روزنامه جوان: کشور ما در میان ۱۸۹ کشور مستقل جهان جزو ۵۰ کشور دارای صنعت سینما شمرده میشود و ادعای داشتن صنعت سینما را میتوان با تولید ۷۰ تا ۸۰ اثر سینمایی در طول یک سال توجیه نمود. با این حساب ایران در میان ۱۰ کشور مستقل تولید کننده فیلم قرار میگیرد.
اما سینمای ایران فاقد رشد جهانی است و از طرفی به دلیل دورههای مدیریتی غلط، دعواهای صنفی ادواری و ساختار تولیدی نادرست، از ناحیه مدیریت رنج میبرد. اخیراً هم چند دستگی در میان صنوف سبب کاسته شدن میزان تولید فیلم شده است.
بااینکه در لیست ۱۰تایی تولید سینمایی قرار داریم، اما متأسفانه در کشور ما که مدعی داشتن صنعت سینماست، مخاطبان سینمای ایران از ۶ درصد تجاوز نمیکنند. قهر مردم با سینما، دلایل فرهنگی گستردهای دارد. مخاطبانی که در سالنهای سینما حضور پیدا میکنند، بسیار اندک هستند و اغلب کاربران سینمای ایران، مطالبات سینمایی خود را از طریق شبکه نمایش خانگی تأمین میکنند. با توجه به تغییر تکنولوژی(از آنالوگ به دیجیتال)، ظرفیتهای شبکه نمایش خانگی با ورود CD و DVD و تأسیس مؤسسات مختلف خصوصی، عرضه آثار سینمایی در شبکه نمایش خانگی، تولید و تکثیر آثار مختلف سینمایی در این مجاری رونقی خاص داشت.
یکی از ویژگیهای گل درشت و قابل اعتنای متولیان فرهنگی دولت نهم این بود که با توجه به ظرفیتهای موجود در این حوزه، در مسیر به ثمر رسیدن اصل ۴۴ قانون اساسی اقدام به باروری شبکه نمایش خانگی کردند. مدیران فرهنگی دولت نهم با درک این مهم و ضرورت ارتقای شبکه نمایش خانگی، در یک ضرب الاجل مدیریتی به شکل غیرقابل توصیفی زمینه شکوفایی ویدئورسانه را فراهم آوردند و در یک دوره سه ساله تقریباً از اوایل سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ رونق در ویدئو رسانه به شکل صعودی، رشد چشمگیری یافت. یکی ازسیاستهای پایه فرهنگی دولت نهم مستقل از بدنه دولت، باروری بخش خصوصی در حوزه ویدئو رسانه بود.
۱۷ مؤسسه فعال فرهنگی در دوران مذکور فعال شدند. تقریباً بازار قاچاق به صورت محو فعالیت میکرد. تمامی آثار فرهنگی در شبکه نمایش خانگی با فیلترهای عرفی و پالایشهای استراتژیک انجام میشد و استودیوهای دوبله روزهای پر رونقی داشتند، دوبلورها و مدیران دوبلاژ وقت سر خاراندن نداشتند، تقریباً ۲۲ استودیو به صورت روزانه و شبانه مشغول به دوبله فیلم بودند و با رشد چشمگیر شبکه نمایش خانگی عرضه آثار داخلی به شکل فزایندهای رونق یافت.
تهیهکنندگان سینمای ایران قبل از این دوران موسوم به «دوران رونق»، بیشترین درآمدی که از توزیع یک فیلم در شبکه نمایش نصیبشان میشد رقمی معادل ۲۰ الی ۳۰ میلیون تومان بود، اما در دوران رونق، طی سالهای ۸۴ تا ۸۶ این رقم ناچیز حدوداً ده برابر افزایش یافت و فروش رایت فیلمها به مؤسسات رسانهای به دویست الی ۳۰۰ میلیون تومان رسید و رقم مذکور در سال۸۷ تا اواسط سال ۸۸ از مرز میلیارد عبور کرد، طبیعی بود سینماگران روی درآمد حاصله از شبکه نمایش خانگی حساب ویژهای باز کرده بودند و بخش خصوصی و بازار اشتغال خاصی در این حوزه بهوجود آمد.
