وقتی کاستای پرتغالی قدم به ایران گذاشت، می شد فهمید کیفیت چندانی ندارد؛ اما چه چیز موجب شد تا دلارهای حاصل زحمت کارگران نفتی به این راحتی به یغما رود؟
به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، تیم صنعت نفت آبادان بعد از جدایی غلامحسین پیروانی، بدنبال گزینه های داخلی و خارجی بود تا بتواند به گزینه ای برای سرمربیگری برسد. در نهایت و با تبلیغات بسیار زیاد، کاستای پرتغالی رابه آبادان آوردند و هدایت این مجموعه پر استعداد را به وی سپردند.
مشرق در پایان فصل قبل به آنالیز حضور این مربی پرتغالی پرداخته و عملکردش را بر اساس آمار و ارقام پائین تر از مربیان داخلی اعلام و ادامه فعالیت این دست مربیان و بازیکنان را به ضرر فوتبال کشورمان برشمرد. برای مثال در طول تاریخ فعالیت تیم فوتبال صنعت نفت، این تیم در آبادان بازی را با چهار گل به حریفان واگذار نکرده بود که کاستا در فصل قبل توانست دو بار این کار را در این شهر انجام دهد. البته وی بیکار نبود و توانست در فصل جدید این رکورد تاریخی را با دریافت شش گل از حریف در آبادان ارتقا دهد!
* حمایت های عجیب سخنگوی نفت!
اما آنچه از بدو حضور کاستا نمود پیدا کرد، حمایت های بی منطق و استدلال های غلطی بود که از سوی سخنگوی باشگاه صنعت نفت آبادان گاه و بیگاه در محافل ورزشی عنوان می شد. برای نمونه، وی نتایج فصل قبل این مربی را بهترین نتایج کسب شده این تیم در طول تاریخ فعالیت باشگاه اعلام و حمایت های کور کورانه ای را ابراز داشت؛ در حالیکه نتایج کسب شده توسط غلام پیروانی در همان فصل از کاستا بهتر بود. بهترین نتایج را هم مرحوم سالیا برای تیم صنعت نفت به ثبت رسانده است.
سخنگوی صنعت قبل از شکستن رکورد شش گل خورده در خانه توسط کاستا اعلام داشت، در صورت تعویض کاستا باز هم مربی خارجی خواهیم آورد! اما به راستی حضور مربیان و بازیکنان خارجی بی کیفیت و بی نام و نشان چه نفعی برای این فوتبال دارد که چنین اظهار نظراتی صورت می گیرد؟ چرا باید مربی که کارنامه اش خالی از نقطه مثبتی است، به این سرزمین بیاید و در پایان نیز پولش را بگیرد و برود و کسی نپرسد این آمدن را به چه دلیل و بر چه مبنایی بود؟
* چه کسی در آبادان پاسخگوست؟
اکنون که کاستا رفته و احتمالا دیگر اثری هم از وی نخواهد بود؛ اما این پرسش وجود دارد که چه کسی پاسخگوی عملکرد بهترین مربی تاریخ فوتبال این شهر خواهد بود؟ سخنگوی باشگاه چه پاسخی برای افکار عمومی خواهد داشت؟ چه کسی به کارگران نفتی آبادان خواهد گفت که حاصل زحمات آنها به همین راحتی به باد رفته است؟
این واقعیت فوتبال آبادان است؛ واقعیتی که موجب شده تا این خطه سرشار از استعداد و توانمندی، اکنون در رده یکی مانده به آخر باشد و ناامیدانه به فرداها بنگرد. اگر می بینیم این تیم دیگر برزیل این دیار نیست، ریشه اش را باید در تصمیم سازانی دانست که یک مهندس را سرمربی تیمی با این عظمت می کنند و ... کاش وزیر نفت فرصتی نیز برای این تیم داشت تا آن را نجات دهد. حق آبادان و فوتبالش، ایستادن در سکوهای آخری لیگ برتر نیست.
2004- 2024 IranPressNews.com -