عكاس روزنامه در كوچه روبه روي ساختمان اين موسسه مورد حمله زورگيران خشن قرار گرفت.
سجاد صفري شامگاه شنبه دوم دي ماه در حالي كه قصد داشت از محل كارش به خانه برود در دام 2 زورگير چاقوكش گرفتار شد.
سجاد صفري ساعت 8 شب با خارج شدن از ساختمان مركزي روزنامه در خيابان خرمشهر وارد كوچه وهابي شد تا با سوار شدن به خودرويش به سمت خانه حركت كند.
عكاس روزنامه هنوز چند قدمي داخل كوچه تاريك كه يكي از كوچه هاي منتهي به كلانتري 104 عباس آباد است نشده بود كه در كوچه مورد حمله 2 زورگير موتورسوار قرار گرفت و دزدان خشن بعد از سرقت گوشي موبايل و پول هاي عكاس جوان وي را از ناحيه انگشت دست چپ مجروح كردند و پا به فرار گذاشتند.
عكاس روزنامه به شوك گفت: كارم تمام شده بود، از روزنامه خارج شدم و زماني كه وارد كوچه وهابي شدم يك موتورسوار وارد كوچه شد و به آرامي از كنارم گذشت و ديدم با سرعت كمي در حركت است احساس بدي پيدا كردم، بارها در روزنامه مان خوانده بودم كه شگرد زورگيران متفاوت است وقتي احساس كردم مردي با گام هاي آهسته در تعقيب من است، شك كردم گام هايم را آهسته كردم تا وي از من عبور كند مرد موتورسوار ناگهان كمي جلوتر ايستاد و آن مرد كه در تعقيبم بود چند قدمي شانه به شانه من قدم زد، زماني كه تصميم گرفتم به عقب برگردم و با سرعت از آنها دور شوم مرد ناشناس به سمتم حمله كرد، مرا به ديوار چسباند و با نشان دادن چاقويش خواست تسليم شوم، پرسيدم چه مي خواهد؟! گفت موبايلت را به من بده، آن را گرفت و بعد كيف پولم را خواست. گفتم پول زيادي ندارم و همه اش كارت و مدارك است.
30 هزار تومان پولم را برداشت و كيف را روي زمين انداخت، زماني كه قصد داشت سوار موتور دوستش شود چاقويش را به سمت صورتم گرفت كه تنها توانستم صورتم را عقب بكشم و با دستم مانع اصابت چاقو به صورتم شدم.
وي در ادامه گفت: در تاريكي شب نتوانستم چهره زورگيران را شناسايي كنم. مرد زورگير لاغر و قدبلند بود كاپشن سفيد كلاهداري به تن داشت و كلاه را روي سرش كشيده بود، همدستش كه پشت موتور بود نيز شلوار گرمكن داشت اما نديدم موتورش چه شكلي است.
يكي ديگر ازعكاسان روزنامه به شوك گفت: ما هميشه وقتي براي سوارشدن به خودروهايمان داخل اين كوچه مي شويم تن مان مي لرزد، گاهي سعي مي كنيم به صورت گروهي از روزنامه خارج شويم و اگر تنها بوديم كيف و اشياي قيمتي مان را در حراست روزنامه امانت مي گذاريم و بعد سراغ خودرو رفته و با آن جلوي ساختمان برمي گرديم تا وسايل مان را تحويل بگيريم.
يكي از خبرنگارها نيز گفت: اين كوچه ها خلوت و تاريك هستند، ما تنها براي پارك كردن خودروهايمان به داخل آن رفت و آمد داريم و دلمان به حال ساكنان اين كوچه ها مي سوزد كه مجبور هستند در اين شرايط در داخل كوچه ها تردد داشته باشند.