روزنامه اعتماد: هو جين تائو، رييسجمهور چين در واپسين روزهاي زمامداري از وفاداري به مائوييسم ميگويد و همزمان رييس اتحاديه كارگران چين از حركت به سوي دموكراتيزهتر شدن. گيرههاي انبري پارادوكسيكال كه گردن كارگران چيني را ميفشارد؛ شايد اقتصاد دولتي و مردمسالاري لزوما ناسازگار نباشند اما اين پارادوكسي است كه كمونيستهاي غيردموكرات برجسته كردهاند. تازهترين نشان اين برجستگي سخنان هو جين تائو است كه پس از يك دهه سررشتهداري و در آستانه واگذاري قدرت با صحبت از «گامهاي استوار در راه سوسياليسم» و درست پس از پافشاري بر «تكيهگاه» بودن مالكيت عمومي در سيستم اقتصادي چين ميگويد كه «حزب بايد با عزم راسخ از پيروي نظامهاي سياسي غربي دوري كند.»اينها حرفهاي كسي است كه سياستهاي اقتصادياش نزديك به دو سالي است كه به كاهش چشمگير رشد اقتصادي انجاميده. رشدي كه افتش مستقيما زندگي كارگران چيني را درگير خواهد كرد. شايد براي همين است كه رييس اتحاديه كارگران چين در همايش روشهاي تخاصمي امپرياليستها در تهران ميگويد: «بايد در كشورهاي خود و در عرصه بينالمللي به سمتي حركت كنيم كه روز به روز روابط ميان گروههاي مختلف دموكراتيزهتر شود.» ووچوان هوا ميگويد: «شرايط جهان امروز ايجاب ميكند كه نهادهاي كارگري و نمايندگان كارگران در دنيا به سمت تفكرات مدرن حركت كنند و از تفكرات سنتي رايج در پيگيري مطالبات كارگران امتناع كنند.»اما كارگران چيني چگونه توانايي «پيگيري مطالبات» را دارند هنگامي كه اتحاديههاي مستقل وجود دارند؟ كيست كه نداند اصرار بر پيگيري خواستههاي صنفي در چين هزينه دارد؟! اعتصاب و تظاهرات كه ديگر هيچ! رييسجمهور و مدير مياني او در حالي چنين تناقض كلامي دارند- كلام هر دو خود با واقعيات جامعه چين هم تناقضهاي آشكار و نهان دارد- كه آمار بانك جهاني نشان ميدهد كه نرخ بازدهي شركتهاي دولتي نزديك به 30 درصد پايينتر از شركتهاي بخش خصوصي است. بدتر آنكه نزديك به 25 درصد شركتهاي دولتي ضررده هستند. هو جين تائو كه در 10 سال گذشته كوشيده بود اصلاحاتي را رهبري كند، حالا با اين موضع جنگهاي پشت پرده را كه عامل فشار بر او بودهاند، نمايانتر ميكند. به نظر ميرسد كه حزب كمونيست چين راهي جز راديكالتر شدن سياسي ندارد چرا كه مسائلي مانند شكاف طبقاتي و شكل گرفتن جمعيت روشنگر در جامعه كارگري چين در كنار نارضايتي طبقه متوسط و وفادار نبودن بخش عمدهيي از اليت حاكم به ارزشهاي تبليغاتي حزب- كه با فرار سرمايه سرمايهداران تحت حمايت حزب اثبات شده است- و البته همان اختلافهاي موجود ميان همحزبيها، احتمال خارج شدن اوضاع از كنترل را تشديد كرده است. «هو» خود از «تناقضات اجتماعي» ميگويد: «اگر در حل مساله شكاف بين فقير و غني شكست بخوريم، اين ميتواند براي حزب مرگبار باشد و حتي فروپاشي حزب و كشور را در پي داشته باشد.»آخرين نسخه «فهرست ثروتمندان چين» 24 سپتامبر 2012 منتشر شده كه بر اساس آن يكي از سرمايهداران صنعت نوشيدني، زونگ كوينژو از گروه صنعتي واهاها، با ثروتي معادل 6/12 ميليارد دلار نخستين جايگاه را به دست آورده است. نفر دوم اين فهرست وانگ جيانلين از گروه داليان واندا است كه در صنعت سينما فعال است و 3/10 ميليارد دلار ثروت دارد. در چنين وضعيتي نسبت كار و دموكراسي روشنتر از آن است كه كسي بخواهد معترض «هو» شود. از شناخته شدهترين مراجعي كه ميتوان به آن بازگشت گفتوگوي افلاطون با پروتاگوراس است كه در آن پاسخ و پرسشهايي پيرامون فضيلت، دانش و هنر سياست مطرح ميشود و در آن ميتوان به مركزيت نيروي انساني در مباحثات مربوط به دموكراسي دقيقتر نگاه كرد. اما مساله اينجاست كه اعتراضات سياسي-اجتماعي - اقتصادي مجالي به هواداران اصلاحات نخواهد داد چرا كه حزب هم ميداند كه «حزب در خطر فروپاشي است». حزب نسخه خود را ميپيچد. چرا كه همانگونه كه لي جيانفنگ، مقالهنويس چيني، باور دارد؛ دو عاملي كه چين را در زمان حال از بيثباتي كامل دور نگه داشته نخست قدرت مطلق و همه جا حاضر و دوم دروغگويي و شستشوي مغزي است.
2004- 2024 IranPressNews.com -