جشن سده، یکی از کهنترین آیینهای ایرانی، اگرچه دو سال است که در فهرست میراث جهانی ثبت شده، اما همچنان برگزاری آن در ایران با چالشهایی همراه است. در نشستی که بهمنظور بررسی وضعیت این جشن باستانی در آستانه برگزاری آن تشکیل شد، کارشناسان و صاحبنظران فرهنگی تأکید کردند با وجود ثبت این جشن در یونسکو تاکنون اقدامات کافی برای ترویج و برگزاری گسترده آن در سطح ملی انجام نشده است.
پدرام سروشپور ـ موبد و سردبیر ماهنامه فروهر ـ گفت در این باره گفت: جشنهایی همچون جشن سده، که یکی از عناصر و نمادهای هویت ملی ماست، باید مورد احترام قرار گرفته و به عنوان یکی از ارکان مهم همبستگی و توسعه ملی، تقویت شوند.
او با بیان اینکه در دهههای اخیر برخورد با عناصر هویت ملی ایران با فراز و نشیبهایی همراه بوده است، گفت: یکی از دلایل اصلی این فراز و نشیبها، نگاه یکسویه مذهبی و دینی بوده که در فرهنگ ما حاکم شده است. این روند برخورد با عناصر هویتی ما باعث شده که برخی از ظرفیتهای فرهنگیمان به حاشیه رانده شوند.
او گفت: این مسأله همیشه در تاریخ ایران وجود داشته، هرچند گاهی با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. برای مثال، در قرن چهارم هجری، هویت ایرانی دوباره احیا شد و شاهنامهخوانی رواج یافت. یا در دوران صفویه، مراسم باشکوهی برای جشنها و آیینهای ملی برگزار میشد. این نشان میدهد که هر دورهای که هویت ملی برجسته شده، جامعه رشد کرده است.
سروشپرور افزود: یکی از باشکوهترین جشنهای سده که من به یاد دارم، در سال ۱۳۹۴ در روستای چملی برگزار شد. آن جشن بسیار بزرگ بود و اتوبوسهای زیادی از گردشگران برای شرکت در آن آمده بودند. اما متاسفانه از سال بعد، جشنهای سده محدود به محلههای بسته و فقط در میان زرتشتیان شد. به نظر من، این نوع برخوردها به انسجام ملی و هویت فرهنگی ما ضربه میزند.
این پژوهشگر درباره نقش آتش و جشنهای مرتبط با آن در فرهنگ ایرانی توضیح داد: آتش در فرهنگ ایرانی نماد روشنایی، زندگی، امید و شادمانی است. جشنهایی مثل سده، نوروز و مهرگان، حس تعلق و همبستگی ملی را میان ایرانیان تقویت میکنند. خوشبختانه، ما توانستهایم برخی از این جشنها را به ثبت جهانی برسانیم.
جشن سده متعلق به همه ایرانیان است و ارتباطی با مذهب خاصی ندارد. این جشن به نوعی نشاندهنده هویت ملی ماست. وظیفه ماست که به این آیینها بها بدهیم و آنها را به فرصتی برای همبستگی و آیندهای روشنتر تبدیل کنیم.
او تاکید کرد: ما باید این آیینها را به درستی بشناسیم و پاسداری کنیم. ثبت جهانی جشن سده یک گام مهم بوده است اما کافی نیست. باید برنامههای فرهنگی و پژوهشی بیشتری در این زمینه برگزار شود. خوشبختانه، شاهد هستیم که گروههای مختلفی در حال برگزاری جشن سده هستند.
امیدوارم این روند ادامه پیدا کند و آیینهای ملی ما به فرصتی برای اتحاد و همبستگی ملت ایران تبدیل شوند. همانطور که گفتم، ایران سرزمین عشق و ایرانیان است. ما در این سرزمین زندگی میکنیم و آرزو داریم روزی همه ایرانیان بتوانند دست در دست هم، گذشته خود را بشناسند و آیندهای روشن بسازند. گذشته ما هویت ماست و ملتی که گذشتهاش را بشناسد، آیندهای درخشان خواهد داشت.
اگر تصور شود که عده ای جمع شوند و کلوپی ایجاد کنند و آن را کلوپ فرادرسی-دوستان بنامند و وقتی پرسیده شود که معنی آن چیست؟بگویند یعنی کلوپ
فردوسی-دوستان آینده این کلوپ(کلوپ قالتاقها) را یک کودک هم میتواند تشخیص دهد بسیاری از مردم کشورمان ادعا میکنند که ایران به معنی سرزمین آریایی هاست
حال آنکه سرزمین آریایی ها میشود آریانا یا آریا-استان یا آریاکده (اگرایران همان
اَران نباشد) آینده این کار را پیشینیان گفتند ولی جوابشان چاقو و گلوله بود به کسانی که
از اسلام و مسلمانان ایراد میگیرند و آنها را مقصر همه بدبختی ها مینامند,باید گفت
کدام مسلمان گفته به ما پُسلمان هم گفته شود ایرادی ندارد یا مسجد را پسجد بنامند ایراد
ندارد پاینده اتحادیه پارسه-هخامنشی
در ادامه کامنت قبل*
باید پرسید آیا مسخره نیست که اعضای کلوپِ فرادرسی-دوستان,وقتی از رئیس
کلوپ ناراضی هستند,مبارزه کنند با هزینهً جانی و مالی فقط برای تعویض
رئیس؟در حالی که این کلوپ از اساس و پایه خراب و فاسد است و باید پایین
ریخته شود و از نو بنا شود؟ و فردوسی را فردوسی بنامند نه فرادرسی
همچنین از کسانی که شاهنامه فردوسی را به عنوان سند قرار میدهند برای
نام ایران,باید پرسید که در زمان فردوسیِ بزرگ (که اتحادیه پارسه-هخامنشی
تحت اشغال تُرکها یا اَرانی ها بود) وضعیتِ آزادی بیان چگونه بود؟(منظور آزری
ها نیست)