حرف سازش هرگز، گاوچران‌ها جری‌تر می‌شوند

گزارش «جوان» (پاسداران) از مواضع انفعالي برخي دولتمردان از گذشته تاكنون در قبال امريكا

خروج گروهك منافقين از ليست سازمان‌هاي تروريستي ايالات متحده، در حالي صورت گرفته كه محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور كشور در آخرين سفر خود به نيويورك به عنوان رئيس‌جمهور منفعلانه‌ترين مواضع چندين ساله خود را در سخنراني‌اش در محافل مختلف خبري اتخاذ كرد و حتي با صراحت از ابراز تمايل شخصي‌اش براي برقراري ارتباط با ايالات متحده نيز سخن گفت.

تمام اينها دست در دست يكديگر داد تا ايالات متحده با مشاهده عقب‌نشيني نماينده رسمي جمهوري اسلامي، نام يكي از دشمنان ديرينه كشورمان را از ليست سازمان‌هاي تروريستي خارج كند. اين موضوع را مي‌توان اولين سور امريكا به مواضع انفعالي احمدي‌نژاد دانست.

البته اين زمزمه‌ها وقتي به واقعيت تبديل شد كه احمدي نژاد بدون توجه به سه عنصر «عزت، مصلحت و حكمت كشور» در كنفرانس خبري خود رسما اعلام كرده است كه دولت او حاضر است با واشنگتن گفت‌وگو كند و همين موضوع حواشي زيادي را در داخل كشور به همراه داشته است. وي در اين سفر كه آخرين سفرش به امريكا‌ با ‌ رداي رياست جمهوري ايران بود، تنها به همين موضوع بسنده نكرد و در گفت‌وگو با پايگاه امريكايي ال مانيتور، در حالي كه موج اعتراض به فيلم موهن ضد پيامبر اكرم (ص) هنوز در كشورهاي اسلامي ادامه دارد، عنوان كرد كه به اعتقاد او «دولت امريكا پشت اين كردار زشت و توهين‌آميز نبوده است» و از اين طريق با به اوج رساندن اشتباهات استراتژيك خود، عملاً امريكا را غسل تطهير كرد. اين در حالي بود كه مقام معظم رهبري در پيامشان به مناسبت محكوميت اين اقدام، به صراحت رژيم صهيونيستي و دولت امريكا را متهم رديف اول در اين جنايت معرفي كردند.

‌واقعيت آن است كه پس از پايان جنگ تحميلي و تا به امروز عده بسيار زيادي بودند كه بدون توجه به مصالح كشور خواستار ارتباط با ايالات متحده هستند و قطعاً در اين روابط نه به دنبال منافع كشور، بلكه به دنبال منافع خود بوده‌اند و حتي همين موضوع باعث ايجاد برخي مشاغل تحت عنوان دلال روابط ايران و امريكا شده است؛ دلالاني كه گهگاهي با دعوت برخي جريانات خاص پايشان به داخل ايران نيز باز شده و ملاقات‌هايي با مقامات اجرايي كشور داشته‌اند. تمامي اينها در حالي است كه پس از انقلاب اسلامي ايالات متحده از هيچ تلاشي براي زمينگير كردن جمهوري اسلامي فروگذار نكرده و در اين بين از حمله نظامي و حمايت از عراق در جنگ تحميلي گرفته تا تحريم‌هاي شديد اقتصادي و تلاش براي براندازي نرم در داخل جامعه ايران، تمام محبت‌هايي‌! است كه امريكا تقديم ايران كرده است. در عين حال نكته‌اي كه شايد بسياري و حتي خود امريكايي‌ها نيز از آن مطلع هستند، نقش مقام معظم رهبري در تنظيم مانيفست ارتباط ايران و امريكا است. نقشي كه امريكايي‌ها خيلي خوب آن را درك كرده‌اند و چندين بار كوشيده‌اند از طريق ارسال نامه به معظم‌له در اين مسير حركت كنند اما گويا برخي نيروهاي داخلي دركي پايين‌تر از امريكايي‌ها دارند و بدون در نظر‌گيري نقش مقام معظم رهبري در اين بين، يكسره خواسته‌اند كه مدال ننگين ارتباط با امريكا را به سينه خود بچسبانند. شايد در اين بين اين سخن رهبر معظم انقلاب بتواند روشنگر بسياري از مسائل از جمله نقششان در تصميم‌گيري براي ايجاد رابطه با امريكا باشد. سخناني كه سال ۸۶ در جمع دانشجويان يزدي عنوان شد: «يكى از سياست‌هاى اساسى‌مان قطع رابطه با امريكاست. هرگز هم نگفتيم ما تا ابد قطع رابطه خواهيم بود؛ نه، هيچ دليلى ندارد كه تا ابد قطع رابطه با هر كشورى، با هر دولتى داشته باشيم. مسئله اين است كه شرايط اين دولت به گونه‌اى است كه رابطه با او براى ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر كشورى به دنبال تعريف يك منفعتى ايجاد مي‌كند؛ آنجايى كه براى ما منفعت ندارد، دنبال رابطه نمي‌رويم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طريق اولى دنبال رابطه نمي‌رويم. مي‌نشينند آقايان وراجى كردن و حرف زدن و استدلال كردن، كه نبود رابطه‌‌ با امريكا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه با امريكا براى ما مفيد است. آن روزى كه رابطه با امريكا مفيد باشد، اول كسى كه بگويد رابطه را ايجاد بكنند، خود بنده هستم. »

رقابت دولتي براي گفت‌وگو با امريكا
اما بي‌شك يكي از سطوحي كه همواره تلاش براي برقراري ارتباط با ايالات متحده داشته‌اند، خود دولت‌ها بوده‌اند و اين اشتياق ارتباط‌گيري، همواره به يك ماراتن براي سكانداران قوه مجريه كشور تبديل شده كه كدام‌يك موفق به شكستن تابوي ارتباط با ايالات متحده هستند. در زمان رياست جمهوري آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، معاون پارلماني وي عطاءالله مهاجراني سخن از ضرورت ارتباط با امريكا به ميان آورد. گرچه خود شخص آيت‌الله هاشمي رفسنجاني از زمان حضرت امام تمايلاتي براي برقراري ارتباط با ايالات متحده داشت اما اين موضوع را هيچ‌گاه به صورت رسمي بازگو نكرد و هم اكنون نيز معتقد به لزوم برقراري رابطه با ايالات متحده است.

اين موضوع را مي‌توان در گفت‌وگوي وي با فصلنامه مطالعات بين‌المللي يافت كه مي‌گويد: « امريكا قدرت برتر دنيا است. مگر اروپا با امريكا، چين با امريكا و روسيه با امريكا چه تفاوتي از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاكره داريم، چرا با امريكا مذاكره نكنيم؟» در زمان رياست جمهوري محمد خاتمي نيز سخنان در اين باره به اوج رسيد، به گونه‌اي كه وزارت خارجه وقت دولت اصلاحات با روي كار آمدن جورج بوش، بسته پيشنهادي براي برقراري روابط با امريكا به اين كشور ارائه كرد. گرچه پاسخ امريكا در قبال اين بسته قرار دادن نام ايران در ليست كشورهاي حامي تروريسم و معرفي كشورمان به عنوان تهديد عليه امريكا بود. البته فراموش نكرده‌ايم كه رئيس دولت اصلاحات هم در موضعي تأمل‌برانگيز از آبراهام لينكلن به عنوان شهيد ياد كرد تا ارادت خود به يانكي‌ها را بيش‌ از پيش به اثبات برساند. اين موضوع در قبال دولت احمدي نژاد كمي متفاوت‌تر است چراكه احمدي‌نژاد با شعارهاي ضد استكباري روي كار آمد و حتي در يكي از سخنراني‌هاي خود پيش بيني جهاني بدون امريكا و صهيونيزم را كرد.

بهترين پاسخ به دل باختگان امريكا
در اين بين شايد بهترين پاسخ به كساني كه دل در گرو رابطه با ايالات متحده دارند، ‌سخن مقام معظم رهبري باشد كه سال ۱۳۸۱ در جمع فرماندهان و رزمندگان عمليات آزادسازي خرمشهر ايراد فرمودند. سخناني كه در رابطه با تمام آنها صادق است: «كسانى كه دم از مذاكره با امريكا مى‌زنند، يا از الفباى سياست چيزى نمى‌دانند، يا الفباى غيرت را بلد نيستند؛ يكى از اين دو تاست. در حالى كه دشمن اين‌طور اخم مى‌كند، اين‌طور متكبرانه حرف مى‌زند، اين‌طور به ملت ايران اهانت مى‌كند، تصريح هم مى‌نمايد كه مى‌خواهد عليه اين نظام و اين كشور و منافع آن اقدام كند، عده‌اى در اينجا ذليلانه و زبونانه مى‌گويند: چه كار كنيم؛ برويم، نرويم، نزديك شويم، با آنها صحبت كنيم، در خواست كنيم، خواهش كنيم؟! اين اهانت به غيرت و عزت مردم ايران است؛ اين نشانه بى‌غيرتى است؛ اين سياستمدارى نيست. سعى مى‌كنند رنگ و لعابى از فهم سياسى به كار خود بدهند؛ نه، اين درست ضدِ فهم سياسى است. مسئله امريكا اين است كه هويت اسلامى و ملى ما را قبول ندارد و اين را به زبان مى‌آورد. چرا عده‌اى از مدعيان سياست و فهم، نمى‌فهمند؟! واقعاً جاى تأسف است. حكومتى كه اين‌طور صريحاً مى‌گويد مى‌خواهم عليه نظام اسلامى و خواستِ ملت ايران عمل كنم و براى براندازى اين نظام بودجه مى‌گذارد، ارتباط و مذاكره با آن، هم خيانت و هم حماقت است!»

بي شك ماهيت گاوچران‌هاي امريكايي چيزي جز تعدي و دست‌اندازي به حكومت‌ها براي چپاول كشورها نيست و اين سخنان به ظاهر روشنفكرانه در خصوص رابطه با امريكا سرانجامي جز وضعيت كشورهاي دست نشانده‌اي نظير عربستان، كويت، بحرين و قطر ندارد كه نه تنها دنياي خود را به امريكا فروخته‌اند، بلكه آخرت خود را نيز با سكوت در قبال هتك حرمت امريكا به ساحت نوراني پيامبر اعظم از دست داده‌اند.

پس بهتر است برخي مدعيان بار ديگر به صف نخست مبارزه با زورگويي بازگردند و فراموش نكنند كه همين شعارهاي ضد استكباري‌شان باعث جلب آراي عمومي به نفعشان شد و مردم همان رئيس‌جمهوري را مي‌خواهند كه قدرتمند در نيويورك نظام سلطه را به چالش مي‌كشد. احمدي‌نژادي كه در دولت نهم با تكيه بر مواضع ضداستكباري از بسياري از موانع اقتصادي امريكا و هم‌پيمانانش كه براي جمهوري اسلامي ايجاد كرده بودند عبور كرد، بنابر اين بسيار ساده‌انديشانه است اگر تصور شود در پرتو ارتباط با امريكا مشكلات اقتصادي يكي پس از ديگري از بين خواهد رفت.

یکشنبه، 9 مهر ماه 1391 برابر با 2012-09-30 ساعت 13:09
خبر بعدی : با اجاره MD، از چاله به چاه افتادیم؟
خبر قبلی : دلیل حمایت احمدی نژاد از برقراری رابطه با آمریکا


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -