داستان تلخ زندگی من و دیگر دراویش ایران

سایت پناهندگان ایرانی: داستان تلخ زندگی من و دیگر دراویش ایران در جمهوری اسلامی

حجت شهاب هستم اهل کوار شهری در سی کیلومتری شیراز که حدودا نیمی از جمعیت این شهر را دراویش گنابادی تشکیل میدهند متاسفانه در حمله وحشیانه نیروهای لباس شخصی و بسیجی ها در تاریخ 11شهریور1390 به منازل و مغازه های دراویش در شهر کوار من و خانواده ام هم در امان نبودیم و بعداز به آتش کشیده شدن مغازه همسرم که یک آرایشگاه زنانه بود به خانه ما نیز حمله ور شدند.

من هم مثل سایردراویش که به خانه هایشان حمله شده بود به دفاع ازخود پرداختم، ولی چنان با چوب و چماق به جان ما افتادندکه همچون جسدی نیمه جان به روی زمین افتادیم و ما را کشان کشان به داخل ماشین های ضد شورش انداختند و بردند. این نیروهای به اصطلاح امنیتی حتی به همسر من که آن زمان باردار هم بود رحم نکردند و در هنگام ورود وحشیانه به منزلمان چنان او را مورد ضرب و شتم قرار دادند که متاسفانه بعد از خونریزی فراوان دچارسقط جنین شد.

نمی دانم که آیا اسم زندان پلاک صد به گوشتان خورده یا نه؟ این زندان مربوط به وزارت اطلاعات است و یکی از مخوفترین زندانهای رژیم ایران در شیراز می باشد. بعد از سپری کردن حدود سه ماه در آن زندان، و تحت بد ترین شکنجه های روحی و جسمی که قرار گرفته بودم، توانستم با وثیقه ای که پدرم گذاشته بود دو روز مرخصی درمان پزشکی یا همان استعلاجی بگیرم. چونکه بدلیل فشار های دائمی شکنجه گران و مامورین زندان، و فحش ها و تهمت های ناروایشان دچار یک سری نا هنجاریهای روحی روانی شده بودم.

بعد از خروج از زندان بدلیل اینکه هیچگونه تضمین جانی در صورت برگشت به زندان نداشتم و از طرفی دیگر شرایط سخت و غیر انسانی آنجا همچون بازجویی های مکرر، سوالات تکراری، شکنجه های روحی روانی، وضعیت بد بهداشتی، و از همه بدتر اینکه سلولهای انفرادی برایم قابل تحمل بود، تصمیم گرفتم که از این فرصت بدست آمده استفاده کنم و به همراه خانواده ام از ایران بگریزم. و اما با مشکلات فراوان موفق شدم که به همراه همسر و فرزند خردسالم به کشور سوئد پناهنده شویم.

وضعیت تلخ زندگ دراویش ایرانی در حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی

از بعد از درگیریهای سال 1384 در قم که منجر به تخریب حسینیه دراویش توسط ماموران امنیتی ایران شد فشار بر روی دراویش بیشتر شده است و دیگر اجازه فعالیتشان را بصورت آزادانه نمی دهند، و حتی برگزاری مجالس هفتگی را باید تحت نظر مامورین رژیم ایران باشد، و آن هم با نصب دوربین در حسینه ها.

و متاسفانه از درگیری های شهریورسال1390که بین دراویش کوار و نیروهای امنیتی ولباس شخصی ان هم به تحریک دو نفر از آخوندهای تندروبه نام شهبازی و لوائی و کافرنامیدن دراویش آن هم با پخش سی دی و بروشور در سطح شهر و اظهار همدردی تمام دراویش ایران با دراویش کوار روز به روزفشارها رژیم زیادتر، و برخوردها شدیدترمی گرد. حتی تعداد بیشتری از دراویش دستگیر می شوند.

اکنون با گذشت بیش از یک سال از این واقعه تلخ هنوز عده بسیاری ازدراویش کوار و دیگر دراویش در شهر های دیگر که به کمک برادران خود آمده بودند و حتی وکلای آنها بدون حتی تفهیم اتهام یا برگزاری دادگاه و تنها به جرم درویش بودن و مخالفت با خواست های تحمیلی نظام فاشیستی ولایت فقیه در زندان بسر می برند.

دراویش معتقد به جدائی دین از حکومت هستند. و همین باور باعث میش ود که خشم مسئولین حکومتی را بر انگیزاند ودراویش را به عوان یکی از دشمنان دینی خود در داخل کشور بدانند. اعتقادی که حتی بزرگان دینی شیعی همچون آیت اله بروجردی بخاطر آن در زندان بسر می برد. از دیگر اعتقادات ما ممنوع بودن استعمال مواد مخدر است چیزی که رژیم بر خلاف ادعاهای واهی خود علاقه فراوان به پخش اینگونه مواد بین جوانان میهنمان را دارد.

از دیگر اعتقادات ما حق برابری زن و مرد و احترام به حقوق کلیه اقلیتهای مذهبی است که رژیم ایران خلاف هر دوی آنها را انجام می دهد. لذا با توجه به اینگونه اعتقادات بسیار روشن است که چرا رژیم ایران هر روز برخورد خود را با دراویش گنابادی شدیدتر وغیر انسانی تر می کند و هر روز به تعداد دراویش در زندانهای مخوف این رژیم غیر انسانی و ناقض حقوق بشر افزوده می شود.

ایران بعنوان یکی از بزرگترین کشورهای ناقض حقوق بشر در دنیا مطرح و شناخته شده است. حکومتی که رهبرش جهت ازدیاد جمعیت دستور به حذف بیش از هفتاد رشته دانشگاهی برای زنان می دهد و می گوید زنان بایستی در خانه بنشینند و تولید مثل کنند تا ظاهرا اسلام به خطر نیفتد! و دولتش در ادامه کلیه بودجه های کنترل جمعیت را حذف می کند و یا اینکه بخاطر خوردن مشروبات الکلی حکم اعدام می دهند! و یا بدلیل سرودن شعری توسط هنرمندی جوان فتوای حکم ارتداد صادر میکنند، و برای کسی که اجرای حکم وحشیانه را انجام دهد، جایزه می گذارند! در ایران اقلیتهای مذهبی را هر روز به جرم های واهی روانه زندان می شوند .

امیدوار که شاهد زمانی باشیم که در کشور ایران همه اقلیت های مذهبی و غیر مذهبی و با هر گرایش سیاسی دیگر در کنار همدیگر آزادانه وبا احترام به حقوق همدیگر زندگی کنند، وتمام فکر و تلاششان بمنظور سازندگی و داشتن یک زندگی و دنیای بهتر برای خود و آیندگانمان باشد.

آدينه، 26 آبان ماه 1391 برابر با 2012-11-16 ساعت 02:11
خبر بعدی : نقده : اعتصاب رانندگان تاکسی
خبر قبلی : هاشمی رفسنجانی: خوشبختانه قحط‌‌ الرجال نیست


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -