هستند. اما من فقط به اين نكته اشاره ميكنم كه ما كه داعيهدار اين مسئله مديريت جهان به وسيله اسلام هستيم و تشكيل نهضت جهاني اسلام را در سر ميپرورانيم بايد در كشورهاي جهان يك جاي پا و مركز ارائه ايدئولوژي داشته باشيم.
مستكبرين با وجود نفرت ملتها در هر جا دفتر و سازمان و نمايندگي دارند. ما نبايد داشته باشيم؟
اين از آن مسائلي است كه نياز به برنامهريزي دارد و متأسفانه مسئولان حالا يا به سهو يا به عمد از آن غفلت كردند.
در جنگ سخت ما اطلاعات و عمليات داشتيم كه كارشناسايي و طراحي را انجام ميداد. امروزه در جنگ نرم براي عمليات نياز به اتاق فكر است. آيا براي تشكيل اين اتاقهاي فكر نياز است از همان الگوي زمان جنگ استفاده كنيم. اصلاً وجود اين اتاقها الزامي است؟ نظر شما در اين رابطه چيست؟
رهبري بيشترين الگوها را در اين زمينه ميدهد. همين نشستهايي كه آقا با مفاخر علمي، با كادرهاي خبرهاي كه افسران جنگ نرم محسوب ميشوند، اساتيد، روحانيون با همه طيفها جلسات گفتوشنود ميگذارند. نتيجهاي كه از آنها در ميآيد ميتواند الگوي بسيار مناسبي باشد. به همين شكل هر كس در هر مكان و منصبي كه هست ميتواند مشابه اين (همفكري و تبادل نظر) را داشته باشد. آن وقت نظرات خيلي تخصصي و ريز جمع مي شود و يك كار دقيق و منظم صورت ميگيرد. اما بعضي از اين الفاظ آنقدر دستمالي شده كه شنيدن و آوردن اسمشان چندش آور است. مجمع عقلا از لزوم هر تشكلي است. اينكه در هر جمعي كساني هستند كه بيشتر از بقيه ميفهمند انكار ناپذير است.
بايد اين افراد جمع شوند و به زير مجموعهها راهبرد دهند كه خيلي خوب است اگر اصولي انجام گيرد.
2004- 2024 IranPressNews.com -