وقتی رسانه ملی از مردم عادی خاورمیانه هم عقب ماند

سایت مشرق: مدت زیادی از واقعه گذشته است؛ در رسانه حتا دقایق، مدت زیاد محسوب می شود و البته بیش از دقایق هم گذشته بود. این که چطور می شود یک واقعه رخ داده باشد و به گوش مردم عادی خاورمیانه رسیده باشد و از آن طرف آنها به خیابان ها ریخته باشند و به هر صورتی که شده واکنش نشان داده باشند و بعد از آن طرف تازه این واکنش ها منجر به واکنش رسانه های ما شود معمایی است که نه ما بلکه مدیران رسانه ملی و دیگر رسانه های فراگیر باید به آن پاسخ گویند؛ اما چه بر سر ما آمده است که پس از سه دهه پرچمداری جهان اسلام حالا باید از اخبار خیابان های قاهره و بنغازی بفهمیم که چه بر سرمان آمده و چه شده تازه سر آخر زیرنویس نویس های شتابزده ی رسانه ملی مان "بنغازی" را در زیرنویس هایشان "بنغاذی" بنویسند و الی آخر...

جنگی به نرمی اسکناس های نفتی

اگر با خودمان تعارف نداشته باشیم و بخواهیم به توصیه آن حدیث "المومن مرآة المومن" عمل کنیم و اول بسم الله این مرآت را مقابل چهره ی خودمان بگیریم همین ما جماعت معتقدان به یا بهتر بگوییم مدعیان انقلاب اسلامی استاد خراب کردن مفاهیم مهم هستیم؛ اگر باز هم رو راست باشیم بخشی از این ماجرا کاسبی است و بخش دیگرش تنبلی.

از کاسبی اش شروع کنیم. گرای سر راست نمی دهیم که فردا نگویند گل به خودی است یا فلان است یا بهمان. چند سال پیش مقام معظم رهبری، در پیام عید نوروز نامی برای سال جدید گذاشتند که رویکردی استراتژیک داشت؛ از یک سو اهدافی بلند مدت برای کشور تعریف می کرد و از سوی دیگر بر روی وضعیت جهانی ایران موثر بود و احتمالا باید منجر به تصمیمات کلان می شد؛ چنین وضعیتی را در نظر بگیرید، درست چند روز بعد و در حالی که هنوز تعطیلات عید نوروز به پایان نرسیده بود یکی از خبرگزاری های داخلی گزارشی جالب منتشر کرد، ماجرا از این قرار بود که یک فعال فرهنگی و اندیشگی! خوش ذوق اعلام کرده بود که کتاب یا کتابهایی با موضوع نام آن سال به طبع رسانده!

رسانه های دنباله رو

دوستان روزنامه نگار حتما از این تعدد استفاده از علامت تعجب در فقره قبلی ناراضی خواهند بود؛ اما اگر اندکی تامل کنید شما بیش از نگارنده از این علایم استفاده خواهید کرد. انگار که عرصه فرهنگ و اندیشه بدجوری به بازار مکاره تبدیل شده است و ترسناک تر این وقتی است که این بازاری گری و بازار گرمی پایش به عقاید و ایدئولوژی باز شود. در این ماجرا نهادها یا بهتر بگوییم مدیران آنها ید طولایی دارند. همه چیز با تغییر سالانه سربرگ ها شروع می شود و بعد برنامه های بیلان کاری تهیه و تنظیم می شود مبادا ریالی از بودجه های ویژه ی اختصاصی به خزانه ی بیت المال مسلمین باز گردد که البته این وضعیت در نهادهایی که بعد فرهنگی و گاه خدای نکرده تبلیغاتی دارند بسیار اسف انگیز تر است.

زیاد بیراهه نرویم؛ ماجرایی که به نام جنگ نرم ابتدا از زبان رهبری مطرح شد و بعد تکرار آن به رسانه ها رسید مساله جدیدی نبود. رهبر معظم انقلاب تنها یک واقعیت را که پیش از این مصداق هایش را با عناوینی مانند "تهاجم یا شبیخون فرهنگی" مطرح کرده بودند به صورت کلی تببین کردند. لفظ جنگ نرم نیز برگرفته از "قدرت نرم" بود که سالها است و از بعد از جنگ جهانی دوم با مفاهیمی چون "داستان آمریکایی" و "زندگی به سبک آمریکایی" در باره آن گفته بودند و البته راهکارهای فراوانی را برایش عملیاتی کرده بودند. اما مساله تلخ اینجا بود که هیچ یک از مدیران فرهنگی و رسانه ای نظام اساسا ذهنشان به این بخش از ماجرا قد نمی داد و کار به جایی رسید که رهبر انقلاب مجبور شد مانند دیگر مفاهیم قبلی خود وارد گود شده و آن را با جزئیات تبیین کند.

از اینها درد ناک تر برخورد مدیران رسانه ای و فرهنگی با ماجرا بود؛ البته از مدیرانی که فکر می کنند "ذکر صلوات" در ابتدای بخش های خبری و ... به معنای تعظیم رسانه ای پیامبر اکرم (ص) است نباید توقع چندانی داشت اما وقتی چنین وضعیتی اپیدمی می شود. بعضی از این مدیران احساس می کنند که سوژه ی جدیدی را کشف کرده اند و آن وقت پروژه های رنگارنگ پشت سر هم تصویب می شود. در این میان یک منتقد هم پیدا نمی شود که بگوید اگر این نوع از پروژه سازی ها که شما دوباره و چند باره آنها را احیا می کنید به کار می آمدند که در مراحل قبلی یعنی تهاجم و شبیخون فرهنگی کاربرد داشتند و حالا کار به نبرد همه جانبه ی نرم افزاری نمی کشید.
با این همه باز هم قصه ی جدیدی ساز می شود و پیش از آنکه میدان چنین جنگی تشخیص داده شود سیل پروژه ها سرازیر می‌شوند. مدیران محترم فرهنگی و رسانه ای هنوز از امکانات موجودشان در راندن رسانه و ابزار های دیگر ناتوان هستند و احساس ژنرالی در جنگ نرم به آنها دست می دهد.

آقایان وقتی در این رسانه های عریض و طویلشان نمی توانند یک جریان جدی و فراگیر خبری راه بیندازند و حتی اخبار مهم جهان بعد از ساعت ها پس از وقوعشان مورد توجه شان قرار می گیرد؛ معلوم نیست چگونه علم ژنرالی بلند می کنند.
در آن سوی ماجرا؛ فلان مدیر سینمایی باد در غبغب می اندازد و می خواهد هالیوود اسلامی راه بیندازد ولی تولیداتش یک دهم موج آفرینی یک فیلم بی ارزش آماتوری و توهین آمیز و سطحی فلان مثلا کارگردان آمریکایی را ندارد.
متاسفانه این روند در میان مدیران محترم فرهنگی، هنری و رسانه ای کشور تبدیل به رویه شده است که تنها تکرار یک کلمه می تواند حق مطلب را ادا کرده و مانند مصدر مطرح کننده ی مفهوم عمل کند.
از قیاسش خنده آمد خلق را/ کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار نیکان را قیاس از خود مگیر/ گرچه باشد در نبشتن شیر شیر

با این وصف آیا نباید این سوال را مطرح کرد که خروجی رسانه های دنباله رو و منفعل و دستگاه تولیدی فرهنگی بی اثر چه تناسبی با اسکناس های نفتی خرج شده با آنها دارد؟

چهارشنبه، 29 شهریور ماه 1391 برابر با 2012-09-19 ساعت 02:09
خبر بعدی : گزارش تفریغ بودجه دولت برگشت خورد
خبر قبلی : مشکل نقدینگی گریبانگیر ۷۵ درصد واحدهای تولیدی کشور


برگ نخست
سرویس تازه: فيلم برای موبایل

2004- 2024 IranPressNews.com -