لينكلن اكران جهاني شد سينماي ايران همچنان رئيسجمهور ندارد
روزنامه جوان: ديو، رئيسجمهور امريكا، رئيسجمهور ويلسون، شور و تصويب، هواپيماي رئيسجمهور، نور سحرگاهان، پسفردا، چشم عقاب، مرد، حمله مريخيها، قتل در خيابان ۱۶۰۰، دشمن درون، مرگ رئيسجمهور، هموطنان امريكاييام و هواپيماي گمشده رئيسجمهور، اين فيلمها تنها بخشي از آثار سينمايي ساخته شده هاليوود درباره رئيسجمهوري اين كشور است.
سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۲۰
با اين حال هاليوود هنوز خيال بستن پرونده فيلمهاي رئيسجمهورپرور خود را از سر نينداخته است. اين روزها صنعتي كه به نظر ميرسد طي اين سالها دين خود را در قبال رئيسجمهور و شخصيت اول سياسي كشورش به خوبي ادا كرده باشد، در آستانه اكران فيلمي جديد است كه به مدح و ستايش «آبراهاملينكلن» شانزدهمين رئيسجمهور ايالات متحده امريكا ميپردازد. اين در حالي است كه وزنه سينماي ايران در عرصه ساخت آثار سينمايي حول محور رئيسجمهورش چندان سنگين نيست و آنچه تاكنون نيز ساخته و پرداخته شده است، يا مهر مميزي را با خود حمل كرده يا در اكران به مشكلات عديدهاي برخورده است.
۲ فيلم براي رئيسجمهور بدون ديدن روي اكران
«تلفن همراه رئيسجمهور» و «آقاي رئيسجمهور» عنوان دو فيلمي است كه در تاريخ سينماي ايران تا كنون درباره مفهوم رياست جمهوري ساخته شده اما هرگز به مرحله اكران نرسيده است.
شايد عاقبت ناخوشايند فيلمهايي از قبيل دو فيلم به بن بست خورده «تلفن همراه رئيسجمهور» علي عطشاني و «آقاي رئيسجمهور» ابوالقاسم طالبي منجر به اين شده است كه كمتر سينماگري در ايران دشواري ساخت فيلمي درباره رئيسجمهور و مسائل مربوط به آن را به جان بخرد. «آقاي رئيسجمهور» محصول سال ۱۳۷۰ شمسي داستان يك رزمنده سالهاي جنگ و روزنامهنگار است كه به خاطر توطئهاي مالي به زندان ميافتد و نشريهاش تعطيل ميشود اما با نفوذ شخصيتي متنفذ از زندان بيرون ميآيد. او هنگامي كه صاحب امتياز روزنامه خود را نامزد رياست جمهوري اعلام ميكند، در آخرين سرمقاله ماهيت ضد ارزشي او را برملا ميسازد و اين عمل به قتل او و همسرش ميانجامد. همچنين كمدي «تلفن همراه رئيسجمهور» نيز كه در سيامين جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد، داستان خانوادهاي شمالي است كه به تهران مهاجرت كردهاند و بر اساس حوادثي كه در داستان اتفاق ميافتد، سيمكارت سابق رئيسجمهور به دست پدر زحمتكش و فقير خانواده ميافتد.
او سپس از طريق تماسهاي مردمي كه او را با رئيسجمهور اشتباه گرفتهاند، در جريان مشكلات مردمي قرار ميگيرد و حتي براي حل پارهاي از اين مشكلات وانت خود را كه تنها منبع ارتزاق خانوادهاش به شمار ميرود، ميفروشد و سرانجام در اين راه دچار ماليخولياي ذهني شده و روانه تيمارستان ميشود. در تاريخ سينماي ايران اين دو فيلم تنها آثار سينمايي هستند كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم پاي رئيسجمهور را در داستان خود وسط كشيدند و در اكران به اما و اگر و در نهايت بن بست برخورد ميكنند. به راستي چرا مفهوم رئيسجمهور از سينماي ايران استقبال نميكند ؟
تصوير آرماني رؤساي جمهور امريكا در سينما
سال جاري ميلادي را بايد سال مليگرايي سينماي امريكا نام گذاشت؛ از يك سو «آرگو» حس ملي گرايانه مردم امريكا را با پرداختن به موضوعي وطن پرستانه در سال ۲۰۱۲ برميانگيزد و از سوي ديگر زنگها براي نزديكتر شدن زمان اكران فيلم جديد مليگرايانه «آبراهام لينكلن» در امريكا و سرتاسر جهان نواخته ميشود.
در واقع سال ۲۰۱۳ ميلادي هنوز از راه نرسيده، هاليوود پروژه «لينكلن» را براي اكران در ماه ژانويه ميلادي در نظر گرفته است و اين فيلم كه از دريچهاي تازه به شانزدهمين رئيسجمهور امريكا مينگرد، به تازگي و در حضور استيون اسپيبلرگ، كارگردان شهير امريكايي و ديگر عوامل آن براي باراك اوباما در كاخسفيد به شكلي اختصاصي نمايش داده ميشود. اتفاقي كه حكايت از اهميت اين فيلم و فيلمهاي سياسي قبيل آن نزد مقامات امريكايي دارد. اما آنچه كه از هم اكنون و پيش از تماشاي فيلم «لينكلن» قابل پيشبيني است، نمايش تصويري روشن و پر ابهت از شخصيتي سياسي است كه در خلال جنگهاي داخلي امريكا بردهداري را در اين كشور لغو ميكند.
تصويري كه نقطه اشتراك «لينكلن» و دهها فيلم ديگري است كه در ژانرهاي مختلف درباره رئيسجمهوريهاي خيالي و واقعي تاريخ امريكا ساخته شده است. شايد به همين دليل است كه در سينماي امريكا معمولاً از ساخت فيلمهايي كه شجاعت رياست جمهوري اين كشور را در قالبهاي مختلف تجسم ميكند، استقبال ميشود؛ تصويري كه در دو فيلم ايراني ساخته شده درباره رئيسجمهور كشورمان به شكل ديگري است. در واقع ضد قهرمان در فيلم آقاي رئيسجمهور، رئيسجمهور خيالي كشور است و در فيلم «تلفن همراه رئيسجمهور» نيز رئيسجمهور كنوني كشور به شكلي غيرمستقيم به باد انتقاد و حتي ژستهاي او در برخي سكانسها از جمله سكانس پاياني فيلم به سخره گرفته ميشود.
مفهومي كه نميتوان رد آن را در فيلمهاي متنوع و متعدد هاليوودي كه تاكنون درباره رياست جمهوريهاي اين كشور ساخته شده است، پيدا كرد؛ چراكه در اين قبيل فيلمهاي هاليوودي، عوامل فيلم خود را مكلف به تطهير مقام اول سياسي كشور خود و بزرگنمايي شخصيت او ميبينند، چه بزرگنمايي در قامت رئيسجمهوري خيالي باشد كه در فاجعه آخرالزماني فيلم ۲۰۱۲، شجاعانه مقر خود در واشنگتن ديسي را ترك نميكند و با وقوع يك سونامي كشته ميشود يا رئيسجمهوري واقعي از جنس جانافكندي در فيلم فيلمسازي ضد امريكايي چون «اليور استون» باشد كه همچون اسطوره مورد تقدير قرار ميگيرد. حتي وقتي پاي كميك به ميان ميآيد، سينماي هاليوود در كمدي علمي - تخيلي «حمله مريخيها» نيز شخصيت اول سياسياش را هرگز به چالش نميكشد.
شايد به همين خاطر است كه هاليوود در پرداختن به رئيسجمهوريهاي خيالي و واقعي امريكا آماري قابل توجه را در اختيار دارد. از سوي ديگر بايد اعتراف كرد كه هاليوود صنعتي جهاني و سينماي كشورمان نيز صنعتي است – اگر بتوان نام صنعت را بر آن گذاشت - كه تنها بردي داخلي دارد؛ هنگامي كه سينماي امريكا فيلمي چون «لينكلن» و دهها فيلم ديگر در اين ژانر را ميسازد و روانه بازار ميكند، بدون شك ميداند كه آثارش بازه جهاني و بينالمللي دارد و آنچه كه از شخصيت اول سياسي اين كشور به نمايش در بيايد، در سرتاسر جهان به ديده عموم درخواهد آمد.
شايد اين يكي ديگر از دلايلي باشد كه فيلمسازان امريكايي در قوام بخشيدن به شخصيتهاي سينمايي كه چهره اول سياسي كشورشان هستند، محافظهكارانه عمل ميكنند و آبروي كشور و رئيسجمهوري خود را به قيمت فروش گيشهاي به تيزي و سلابه نقد اثري جهاني و در نتيجه بر باد فنا نميسپارند.
2004- 2024 IranPressNews.com -