منبع حکومتی: ورزقان، طوفان سندی، کمک به غزه

سایت الف: طی یک ماه و نیم گذشته طوفان سندی در آمریکا باعث مرگ بیش از یکصد آمریکایی در ایالت های نیویورک و نیوجرسی شد. این طوفان برق هزاران نفر در آمریکا را قطع کرد و کمک ها هرگز برای مناطق آسیب دیده کافی بنظر نمی رسید. پنج هفته بعد اوباما به میانمار (کشوری در جنوب شرقی آسیا با ۶۰ میلیون نفر جمعیت) سفر کرد و درباره کمک ۱۷۰ میلیون دلاری آمریکا درصورت اصلاح ساختار حکومت، با آن کشور مذاکره کرد.

- مرداد ۹۱ در ورزقان زلزله پنج ریشتری آمد. بیش از ۳۰۰ نفر کشته شدند. البته که ایران نیز به مقدار کافی از پس بازسازی کامل خسارات بر نیامد. حدود دو ماه بعد جنگ ۸ روزه غزه شکل گرفت. پس از پایان جنگ ایران و متحدین اصلی منطقه ای اش تصمیم گرفتند حمایت خود را از مقاومت اسلامی فلسطین (نه صرفا حماس) بصورت کاملا رسانه ای علنی کنند.

درباره دو نکته فوق این موارد قابل ذکر است:
بنظر می رسد بسیاری از کشورهای تاثیرگذار دنیا اهداف و هزینه های فرامرزی دارند. آمریکا پس از معاهده کمپ دیوید سالانه یک و نیم میلیارد دلار به مصر کمک می کند. (عموم مردم مصر از ادامه دریافت کمک ها راضی نیستند). هم چنین سه برابر این مبلغ سالانه به اسرائیل کمک نقدی می شود، و علاوه بر آن برخی، کمک های جدید اوباما به اسرائیل را در طول تاریخ بی سابقه عنوان می کنند.

این پدیده برای تعداد دیگری از کشورهای دنیا نیز صادق است. کمک های روسیه به قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان و اوستیای جنوبی در مقابل گرجستان، کمک های سالانه چین به کره شمالی، کمک عربستان و قطر به تروریست های عرب برای جنگ در سوریه و نیز وام های پرداختی ترکیه به مصر همگی از همین نوع است و "انجام چنین کمک هایی" در تمام دنیا اجرا می شود.

اینکه مردم کشورهای مذکور درباره کمک کشورهایشان به سایرین چه نظری دارند به کنار، اما درباره ایران ذکر نکات زیر اهمیت دارد:

تردیدی نیست ایران برای حفظ منافع فرامنطقه ای خود در جهت تقویت هلال شیعی خاورمیانه (ایران، عراق، سوریه، لبنان) تلاش می کند، و همگان از آن مطلعیم.

در ایران فضای مناسب و "قابل دفاعی" برای انتقاد عمومی نسبت به مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... وجود ندارد. بسیاری از شهروندان ممکن است نسبت به عملکرد تعدادی از مسئولان منتقد باشند. و راهی برای رساندن حرف خود به آن مسئول پیدا نکنند. یا به هر دلیلی از عملکرد مجریانی که وظیفه نظارتی دارند، رضایت نداشته باشند. در نهایت چیزی که اتفاق می افتد این است:

۱- این شهروندان احساس خواهند کرد که حرفشان برای اصلاح مشکلات جاری کشور اثر ندارد و در اداره کشور سهیم نیستند.

۲- حاکمیت تعریف جامعی از انتقاد سازنده ارائه نمی کند، و درک مشترکی بین "همه" از انتقاد سازنده وجود ندارد. همه مردم توجیه نیستند که چه نوع انتقادی، با چه نوع ادبیاتی از نظر "سایر مردم" و "حاکمیت" مشروعیت خواهد داشت. خود حکومت نیز تلاشی برای آموزش مردم برای انجام یک انتقاد سازنده و دلسوزانه انجام نمی دهد.

به نظر می رسد دو اتفاق ذکر شده بالا در رفتار بخش قابل توجهی از شهروندان تاثیرگذار است. و بصورت "عدم همراهی" دسته ای از این شهروندان با اهداف و تصمیمات کلان کشور نمود پیدا می کند. مواردی مثل تصمیم مشروع ایران برای کمک به مقاومت اسلامی فلسطین از این دسته از تصمیمات کلان کشور است.

