سایت بام آزادی
آقای کاظمینی بروجردی به مناسبت شصت و هفتمین اجلاس سازمان ملل نامه های سرگشاده را از داخل زندان اوین نگاشته اند، ایشان در نامه خود به آقای بانکی مون خواسته اند رئیس جمهور ایران را مورد باز خواست قرارداده تا دنیا به خطرات و ضایعات رژیم مدعی دیانت، واقف گردد ایشان با اشاره به عدم اجرای وعده های اولیه بنیانگذار جمهوری اسلامی،رژیم کنونی ایران را فاقد مقبولیت و مشروعیت دانسته و لزوم یک رفراندوم آزاد را متذکر گردیدند و نیز نامه سرگشاده دیگری به سران شرکت کننده در اجلاس عمومی نوشته اند و موقعیت مردم و مشکلاتشان را تشریح کرده اند و گفته اند: هیهات که بعد از سی وسه سال، چیزی جز دروغ و نیرنگ و ستم و تبعیض و خشونت ندیدیم.
نامه سرگشاده آقای کاظمینی بروجردی به دبیر کل ملل متحد آقای بانکی مون جهت ارسال و انتشار دراختیار «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده شده و پیش از آن در جلسه جانبی این اجلاس نیز خوانده شده است .
متن نامه سرگشاده به قرار زیر می باشد:
جناب دبیر کل سازمان ملل متحد،
جناب آقای بانکی مون
درود بر مدافعین حقوق بشر و محافظین صلح و مبشرین عدالت و آرزوی نابودی حکومت های دیکتاتوری، از آن مقام مسئول که دیده بان دموکراسی در جهان است تقاضا دارم تا در اجلاس عمومی آن سازمان عظیم الشان، رئیس جمهور ایران را مورد باز خواست قرارداده و در زمینه های ذیل، وی را تحت سئوال گرفته و به چالش های قانونی و بین المللی بکشانید تا دنیا به خطرات و ضایعات رژیم مدعی دیانت، واقف گردد و نیرنگ ها و توطئه های برخواسته از ثروت ملی کشورمان، خنثی شود .
1- سی وسه سال قبل، یک توافق متقابل بین بنیانگذار انقلاب و ملت ایران، صورت گرفت که براساس آن، مردم نظام شاهنشاهی را کنار گذاشتند تا زندگی آنها زیر سایه وعده های صادره در حضور تاریخ زنده معاصر به طور رایگان اداره شود و بهشت بی همتائی در این قسمت از زمین، برپا گردد.
اکنون بعد از این مدت زمان، خلاف تمامی تعهدات آن روحانی پیر ثابت گردید و رعیت ایرانی، زمین خورده ترین و بیچاره ترین رعایای دنیاست،چه کسی باید به داد این گرفتاران استبداد مذهبی برسد؟
2- آیا تایید آن روز ملت این سرزمین از مواضع او، با توجه به فضای فکری که در ذهن مخاطبین خود ایجاد کرده بود امروز از مشروعیت و مقبولیت خود نیفتاده است؟
3- چرا هیئت حاکمه ما، به مردمی که در تب فقر و فلاکت و نداری می سوزند اجازه اعتراض نمی دهد ؟
4- خفقان و خشونت و مشت آهنینی که اینک در مملکت ما دیده می شود، درهیچ نقطه ای از عالم مشاهده نمی گردد، تاراج اموال عمومی به قیمت انهدام کامل فرزندان این آب و خاک، تقویم بشریت را نکبت بار نموده است.
من به عنوان یک پیشوای زندانی که مخالف با اسلام سیاسی هستم تقاضای کمک دارم.
سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران – تهران – زندان اوین
سپتامبر2012
متن نامه سرگشاده به سران شرکت کننده در اجلاس عمومی به قرار زیر می باشد:
سازمان ملل متحد
دبیر کل محترم
اعضاء نمایندگی های کشورهای جهان
سران معظم شرکت کننده در اجلاس عمومی
درود آفریدگار مهربان و مردم چشم دوخته به آن اجلاس بر شما از مرکز بی عدالتی و حق کشی و بشر آزاری اوین، با شما سخن می گویم
خانمها، آقایان
سی و سه سال قبل که در زیر پرچم دیانت و معنویت، انقلاب اسلامی در ایران متولد شد مجموع سی میلیون نفوس آن روزگار کشورمان تصور زیبا و ایده آلی از این پیدایش داشتند و قول و قرار و تعهدات وجدانی و اخلاقی و اعتباری بنیانگذارش را به جان و دل خریدند و نظام شاهنشاهی را کنار نهادند.
پیرمرد روحانی، در کنار قبور معترضین به ناکار آمدی حکومت وقت، تاریخ ایران زمین را با این کلمات تغییر داد و ملت نجیب و مظلوم ایران را امیدوار نمود که ثروت مملکت در جیب و سفره صاحبانش قرار گیرد و دست بیگانگان از منابع ملی قطع گردد و با چنین سرمایه ای زندگی ایرانیان، رایگان سپری شود، به غیر از تعهدات شفاهی در قانون اساسی موجود به این الزامات تقویم شده، تقید گردید. از آن جمله اینکه درمان و تحصیل تا سقف ممکن، مجانی باشد. اساس نظام را هم بر مبنای، استقلال، آزادی، جمهوری و اسلامی مقرر نمودند ولی هیهات که بعد از سی وسه سال، چیزی جز دروغ و نیرنگ و ستم و تبعیض و خشونت ندیدیم.
هنوز گوشهای مخاطبین بنیانگذار انقلاب، طنین وعده های تو خالی او را در خود احساس می کنند، به عنوان یک پیشوای دینی، وجدانهای جهانیان را گواه می گیرم که ملت ما هیچگونه نیازی به چنین انقلابی نداشته اند و از لحاظ مذهبی و اقتصادی در بهترین شرایط قرار داشتند.
در این مدت، پروردگار عزیزمان، متهم به فرستادن احکام و شرایع خشن و غیر انسانی شد و جامعه حاضر را به تشکیک در اصل توحید کشاندند و رعیت را از تداوم حیات، عاجز نمودند و عامه خلق را تهیدست ومستمند کردند و به جای ارتباط با غرب، گزینه شرق را اقتباس نمودند و عهد آغازین انقلاب را در مزبله زمان دفن نمودند. استقلال فردی را که حق انتخاب دین و آئین و مکتب فکری دلخواه است به فنا دادند و آزادی های رسانه ای و فرهنگی و شخصی را جرم تلقی کردند و جمهوریتی که بر پایه دخالت مردم در امور خصوصی و مملکتی منعقد بود را مخدوش نمودند و اسلام را از دلهای ایرانیان زدودند و این مذهب را در چشم ناظران بین المللی، ملکوک و مسموم جلوه دادند، اگر اسلام در ایران تنفس دارد پس هفت سال اسارتم در بدترین زندانهای این رژیم مدعی اسلامیت، چگونه توجیه می شود؟ این رهبر الهی، جرمی جز اعتراض به دیکتاتوری مذهبی ندارد. در این سالهای سیاه عمرم از هرگونه دارو و درمان و وکیلی، منع شده ام و اکنون در حال روزمرگی قرار دارم .
امید وارم صدای این زندانی سیاسی اعتقادی را بشنوید .
سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران – تهران – اوین سپتامبر 2012
2004- 2024 IranPressNews.com -