ریلگذاری یا سونامی مدیریت فرهنگی
از اواسط سال ۸۸ با روی کار آمدن دولت دهم مدیران ریلگذار سینما بر سرکار آمدند. متأسفانه این مدیران قبل از رسیدن به کرسی مدیریتی ادعاهای آنچنانی داشتند که صنعت سینمای ایران را متحول میکنند و عموماً با طرح چنین ادعاهایی قول تحولات اساسی در محتوای فیلمهای ایرانی و عرصه مدیریتی را وعده دادند
نیک میدانیم آن وعدهها محقق نشد و حوزه مدیریتی سینما همچنان به سمت و سوی غلطی میرود. متأسفانه طایفه ریلگذاران در عرصه مدیریتی دچارخطاهای فاحشی شدند که این رویدادها کاملاً قابل پیشی بود. «سونامی مدیریت فرهنگی» زمانی اتفاق افتاد که معاونت سینمایی و ریاست فعلی سازمان سینمایی ادعا کرد که سازوکار تغییر معاونت به سازمان سینمایی میتواند به نجات صنعت سینما منجر َشود و البته برای پاسخ این ادعاهای گزاف معاونت سینمایی میتوان به یک نگاه عاقل اندر سفیه قناعت کرد. یکی از آسیبهای اساسی ریلگذاران آسیب جدی به رونق شبکه نمایش است که اخیراً این حوزه دچار نابسامانی و رکود شده است. البته این آسیب و رکود شبکه نمایش خانگی تنها ریشه در تغییر سازمان سینمایی و سوء مدیریت در زیر مجموعه این سازمان است.
نخستین پرسشی که در مواجهه با تغییرات در چارت سازمان سینمایی میتوان مطرح کرد، این است که شبکه نمایش خانگی و نحوه اداره آن در کجای این چارت میگنجد؟
تنزل از یک اداره به یک دفتر
سعید رجبی فروتن در محافل خصوصی عملاً اعلام میکند که شبکه نمایش و نحوه تسلط محتوایی بر آثار عرضه شده در این حوزه شبکه جایی ندارد و البته رویداد مهم دیگری که باید به آن توجه کرد نظارت صنفی به مجموعه شبکه نمایش خانگی و مؤسسات ویدئو رسانه است. در ساختار سازمان سینمایی نظارت بر شبکه نمایش خانگی از یک اداره مستقل به یک دفتر کوچک تنزل پیدا کرده است. در ابتدا برای اداره این زیر مجموعهای که در حد یک دفتر تنزل پیدا کرده است، مهدی عظیمی منصوب شد و اخیراً طی حکمی نظارت بر حوزه شبکه نمایش به محمدرضا فرجی سپرده شد. با توجه به توصیفی که از اهمیت و جایگاه شبکه نمایش خانگی ارائه شد، این حوزه حدوداً نزدیک به دو ماه بدون مدیر و معلق ماند.
با در نظر گرفتن اینکه محمدرضا فرجی جای مهدی عظیم آبادی را در این سمت گرفته است، مؤسسات خصوصی فعال همچنان در انتظار دریافت پروانه توزیع و نمایش آثارشان معلق ماندهاند. حوزه شبکه نمایش خانگی که پر مخاطبترین مجاری سینمایی است محصول آنچنانی عرضه نمیکند و پس از توزیع گشت ارشاد هم حواشی بیشتری دامنگیر مدیران در ارشاد شده و متأسفانه این مجاری نیمه تعطیل رسماً تعطیل شده است. اما اگر به صورت کلانتر این عرصه را بررسی کنیم از صدقه سر سیاستهای ناشیانه و سرگشتگی مدیران در چارت سازمان سینمایی از ۱۷ مؤسسه فعال در این عرصه سه مؤسسه به صورت نیمه فعال ادامه حیات میدهند.
رکود فعلی شبکه نمایش خانگی به مجموعه سینمای ایران آسیب رسانده است و نحوه عرضه آثار ایرانی لطمات جبران ناپذیری را به چرخه مالی سینما وارد ساخته است. مؤسسات نیمه فعال توان خرید رایت فیلمهای ایرانی را از دست دادهاند. نکته حائز اهمیت این است که در پیشنویس اساسنامه جدیدی (منطبق با چارت سازمان سینمای) که به اتحادیه صنفی شبکه نمایش خانگی ارائه شده، نکات قابل تأمل فراوانی وجود دارد. یکی از موضوعات مطروحه در این اساسنامه این است که مؤسسات میتوانند به ازای توزیع هر فیلم ایرانی دو فیلم خارجی توزیع کنند. خرید رایت یک فیلم ایرانی و توزیع دو فیلم خارجی مثل خرید یک پراید صفر در ازای گرفتن دو قطعه لاستیک دولتی است.
آقایان فراموش کردهاند که توزیع فیلم خارجی پالایش شده توسط مؤسسات بوده که به شبکه نمایش خانگی رونق بخشیده و بازار قاچاق با همین شیوه و نحوه توزیع آثار فرهنگی (در طول دوران رونق) به حاشیه رفته است. حالا با این سیاست عملاً توزیع فیلم خارجی در بازار مجاز کمتر شده است و مخاطب سینما رسماً برای تهیه نیازهای سینمایی خود به دام شبکه قاچاق و ماهوارههایی که فیلم قاچاق پخش میکنند، خواهند افتاد.
حتی مخاطبی که به تهیه فیلم پالایش شده قناعت میکرد امروز نیازهایش تأمین نمیشود و برای تأمین فراغتش به دام شبکه قاچاق و ماهواره خواهد افتاد.
از سوی دیگر خسرانی که این شیوه مدیریت برای سینمای ایران به بارآورده این است که تهیه کننده ایرانی مثل دهه ۷۰ مجبور خواهد شد که برای ورود فیلمش به شبکه نمایش خانگی به دست و پای مدیر مؤسسه رسانههای تصویری بیفتد.
اگر به خروجی این مؤسسه دقت کنید همین موضوع تا حدودی عینیت یافته و عمده آثار ایرانی از طریق مؤسسه رسانههای تصویری عرضه میشوند و نحوه اداره حوزه سینما به سمت دولتی شدن پیش میتازد. اساساً اگر اساسنامه سازمان سینمایی را مطالعه کنید به جای توجه به اصل ۴۴ و فرمایشات رهبر انقلاب برای تاختن به سمت پویایی بخش خصوصی، سازمان سینمایی با این ساز و کار غلطی که برای خود تعریف کرده به سمت دولتیتر شدن میتازد.
تقریباً با گذشت یک دوره رونق شبکه نمایش خانگی هم اکنون با یک دوره رکود مواجه است و عملاً با عدم ورود فیلم خارجی به شبکه نمایش خارجی مردم مطالبات سینمایی خود را از طریق مجاری قاچاق تأمین خواهند کرد. شبکه قاچاقی که آثارش را بدون هیچ فیلتر خاصی عرضه میکند و قطعاً این شیوهای که دوستان در سازمان سینمایی در پیش گرفتهاند موجبات قدرتمندتر شدن بازار قاچاق را بیشتر فراهم آورده است.
کوچ دوبلورها برای دوبله سریالهای ترکی
بعد از توزیع گشت ارشاد و حاشیههایی که توزیع این فیلم بهوجود آورد، ارشاد به هیچ فیلم خارجی و داخلی مجوز توزیع نمیدهد و عملاً سه مؤسسه نیمه فعال (از آن ۱۷ مؤسسه فعال در دوران رونق) تنها برای ماندن دست و پا میزنند و با وجود چنین تصمیمگیریهایی با رکود قطعی مواجه شدهاند و از ۲۲ استودیو فعال دوبله، ۱۶ استودیو تغییر کاربری دادهاند و بسیاری از گویندگان، دوبلورها و مدیران دوبلاژ خانهنشین شدهاند. اما آنچه از تمام این خسران مدیریتی نگارنده را بیشتر میآزارد، کوچ دوبلورهای جوان ایرانی به مالزی و دوبی است.
از میان گویندگان ایران نخستین گویندهای که دست به مهاجرت زد، مهتاب تقوی بود. وی در دوبی با گروهی که گرد هم آورده است، سریالهای شبکه PMC را دوبله میکند. سایر ۹ گوینده دیگری که به مالزی کوچ کردهاند توسط گروه شبکه Gemاز امکانات خوبی مثل مسکن و درآمدهای آنچنانی برخوردارند. جالب اینجاست بر اساس شایعاتی که قطعی نشدهاند بسیاری از سریالهایی که در خارج از کشور برای شبکه فارسی زبان دوبله میشوند توسط مدیران دوبلاژ با سابقه صورت میپذیرد و خسران وارده به شبکه نمایش خانگی زمینه کوچ گویندگان ایرانی را فراهم آورده است.
در خارج از ایران معمولاً رسم بر این است که فرنگیها برای به ثمر رسیدن یک حرکت فرهنگی، صد روز روی انجام یک کار فکر میکنند و اتاق فکر تشکیل میدهند منتها روز صد و یکم کار را انجام میدهند. اما ما ایرانیها در حوزه فرهنگ روز اول کلنگ کار فرهنگی را میزنیم روز صدم در آن میمانیم. حکایت سازمان سینمایی چارت ناقص و اساسنامه این سازمان حکایت همین عملکرد نصفه و نیمه است. بهمن ماه اعلام رسمی میکنند که سازمان سینمایی آغاز به کار کرده است اما از هر طرف که مینگری نحوه اداره این سازمان به زیرمجموعههای مدیریتی سینما لطمه زده است و هنوز ساز و کار این سازمان مشخص نیست.
شنبه، 13 آبان ماه 1391 برابر با 2012-11-03 ساعت 09:112004- 2024 IranPressNews.com -