اسرائیل بین هیچ دسته و گروهی فکری در ایران مشروعیت ندارد، و تندترین منتقدین کشور نیز موضعشان نسبت به اسرائیل کاملا مشخص است. پس منطق "عدم همراهی" برخی از شهروندان با کمک به فلسطین چه می تواند باشد؟!

به نظر می رسد اگر همگی به ادبیاتی مورد تایید همگان (چه عموم مردم، و چه نخبگان و حاکمیت) در نقد یکدیگر در کشور برسیم، پدیده مورد اشاره فوق در کشور انجام نخواهد شد. و مجبور نخواهیم بود برای نشان دادن انتقاد و ناراضی بودن خود، با سیاستی مشروع و درحال انجام در کشور، که همه کشورهای دنیا مشغول آن هستند (سیاست کمک به متحدین فرا منطقه ای) مخالفت کنیم.

خلاصه اینکه همه باید بفهمیم، یا از طرف حکومت توجیه شویم که: هرکدام از ما شهروندان کجای این کشور قرار داریم؟! هدف نهایی همه ما از زندگی در جمهوری اسلامی ایران چیست؟! آیا هدف ما رسیدن به اهداف سال ۱۴۰۴ است؟! آیا قرار است در آن سال مرفه تر باشیم، یا حرف اول را در منطقه بزنیم؟! چه حرفی؟! بعد از آن چه؟! اصلا چقدر درباره اهدافمان در ۱۴۰۴ توجیه هستیم؟! سیاسیون کشور باهم جدال می کنند که سمت ها را تصاحب کنند، یا در رساندن هرچه زودتر کشور به اهداف ملی، مشغول سیاسی کاری اند؟! ملاک رای دادن ما شهروندان چیست؟! نگران عقب افتادن کشور از اهداف ملی هستیم، یا فقط به دنبال رای دادن به افرادی هستیم که به دنبال رفرم وسیع تری هستند؟!

لازم بذکر است ارتباط صادقانه و سهیم کردن مردم در اداره کشور این نیست که صرفا افراد در روستاها و شهرها بتوانند با مسئولین رده بالا حرف بزنند، یا از نزدیک آنها را ببینند یا مشکلشان را بطور مستقیم به آنها بگویند. یک مثال از عملکرد صحیح در این موضوع اقدام فرانکلین روزولت است.

* روزولت در نطق رادیویی خود در ۱۲ مارس ۱۹۳۳ در توضیح علت تعطیلی چهار روزه سیستم بانکی آمریکا، با رفتار صادقانه با مردم از بحران بانکی آن زمان عبور کرد. در آن زمان روزولت در رادیو برای مردم به آرامی توضیح داد که از نظر ساختاری، سیستم بانکی چگونه فعالیت می کتد. وی گفت: "اجازه دهید که این نکته روشن را مورد تاکید قرار دهم که زمانی که شما پول خود را به صورت سپرده نزد بانک می گذارید، بانک آنرا در گاوصندوق خود قرار نمی دهد. کاری که بانک انجام می دهد این است که پول شما را به طرق مختلفی از قبیل اعطای وام و اعتبارات، سرمایه گذاری می کند. به عبارت دیگر بانکها از پول شما برای به حرکت در آوردن چرخ های اقتصادی استفاده می کنند" او همچنین توضیح داد که بانکها چگونه ملزم به نگهداری مبلغی پول به عنوان ذخائر احتیاطی هستند و همچنین بیان کرد که چرا این ذخائر در صورتی که تعداد زیادی از افراد به صورت همزمان اقدام به برداشتن سپرده های خود نمایند، ناکافی خواهد بود و در نهایت وی توضیحات خود را به این ترتیب کامل نمود که بستن بانکها برای یک دوره چهار روزه جهت برقراری مجدد نظم، ضروری می باشد. بدین ترتیب روزولت موفق شد حمایت عامه مردم را برای یک عمل رادیکالی و در عین حال ضروری جلب نموده و خود را به عنوان فردی برجسته در ارتباطات عمومی مطرح نماید.

حقیقتا بارها تجربه نشان داده که مردم کشور عزیزمان از سایر ملل مردم همراه تری هستند، اگر عرضه و هنر حل مشکلات با کمک آنها را پیدا کنیم.

دوشنبه، 13 آذر ماه 1391 برابر با 2012-12-03 ساعت 13:12
خبر بعدی : دعوای احمدی نژاد و لاریجانی؛ آيا نياز به تذکر مجدد است؟
خبر قبلی : کاهش ارزش ریال؛ دردسر زائران ایرانی در عراق و عربستان


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -